حاج داود عليزاده در شهريورماه 1330 در تهران و در خانوادهاي مذهبي و عاشق اهل بيت(ع) به دنيا آمد و قبل از اينكه راهي مدرسه شود نوحهخواني و مرثيهسرايي را با ذكر حسين، حسين شروع كرد. همراه با تحصيل به اين امر ادامه داد تا اينكه در سال 1354 با مدرك كارشناسي در رشته بهداشت فارغالتحصيل شد. ولي حرفه اصلياش تجارت است و بعد از آن تقريبا تمام وقتش را به مداحي و مسائل پيرامون آن ميگذراند. وي بيش از 50 سال است كه پاي ثابت مسجد انصارالحسين محله نواب است و هر كسي كه بخواهد وي را ببيند به اين مسجد ميرود. علاوه براين، چند سالي است كه به آموزش مداحان جوان ميپردازد و مركزي را نيز براي اين منظور تاسيس كرده است. مركزي كه امروز حدود 400 دانشجوي علاقهمند به مداحي دارد. گفتوگوي خواندني زير، گوشهاي از فعاليتهاي وي را به تصوير ميكشد.
حاج آقا اكثر مداحان قديمي، از كودكي خواندن را آغاز كردهاند. شما چطور؟ شما هم از بچگي مداحي را شروع كردهايد؟
بله. دقيقا. از همان كودكي و به خاطر جو مذهبي حاكم برخانواده و با تشويقهاي پدرم به مداحي علاقهمند شدم. اينقدرعلاقهمند كه از پنج سالگي شدم مداح اين دستگاه پرعظمت.
و متولد چه سالي هستيد؟
1330 در تهران.
يعني الان حدود 60 سال است كه مداح اهل بيت هستيد؟
دقيقا.
نخستين جايي كه بهطور رسمي خوانديد كجا بود؟
همانطور كه گفتم از كودكي در خيلي از هياتها مداحي كردهام ولي نخستين جايي كه مداحي كردم هياتي در راهآهن، خيابان مختاري بود كه 5 ساله بود. خوب آن شب را به خاطر دارم. بعد از آن هم در هياتهاي مختلفي مداحي كردم تا اينكه از سال 1342 در همين مسجد انصارالحسين در خيابان نواب، چهارراه عباسيه مستقر شدم. البته هياتهاي ديگري هم مداحي كردهام ولي مركزيت فعاليتم در همين مسجد بوده است.
هر چه در منابع جستوجو ميكنيم، اثري از نخستين هياتهاي رسمي آذريزبان در تهران نميبينيم. شما ميدانيد نخستين هيات رسمي آذريزبان پايتخت كدام هيات بوده و كجا مستقر بودهاند؟
قديمها، تكيهها مثل امروز زياد و دستهبندي شده نبود. اين طور نبود كه عزاداران هر هياتي، دسته و هياتي داشته باشند ولي تا جايي كه ميدانم ميتوانيم همين هيات مسجد انصارالحسين را قديميترين هيات رسمي آذريزبان پايتخت دانست. امروز، اين هيات يكي از شلوغترين هياتهاي پايتخت در ايام محرم است. مثلا در مراسمهاي طشتگذاري ما، هر ساله صدها نفر از سرتاسر كشور به اينجا ميآيند و در اين آيين شركت ميكنند. از سويي ما دراين مسجد، مجموعهاي داريم به نام «ذاكرين» كه كار آن پرورش مداح است.
چه جالب. اين آموزشها آكادميك و با استفاده از كتاب و درس دادن است يا فقط تجربي است؟
آموزشهاي ما مبتني بر روشهاي علمي است. با استفاده از تمامي امكانات موجود از كتاب گرفته تا نوار و جزوه. همان طور كه ميدانيد مداحي شامل بخشهاي مختلفي است. بخشهايي مانند بزمخواني، روضهخواني، فاتحهخواني و... اما تمركز ما روي تربيت مداح و نوحهخوان است.
و الان چند دانشجو داريد؟
385 نفر مشتاق براي يادگيري مداحي.
