• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 8 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۳۰ مهر

نگاهي به تاريخچه‌عزاداري و شيوه هاي آن در محرم

از سينـه‌زني تا زنجيـرزني

بدون ترديد اصل عزاداري و اقامه ماتم براي شهدا و آزادمردان تاريخ، در اسلام سابقه ديرين دارد و از اخبار بر مي‌آيد كه پيامبر(ص) نيز آن را تاييد مي‌كرد و در برگزاري آن همت مي‌گماشت. اما در رابطه با كيفيت و شيوه برگزاري عزاداري (سينه‌زني، زنجيرزني، علم و كتل، تعزيه، نخل‌گرداني و... ) حديث و روايت معتبري وجود ندارد و مشخصه‌هاي عزاداري در زمان پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) محدود بود به مرثيه‌سرايي، گريستن و گرياندن در قالب شعر و مرثيه، جز اينكه هنگام رحلت پيامبر اكرم(ص) بنا بر نقل عايشه زنان به عزاداري پرداختند (و به سينه و صورت خود مي‌زدند)، احاديث يا حديثي در مورد سينه‌زني و زنجيرزني و... آن هم به شكل رايج امروزه يافت‌نمي‌شود. ابن‌هشام مي‌نويسد بعد از اتمام جنگ احد وقتي كه رسول‌الله(ص) به خانه خود مي‌رفت، عبورش به محله «بني عبدالاشهل» و «بني‌ظفر» افتاد و صداي زنان آنها -كه بر كشتگان‌شان گريه مي‌كردند- به گوش آن حضرت(ص) خورد و موجب شد كه اشك بر صورت او نيز جاري گردد و در پي آن بفرمايد: «ولي كسي نيست كه بر حمزه بگريد.»

روساي قبيله بني عبد الاشهل پس از آگاهي از اين موضوع، به زنان قبيله‌شان دستور دادند، لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آنجا براي حمزه اقامه عزا و ماتم كنند، رسول خدا(ص) كه صداي گريه آنها را شنيد، از خانه خويش بيرون آمده، از آنها سپاسگزاري كرد و فرمود: «به خانه‌هاي خود بازگرديد خداي‌تان رحمت كند كه به خوبي مواسات خود را انجام داديد.» و هنگامي كه پيامبر(ص) رحلت كردند، مردم مدينه از زن و مرد به گريه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان «برخي از اصحاب چنان اندوهگين شدند كه چيزي نمانده بود به وهم دچار آيند.».

اما درسوگ شهادت علي(ع) فرزندان آن حضرت و مردم كوفه به‌شدت گريه كردند . همچنين هنگامي كه امام حسن(ع) به شهادت رسيد، برادرش محمد حنفيه مرثيه و نوحه‌سرايي كرده و مردم نيز همراه با وي بر سر و سينه خود مي‌زدند. بدين‌ترتيب مي‌توان گفت بي‌شك نخستين كساني كه در شهادت امام حسين(ع) به عزاداري پرداختند، اهل بيت آن حضرت(ع) و بني هاشم بودند.

شروع عزاداري آن حضرت(ع) بدون فاصله بعد از شهادت آن جناب در سرزمين كربلا بود. نقل شده پس از آنكه امام حسين(ع) از پشت اسب به زمين افتاد و اسب خون‌آلود آن حضرت(ع) به خيمه‌ها رفت، زنان و خواهران و دختران آن حضرت(ع) به محض شنيدن صداي اسب از خيمه‌ها بيرون ريخته و بر سر و صورت خود زدند و ‌ام‌كلثوم فرياد مي‌كرد: «وامحمداه! واجداه! وانبياه! واابالقاسماه! واعلياه! واجعفراه! واحمزتاه! واحسناه! اين حسين(ع) است كه به زمين افتاده و در كربلا نقش زمين شده سرش از قفا بريده شده و عمامه و ردايش به غارت رفته و آنقدر گريست تا غش كرد.»

و بعد از آن در كوفه و مدينه و در زمان امام صادق(ع) و... عزاداري سالار شهيدان حسين ابن علي(ع) به همين صورت انجام مي‌گرفت.

البته از برخي وعاظ مورد اعتماد شنيده شده است كه آنها به نقل از امام صادق(ع) مي‌گفتند كه آن حضرت(ع) جوانان را ترغيب مي‌كردند كه در كوي و برزن‌ها با صداي رسا نداي «يا حسين، يا حسين» و فرياد مظلوميت بر آن حضرت(ع) سر دهند.

