اگر صداي نوحههايش را بشنويد، هرگز باورتان نميشود كه اين صدا متعلق به پيرغلامي 69 ساله باشد. مردي كه صدايش هنوز هم از چنان صلابتي برخوردار است كه هنوز جواني را ياراي رقابت با وي در عرصه مداحي نيست.
حاج تمدن، متولد 1325 در اردبيل، با وجود شهرت فراوانش هنوز هم ترك ديار و شهر خود نكرده و تنها محرم و مناسبتهاي مذهبي و دعوتهايي كه ميشود، ميتواند وي را به تهران بكشاند. وقتي صحبت از دوستان مداحش كه ديگر بين ما نيستند، ميشود، بغض گلويش را فرو ميدهد و آهسته ميگويد: من به همه آن بزرگان ارادت دارم و هميشه از آنها به نيكي ياد ميكنم. با اينكه صحبت كردن به زبان فارسي برايش چندان ساده نيست ولي با حوصله پاسخ تمام سوالاتمان را ميدهد و وقتي صحبت از فلسفه قيام عاشورا ميشود به سختي ميتواند جلوي تركيدن بغضش را بگيرد. گفتوگوي زير حاصل گپي يكساعته با يكي از پرآوازهترين مداحان آذريزبان ايران است كه تاكنون كمتر حاضر به گفتوگو با رسانهها شده است.
ميخواهيم در اين مجال مروري داشته باشيم به زندگي حاج آقا تمدن و اينكه چطور شد كه تمدن، به يكي از مشهورترين مداحان آذريزبان ايران بدل شد. تا جاييكه ميدانم پدر شما هم يكي از مداحان مشهور اردبيل بودند و شما مداحي و صداي خوش را از ايشان به ارث بردهايد. يعني در حقيقت اولين استادتان پدرتان بوده، درست است؟
بله. ولي قبل از وي، اين مادرم بود كه معلم حقيقيام بود. اولين شعر مذهبي را كه ياد گرفتم مادرم به من آموخت. يك شعر تركي به اين عنوان كه: يا رب حسينون اول شيشگوشهقبريني،قسمتايله آلاقآغوشه قبريني. البته پدرم هم در پرورش استعدادم نقش مهمي داشت ولي نقش مادرم چيز ديگري بود.
غير از آموزشهاي پدر و استعداد ذاتي، دوره آموزشي خاصي را هم براي بهتر يادگيري مداحي، گذراندهايد؟
نه. آن روزها كه ما تازه مداحي را آغاز كرده بوديم كلاس و كتاب مداحي وجود نداشت. همهچيز علاقه بود و عشق.
به فارسي هم مداحي ميكنيد؟
راستش را بخواهيد نه. مگر در مواردي كه به احترام فارسيهاي حاضر در مجلس، چنددقيقهاي بخواهم به فارسي مداحي كنم، بقيه موارد با همان زبان تركي نوحه سر ميدهم.
چند سال است كه به تهران آمدهايد؟
من هنوز هم ساكن اردبيل هستم. چون عاشق آنجا و مردمش هستم. فقط در ايام محرم يا مناسبتهايي كه دعوت داشته باشم به تهران ميآيم.
خب، اولين باري كه تهران آمديد چه سالي بود؟
1364.
وكجا مداحي كرديد؟
مسجد كلهراني در خيابان صفا.
ميگويند شما سبك خاصي در مداحيتان داريد. اين سبك خاص چيست؟
نميدانم. همه همين حرف را ميزنند، حتي برخي مداحان از جوان ميگويند ما از سبك فلاني الگوبرداري ميكنيم. ولي من فقط به عشق لب تشنه كربلا، كارم را انجام ميدهم و توجهي به سبك و روش و اينجور حرفها ندارم.
با كداميك از مداحان آذري ارتباط بيشتري داريد؟
تقريبا با همه آنهايي كه شما ميشناسيد دوستي و رفاقت دارم.
با مداحان فارسيزبان چطور؟ با آنها نيز ارتباط و دوستي داريد؟
بله. با خيلي از آنها رفت و آمد دارم. مثل كريمي، حداديان، حاج منصور ارضي، خلج و... . مخصوصا با حاج منصور ارضي كه با هم همكلاس بوديم و از رفقاي قديمي من است.
مدرك تحصيليتان چيست؟
هم ديپلم طبيعي دارم و هم ديپلم ادبي.
تاكنون از خارج از ايران هم دعوتي داشتهايد؟
بله. مثلا از آذربايجان دعوتي داشتم كه پنج، شش سال، در ايام فاطميه ميرفتم آنجا و مداحي ميكردم. از تركيه هم دعوتهايي داشتم كه ترجيح دادم نروم.
چرا؟
خودم نخواستم. چون با اعتقاداتم جور در نميآمد. به هر حال ما مسلمان هستيم و يكسري چيزها را بايد رعايت كنيم. بگذريم. ...
چند فرزند داريد؟
پنج فرزند. سه پسر و دو دختر.