و هر دوره چقدر طول ميكشد؟
آموزشهاي ما به شكل ترميك است. دوره آموزشي به استعداد و علاقه خود دانشجو مرتبط است.
و هزينه هر دوره چقدر است؟
دورهها رايگان هستند. تلاش من اين بوده كه با اين كار ذكات صدايم را بپردازم.
چرا مسجد انصار از محبوبيت خاصي بين آذريها برخوردار است؟
چون يك جور معنويت خاصي دارد كه در كمتر جاي ديگري پيدا ميشود. شايد معنويت آن به اين دليل باشد كه اين مسجد واقعا با پولهاي اندك مستضعفترين و خالصترين عزاداران حسيني بنا شده است. براي همين هم هست كه در مراسمهايي كه داريم، از اقصي نقاط كشور شركت ميكنند. انصارالحسين مسجدي بيريا و بدون درآمد است.
مهمترين فاكتورهايي كه يك فرد را مداحي قابل و توانمند ميكند، چه فاكتورهايي هستند؟
به نظر من سه فاكتور استعداد، عشق و علاقه و پشتكار ميتواند هر فردي را به يك مداح خوب و قابل تبديل كند. ضمن اينكه يك مداح خوب بايد نسبت به اهل بيت نيز معرفت لازم را به دست آورده باشد. همان طور كه آمده است: اول العلم، معرفتالجبار.
اما قبول داريد كه امروزه، براي خيليها مداحي يك شغل شده است؟ شغلي درآمدزا كه اتفاقا همراه با شهرت هم هست.
متاسفانه همين طور است. اين موضوع يكي از آسيبهاي مداحي، در سالهاي پس از انقلاب است. اينكه مداحي در چارچوب خاصي قرار نگرفته است. برخي براي شهرت رو به مداحي ميآورند و بعضيها براي كسب ثروت. اما من بر اين باور قلبيام كه مداح اگر به ارباب ارادت واقعي داشته باشد، آقا همه چيز به وي ميدهد و او را بينياز ميكند. من خودم تاكنون هرچه نياز داشتهام را از همين دستگاه گرفتهام. شايد بد نباشد كه بدانيد من اصلا دانشآموز درس خواني نبودم. يك بار به آقا توسل كردم و تصميم گرفتم كه درسم را با قدرت ادامه دهم. از همان سال جزو شاگردان ممتاز مدرسه شدم و بعد از آن هم در دانشگاه قبول شدم. متاسفانه امروز يكي از معضلات عزاداريهاي ما اين است كه خيليها به نام امام حسين (ع) به دنبال سوءاستفادههاي خودشان هستند. مخصوصا برخي مداحان جوان به واقع راه كجي را پيش گرفتهاند كه اميدوارم اصلاح شوند.
در چه سالي و چه رشتهاي؟
سال 1350 در رشته كارشناسي بهداشت.
در طول اين 6 دهه مداحي، در كجاها نوحهسرايي كردهايد؟
خيلي جاها. در بسياري از شهرهاي كشور برنامه اجرا كردهام. در تهران هم در هياتهاي مختلفي برنامه داشتهام. هياتهايي مانند هيات امام حسن(ع) در نازيآباد ، هيات سرعينيها و...
از كشورهاي ديگر هم براي اجراي برنامه دعوت شدهايد؟
بله. زياد. از تركيه، باكو، فرانسه، مسكو و... دعوت شدهام و در آنجا مداحي كردهام كه با استقبال خوبي هم مواجه شده است.
با مداحان قديمي و مشهور كشور با كدام يك بيشتر از بقيه حشر و نشر داشته و داريد؟
من هر مداحي كه براي اربابم بخواند را دوست دارم. با اكثر مداحان عزيز هم دوست و آشنا هستم ولي شايد يكي از مداحاني كه بيشتر با وي مانوس هستم، حاج منصور ارضي است كه از كودكي با هم بزرگ شدهايم و با يكديگر درس خواندهايم ولي در مجموع با همه رابطه حسنهاي دارم.