و همان‌طور كه آيت‌الله مصباح‌يزدي در كتاب نفيس «آذرخشي ديگر در آسمان كربلا» آورده‌اند، وقتي معارف (حاصل شده از منبرها و جلسه‌هاي ديني) با احساسات روحي و هيجانات قلبي توأم شود و ميزان تاثير‌گذاري به مراتب بيشتر است و اين يك مطلب علمي و روان‌شناختي است لذا از قديم هم منبر علما دو قسمت بود؛ يك بحث علمي و سپس جلسه روضه‌خواني.

به هر صورت عزاداري به شكل معين مثلا در قالب سينه‌زني و زنجيرزني و... به نحو مستقيم ريشه روايي نداشته، گويا شكل برپايي مراسم عزاداري، به خود مردم واگذار شده است تا با انطباق اصول كلي دين و راهنمايي ائمه اطهار(ع) و بزرگان دين با عرف محلي، تكريم و تجليل شايسته از ائمه معصومين(ع) به‌جا آورند. گفته‌مي‌شود راه افتادن دسته‌هاي سينه‌زني از زمان آل‌بويه در ميان شيعيان رايج شد. در عصر صفوي نيز دسته‌هاي سينه‌زني با خواندن اشعار با آهنگ يك نواخت -كه در سوگ امام حسين(ع) سروده شده بود- در كوچه‌ها و خيابان مي‌گشتند. دراين عصر براي افزايش هيجان مردم و هر چه شكوهمندتر شدن دسته‌هاي عزاداري، نواختن طبل و كوبيدن سنج معمول شد و ادوات جنگي -كه در ميدان رزم كاربرد داشت- به اين‌گونه مجالس راه يافت. شيپورزني، علم گرداني، حركت دادن كتل، مورد استفاده سوگواران قرار گرفت.

از جمله مواردي كه كه بعد از اين عصر به دسته‌هاي سينه‌زني اضافه شد، عبارت بود از خون‌آلود كردن سر و صورت با تيغ زدن و قمه زدن به فرق سر با توجه به گزارش‌هايي كه در عصر قاجار موجود است، اين عمل در آن زمان معمول و رايج بوده است.

از تحول در شيوه‌هاي سينه‌زني و زنجيرزني، اين‌گونه برمي‌آيد كه اين مساله از خواست‌هاي اجتماعي و بافت‌هاي جامعه، فرهنگ و آداب آنها سرچشمه مي‌گيرد.

اشك‌ريختن‌در عزاداري‌ها

اما راجع به اشك. گريستن و گرياندن زماني ارزش دارد و اثرش بيشتر خواهد بود كه از گفتار امام حسين(ع) و مصائب عاشورا تاثيرپذيرفته باشد، نه از صوت زيباي مداحان و دلتنگي دنيا.آشنايي با اهداف بلند امام(ع) و فرهنگ عاشورا و عبرت آموزي از اين حادثه دردناك تاريخي است كه اگر اين مهم مورد غفلت قرار نگيرد، هم اشك خواهد بود و هم شكوه و هيجان و هم كوهي از احساسات و نفرت عليه بيدادگري.

اما از مجموع احاديثي كه در رابطه با اصل عزاداري امام حسين(ع) و نيز از سيره مستمره ائمه (ع)، مي‌توان اين‌گونه استنباط كرد كه عزاداري امام حسين(ع) بايد توام با شكوه، هيجان، اشك و ناله برخاسته از مكتب عاشورا باشد.در همين‌راستا اكثر علما براين‌باورندكه لباس سياه پوشيدن، راه‌اندازي دسته‌جات، دسته‌هاي سينه‌زني و زنجيرزني به شكل معقول و متعارف و همراه با وقار، حزن، اندوه و ماتم، تا حدي كه موجب وهن اسلام و اضرار بر نفس نباشد نقش مثبت و سازنده در شكوه و شور مجالس عزا دارد و نمي‌توان آن را نفي كرد.

 

گهواره تاريخ

عزاداري بر امام‏حسين(ع) از زمان شهادت او آغاز‌شده است؛ ولي تا زمان آل‏بويه (در سال 352 ق) اين عزاداري مخفي بود. قبل از قرن چهارم، عزاداري براي امام حسين (ع)، علني نبوده و به‌صورت نهاني در خانه‌ها انجام مي‏شد اما در نيمه دوم قرن چهارم، سوگواري در روز عاشورا آشكار و در كوچه و بازار انجام مي‌شده‌است. عموم مورخان اسلامي - مخصوصا مورخاني كه وقايع را به ترتيب سنواتي نوشته‏اند از قبيل ابن‏الجوزي در كتاب منتظم و ابن‏اثير در كتاب الكامل و ابن‏كثير در كتاب البدايه و النهايه و يافعي در مرآت الجنان و ذهبي و ديگران - در ضمن ذكر وقايع سال 352 و سال‌هاي بعد از آن، كيفيت عزاداري شيعه را در روز عاشورا نوشته‏اند.