از بين فرزندانتان هم كسي راه شما را ادامه داده و مداحي ميكند؟
بله. پسر كوچكم نيز مداحي ميكند.
به عنوان يكي از پيشكسوتان مداحي آذري، كيفيت مداحيهاي امروز را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
صادقانه بگويم، مداحي امروز ما اصلا شرايط خوبي ندارد. دور شدن از مقام محرم و ياران امام حسين(ع) با آهنگهاي مبتذل باعث شده تا يكي از بدترين دورانهاي مداحي ايران را پيش رو داشته باشيم. حتي آهنگها را از روي رديف و اصول هم نميخوانند.
استدلالشان اين است كه ميگويند جوانها اين رويه را بيشتر ميپسندند و ما هم براي جذب آنها اينگونه مداحي ميكنيم.
اين اصلا بهانه خوبي نيست. من 40 سال قبل نوحه «اماننامه» را خواندهام ولي جوانها هنوز هم آن را در ماشينهاي خود گوش ميدهند و در هياتهاي اردبيلي اجرا ميكنند. يا آهنگ هندانه كه هنوز هم يكي از كاستهاي پر فروش مداحي آذري است. اينها نشان ميدهد كه اگر نوحهاي با صدايي خوش و طبق اصول نوحهخواني و البته عاشقانه اجرا شود ماندگار ميشود.
عزاداريهاي تهرانيها را بيشتر ميپسنديد يا عزاداري شهرستانيها را؟
تهرانيها. يك جورهايي منظمتر و منسجمتر است.
ولي خيليها ميگويند مداحي در تهران تجارت شده است.
بله، من هم قبول دارم. اين يكي از آفتهاي مداحي است. خدا را شكر كه شهرستانها هنوز در اين مورد آفت زده نشدهاند.
ويژگيهاي يك مداح خوب و قابل از ديد شما چيست؟
شما دومين نفري هستيد كه اين سوال را از من ميكنيد. يكبار ديگر هم در يك برنامه تلويزيوني از من همين سوال پرسيده شد. آنجا هم گفتم: مداحي نه صداست و نه به تبحر. بلكه قبل از هر چيز به اعتقاد مداح ربط دارد. تا وقتي كه من عاشورا و قيام كربلا را قبول نداشته باشم، هر چه بخوانم فقط مثل يك طوطي، تقليد خواهد بود.
در طول سالها خدمت به درگاه امام حسين(ع) كرامت خاصي را هم از اين دستگاه ديدهايد؟
اگر منظورتان كرامت فيزيكي مانند شفا و... است بايد بگويم خير. آنچه ديدهام كرامتهاي معنوي بوده است. علي(ع) با آن عظمت ميگويد: من چيزي را كه نميبينم، نميپرستم. ولي آيا معني صحبت وي، ديدن و مشاهده كردن فيزيكي است؟ مسلما خير. منظور آن حضرت ديدن و لمس كردن كرامتهاي خداست. در اين مورد هم همينطور است. هر كس بگويد من كرامت فيزيكي از امام حسين ديدهام نميتواند قابل اطمينان باشد. بلكه اگر هم كرامتي هست، همان كرامت معنوي است وتاثيرات فلسفه سرور و سالار شهيدان در زندگي ما است.
خود شما در مجالس عزاداريتان، بيشتر از چه شاخصه قيام عاشورا صحبت ميكنيد؟
واقعه عاشورا رخداد عجيبي است. بايد از خودمان سوال كنيم چطور بعد از 14 قرن هنوز مردم اينگونه عاشقانه براي امام حسين(ع) عزاداري ميكنند؟ فلسفه قيام عاشورا فقط حضور كودك شش ماهه نيست. بايد به سوالات بسياري در مورد واقعه كربلا پاسخ داد و مردم رابه تفكر واداشت. تمام تلاش من همين است. البته مسلما شايد كامل نتوانم در اين راه آنگونه كه بايد و شايد موفق عمل كنم، ولي عاشقانه تمام تلاشم را ميكنم.
و سوال آخر. . . . اگر بخواهيد به عنوان يك مخاطب بين دو صداي سليم موذنزاده و تمدن يكي را انتخاب كنيد، كدام را انتخاب ميكنيد؟ فكر ميكنيد كدام قويتر و بهتر است؟
مسلم است. حاج سليم. صداي وي استثنايي است. من هميشه ميگويم صدايش نسبت به سادگياش خيلي زياد است. يعني اگر فرد ديگري اين صدا را داشت شايد خيلي بهتر ميتوانست از قبال اين نعمت خدادادي به ثروت و موقعيتهاي بهتر دست پيدا كند ولي وي فقط به عشقش به اهل بيت فكر ميكند و در تمام عمر با همين عشق مداحي كرده است. البته خيليها ميگويند صداي من حزنآور است و صداي حاج سليم شاديآور. نميدانم. ولي خودم به شخصه معتقدم وي بسيار بهتر از من مداحي ميكند.