خيليها معتقدند كه هياتهاي امروز درگير دستهبندي و يارگيريهاي خاصي شده كه ميرود تا به افتي براي هياتهاي ما بدل شود. نظر شما چيست؟
بله. اين مساله هم صحت دارد ولي من شخصا تلاش كردهام دخالتي در اين گونه مسائل نداشته باشم. اصلا ارزشي براي اين بحثها قايل نيستم. تمام پيام قيام امام حسين(ع) اين بود كه نه ظلم كنيد و نه زيربار ظلم برويد، اگر غير از اين باشد بايد به اصالت و خلوص نيت عزاداريها شك كرد.
به شخصه كدام يك از آثارتان را بيشتر از بقيه دوست داريد؟
چند لحظهاي فكر ميكند و ميگويد: شايد كاست نوحه «يتيم». تمام آذريزبانها نيز كاست اين اثر را دارند. بعد از آن هم آثار دو طفلان مسلم و مجلس وليد را بيشتر از بقيه ميپسندم.
به نكته خوبي اشاره كرديد. چند كاست مداحي داريد؟
نميدانم. آمار آن از دستم خارج شده است. شايد بالاي 10 هزار كاست و اثر.
10هزار كاست؟ فكر نميكنيد كمي اغراقآميز باشد ؟
نه. چرا ؟ من از 5 سالگي مداحي كردهام. در تمام مراسمهاي مناسبتي هم برنامه اجرا كردهام.
شما چند سالي در مراسمهاي محرم مسجد انصار حضور نداشتيد. همين مساله شايعاتي را هم به وجود آورد. حالا بد نيست كه خودتان دليل غيبتتان را توضيح دهيد؟
اولا چند سال نبود و فقط يكسال بود. ثانيا غيبتم به دليل دعوت خاصي بود كه از سوي يكي از عاشقان امام حسين(ع) در يكي از شهرستانها شده بود. اين دوست ما خواب عجيبي ديده بود كه من را وادار كرد تا محرم آن سال به شهر آنها بروم و مداحي كنم. وگرنه در باقي موارد حتي از اروپا هم بارها براي اجراي مداحي در محرم دعوت شدهام ولي ترجيح دادهام در همين مسجد برنامه داشته باشم.
پس با اين تفاصيل بايد در طول اين سالها كرامتهاي بسياري را هم ديده باشيد.
بله. فراوان. مثلا يك سال وقتي مراسم طشتگذاري داشتيم من داشتم از مقابل طشت پر از آب عبور ميكردم كه به يكباره از چيزي كه ديدم خشكم زد. روي آب با اشكهاي شمع به وضوح نوشته شده بود: يا سقاي كربلا. يكي از دوستان نزديكم را صدا كردم تا اين رخداد را ببيند ولي وي گفت: من كه سواد ندارم و دستش را به آب طشت زد. متاسفانه با اين كار، آن جمله هم به يكباره كلا محو شد.
بازهم خاطرهاي از كرامتهاي اين خاندان داريد؟
گفتم كه خاطره زياد است. همين امسال خانمي در مراسم عزاداري ما شركت ميكند كه سال گذشته به دليل سرطان شيمي درماني ميشد و با توسل به همين دم و دستگاه شفا پيدا كرده بود. يا خانمي از اقليتهاي ارامنه چند سال قبل ناگهان در ميانه مجلس منقلب شد و با فرياد چيزي كه ديده بود را نقل ميكرد.
چه چيزي؟
اجازه دهيد چيزي نگويم. فكر ميكنم اينطوري بهتر است.
براي خودتان هم كرامتي اتفاق افتاده است؟
بله. بارها. مثلا همين چند وقت پيش حنجره و صدايم دچار مشكل شده بود. در كربلا از اربابم شفا خواستم تا بتوانم همچنان غلامياش را بكنم. همين راز و نيازها باعث شد تا وقتي براي عمل بروم دكتر با تعجب اعلام كند كه اثري از بيماريام نيست و احتياجي به عمل ندارم.