در ادامه اين رويه از سال 352 تا اواسط قرن پنجم - كه آل‏بويه از ميان رفتند - در بيشتر سال‌ها مراسم عاشورا به ترتيب مزبور، كم و بيش برپا مي‌شد و اگر عاشورا با عيد نوروز يا مهرگان مصادف مي‏شد، انجام مراسم عيد را به تاخير مي‏انداختند. (النجوم الزاهره في ملوك مصر و قاهره، ج 4، ص 218)

همچنين در همين سال‌ها كه فاطميه و اسماعيليه، تازه مصر را به تصرف آورده و شهر قاهره را بنا نهاده بودند، مراسم عاشورا در مصر نيز بر پا مي‌شد. بنا بر نوشته مقريزي: در روز عاشوراي 363، جمعي از شيعه مطابق معمول خود (از اين جمله معلوم مي‏شد كه مراسم مزبور در سال‌هاي قبل نيز معمول بوده است)، به مشهد كلثوم، و نفيسه (از فرزندان امام حسن (ع)) رفتند و در آن دو مكان، شروع به نوحه‏گري و گريه بر امام حسين(ع) كردند. مراسم عاشورا در زمان فاطميان هرسال برپا مي‏شد: بازارها را مي‏بستند و مردم دسته‌جمعي در حالي كه با هم ابياتي در مصيبت كربلا مي‏خواندند و نوحه‏گري مي‏كردند به مسجد جامع قاهره مي‏رفتند. (الخطط، مقريزي، 2/289. و نيز ر. ك: النجوم الزاهره، ج 4؛ ص 126، (بخش وقايع سال 366)؛ اتعاظ الحنفاء، مقريزي، ج 2، ص 67 به نقل از: سياهپوشي در سوگ ائمه نور، صص 161-162)

بعد از آن به دليل در انزوا قرار گرفتن تشيع، مراسم عزاداري خيلي علني نبود، هر چند وضعيت بهتر از قبل زمان آل‏بويه بود. آنچه از بعضي منابع به دست مي‏آيد - خصوصا كتاب روضه الشهداء كاشفي - قبل از زمان صفويه نيز مجالس سوگواري براي اباعبدالله(ع) برپا مي‏شده است. (در اين خصوص نگارنده مقالات تاريخي، رسول جعفريان، ج اول، صفحات 183 - 185، 201-206.)پس از صفويه به دليل ترويج تشيع، عزاداري شكل عام و علني‏تري به خود گرفت.

 

اولين‌حلقه‌زنجيرزن

مساله زنجيرزني در عزاداري امام حسين(ع) از دو جنبه قابل بررسي و دقت است؛ نخست بعد فقهي آن است كه به آن به عنوان عملي مجاز، مستحب يا جزء نگاه مي‏كنند و اينكه با چه شرايط و تا چه ميزان به عنوان عمل پسنديده اسلامي و اظهار سوگواري امام حسين و شعاير ديني، مي‏توان بدان نگريست. طبيعي است كه از اين نظر موضوع فوق بايد از مراجع تقليد استفتا شود و مراجع معظم نيز درباره كيفيت انواع سوگواري نظر داده‏اند!

از نظر تاريخي در مصادر اصيل تاريخي چندان مورد توجه نبوده است. يكي از مواردي كه از زنجير ياد شده است در جريان رهايي حضرت يحيي‌بن زيد بن‌علي بن‏الحسين(ع) از زندان اموي در خراسان است كه شيفتگان و شيعيان خراساني به آهنگر مراجعه كرده قطعات وحلقه‌هاي زنجيري كه بدان حضرت يحيي در زندان بسته شده بود با قيمت گزافي خريداري كردند و آهنگر مزبور نيز به دليل كثرت داوطلبان آن را قطعه قطعه كرده به هر يك مقداري از آن را فروخت. البته در اين گزارش تاريخي اصلا بدين امر كه مردم زنجير مزبور يا قطعات آن را به سر و كتف زدند اشاره نشده است بلكه در عزاداري حضرت يحيي سياهپوش شدند و در سال شهادت آن حضرت، فرزندان‏شان كه در آن سال به دنيا آمدند يحيي يا زيد (اسم پدر حضرت يحيي) ناميدند، (جهت اطلاع بيشتر به كتاب امام خميني و فرهنگ عاشورا، دفتر اول، ص 5 - 123، مقاله‌هاي دكتر سيد محمد ثقفي، مراجعه شود).

همچنين در صفحه 90 كتابي به نام «رساله مواكب حسينيه» نوشته عبدالرزاق حائري اصفهاني كه در سال 1375 هجري قمري نوشته شده است. آمده‌است:

«عزاداري پنج دوره به خود ديده است: دوره اول مربوط به زمان امامان معصوم است. در اين دوره عزاداري به صورت محدود و در حال تقيه انجام مي‌شد و چنين نبود كه حكومت‌هاي اموي جلسات عزاداري را تحمل بكنند. دوره دوم، دوره خلفاي عباسي است. در اين دوره عزاداري بدون تقيه انجام مي‌شد. در اين دوره‌ها عزاداري به صورت گريه، مرثيه‌خواني و تشكيل جلسات عزاداري صورت مي‌گرفت.

دوره سوم، در قرن چهارم و در زمان حكومت آل بويه بود كه انواع گوناگون عزاداري انجام مي‌شد و در اين دوره سينه‌زني و دسته‌هاي عزاداري در خيابان‌ها و كوچه و بازار، به وجود آمد و سابقا دسته‌هاي سينه‌زني و حركت در خيابان‌ها نبود. در اين دوره، در مراسم عزاداري بازار تعطيل مي‌شد. دوره چهارم، دوره صفويان است. در اين دوره علاوه بر مراسم سابق، شبيه‌خواني هم جزو برنامه‌هاي عزاداري شد.

دوره پنجم مربوط به قرن سيزدهم هجري قمري است و در اين دوره علاوه بر همه آن مراسم قبلي زنجيرزني و قمه‌زني هم جزو مراسم عزاداري شد.

 

درباره زنجيرزني

يكي از مراسم عزاداري در ميان شيعيان هندوستان، زنجيرزني است. آنان با زنجير و چوب‌هاي ميخ‌دار بر پشت خود مي‏زنند و در پي زنجير زدن، از بدن آنان خون جاري مي‏شود. بسياري از شيعيان هند اين عمل را ناپسند مي‏دانند و مرتكب آن نمي‏شوند، در عين حالي كه نسبت به حسين بن علي(ع) اعتقاد كامل دارند. (همان، ص 378)

زنجيرزني از هندوستان به ايران آمده است با اين تفاوت كه در ايران زنجيرزني به صورت معمولي و بدون خونريزي است ولي در هندوستان بسيار وحشت‌آور است.

زنجيرزني هندي كه همراه با خونريزي است از سوي مراجع تقليد شيعه تحريم شده است. آيت‌‏الله سيد محسن امين از نخستين كساني است كه به اين‌گونه اعمال اعتراض و آن را تحريم كرد. آيت‌‏الله سيد ابوالحسن اصفهاني نيز فتوا به حرمت اين‌گونه اعمال داد، (همان، ص 378، پاورقي. در مقدمه المجالس السنيه، قمه‏زني و امثال آن را از اعمال شيطاني به حساب آورده است).

البته اگر زنجيرزني و اعمال ديگر، مشتمل بر حرام نباشد و بر اساس هدايت خردمندان جامعه صورت گيرد، اشكالي پيش نمي‏آيد ولي در غير اين‌صورت اگر عملي خودش حرام باشد يا مشتمل بر حرام باشد به گفته‌اكثر علما انجام آن نارواست.

 

حكم سينه‌زني و زنجيرزني

سينه‏زني و عزاداري اگر به صورت متعارف و به گونه‏اي كه از نظر عرفي از مظاهر حزن و اندوه در عزاداري محسوب شود اشكال ندارد و هر كاري كه براي انسان ضرر بدني قابل توجهي داشته يا باعث وهن دين و مذهب شود حرام است. (ترجمه اجوبه الاستفتائات، قطع وزيري، ص 525)

زنجيرزني اگر به نحو متعارف و به گونه‏اي باشد كه از نظر عرفي از مظاهر حزن و اندوه در عزاداري محسوب شود، اشكال ندارد. (خامنه‏اي، اجوبه الاستفتائات، س 1463)

زنجير تيغ‌دار: حضرت امام خميني، آيات عظام خامنه‏اي، تبريزي، مكارم و فاضل: اگر استفاده از زنجيرهاي مزبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود يا باعث ضرر بدني قابل توجهي گردد، جايز نيست. (امام، استفتائات، ج 3، سوالات س 34 و 37؛ خامنه‏اي، اجوبه‌الاستفتائات، س 1441؛ تبريزي، استفتائات، س 2003 و 2012؛ مكارم، استفتائات، ج 1، س 574 و ج 2 و makaremshirazi.Org، قمه‏زني؛ فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 2162 و 2166 و 2173.)

آيت‌الله صافي: اگر ضرر قابل توجهي براي بدن نداشته باشد در عزاي سيدالشهدا(ع) اشكال ندارد. (صافي، جامع‏الاحكام، ج 2، س 1594)

آيت‌الله نوري: عزاداري براي امام حسين(ع) طبق سنت متعارف و معمول بين شيعيان اشكال ندارد. (نوري، استفتائات، ج 1، س 1063 و ج 2، س 601)

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها