مداحي را از سن شش سالگي، زماني كه همراه با پدرش به هياتهاي مذهبي در اردبيل ميرفت، آغاز كرده است. يعني از همان زمان كه قرائت قرآن را به صورت تخصصي آغاز كرد. با اين وجود، شهروز آغاز رسمي حرفه مداحياش را سن هشت سالگي ميداند. امروز 28 سال از آن روزها ميگذرد. حالا شهروز حبيبي براي خودش اسم و رسمي در دنياي مداحي به هم زده است. نهتنها در كشور كه در بين شيعيان كل جهان. از اتريش و آلمان و هلند تا روسيه و گرجستان و تركيه و... . مداح 36 ساله آذريزبان ايراني، كارشناسي ارشد رشته فرهنگي را دارد و علاوه بر مسووليت بخش مداحان در اتحاديه علماي اروپا، رياست موسسه امام علي (ع) در آلمان را نيز برعهده دارد. شهروز بيپرده سخن ميگويد. معتقد است كه نقش مداحان در معرفي مفاهيم و انتقال پيام قيام امام حسين (ع) همانقدر كه ميتواند مثمرثمر باشد، در صورت كمتوجهي و انحراف ميتواند خطرناك باشد. عاشق مسجد حاج مجيد است و اعتقاد خاصي به اين مسجد دارد. گفتوگوي بيپرده و متفاوت ما با وي، نگاهي است به عقايد و افكار اين قاري آذريزبان بينالمللي محبوب كشورمان.
فكر ميكنم خوانندگان ما دوست دارند بيشتر با شهروز حبيبي، مداح بينالمللي آذري زبان كشورمان آشنا شوند. حاج شهروز چطور معروف و مداح بينالمللي شد؟
وقتي كمي در عالم مداحي جا افتادم، حس كردم سبكها و شيوههاي اجرا كمكم دارند تكراري و يكنواخت ميشوند. همين باعث شده بود تا مخاطبان هم از شيوههاي قديمي مداحي خسته شوند. حس ميكردم مردم از طولاني شدن مداحيها خسته ميشوند. اين بود كه آمديم اجراهايمان را كه قبلا يك ساعت و نيم و حتي بيشتر طول ميكشيد را به شكل تراكتي اجرا كرديم.
همين طور، سعي كردم شيوههاي اجرايم را نيز تغيير دهم و سبكهاي جديدي را ابداع كنم. سبكي با ملودهايي كه اكثرا تلفيقي از موسيقي استانبولي و فارسي بودند. اتفاقا اين شيوه خيلي خوب جواب داد به طوري كه مثلا فقط تراكت سوسوز بالام اصغر، 25 ميليون دانلود از سراسر جهان داشته است. يكبار در سال 76 يكي از آلبومهايم به نام پروانههاي سوخته را (سلام اولسيون) كه آهنگ آن را استاد محسن جليلي ساخته، به كنفرانس اربعين در آلمان بردم و گفتم اين را در مراسم پخش كنيد. اما مسوولان آنجا خنديدند و گفتند: اينها كه تكراري است ! ما قبلا از روي همين چند تا كليپ هم ساختهايم.
جريان اين كنفرانس اربعين چيست؟
شيعيان تركيه هر ساله مراسمي را با عنوان كنفرانس اربعين در آلمان برگزار ميكنند كه مسلمانان از سراسر اروپا هزاران كيلومتر را طي ميكنند تا دو ساعت در اين مراسم عزاداري شركت كنند. من هشت سال است كه به اين كنفرانس دعوت ميشوم و مداحي ميكنم.
فرق بين عزاداري در ايران و اروپا درچيست؟
به هر حال ايران مهد عزاداري براي سرور و سالار شهيدان است. از دوره صفوي تا امروز. همانطور كه ميگويند در فوتبال برزيل سردمدار اين ورزش است، در مداحي نيز ايران همواره جولانگاه بزرگترين مداحان اهل تشيع بوده و هست. اما در اروپا تازه دارند مزه شيرين مداحي و عزاداري ناب اسلامي را به بركت ايران ميچشند. البته الان مداحي در اروپا روز به روز رونق بيشتري ميگيرد. حتي در آلمان كلاسهاي مداحي به صورت مجازي براي علاقهمندان برگزار ميشود كه اتفاقا من هم در آنها تدريس ميكنم. در آنجا از خيلي از كشورها دانشجو داريم. از بلژيك، آلمان، تركيه و...
يعني در اروپا مداح وجود ندارد؟
نه. يا اگر هم باشد خيلي كم هستند و كيفيت كارشان به هيچوجه در حد مداحان ايراني يا مداحان ساير كشورهاي اهل تشيع نيست. يعني نميتوانند از عهده اداره يك مجلس بزرگ برآيند.
معمولا براي مداحان آذريزبان، مداحي به زبان فارسي چندان ساده نيست. ولي شما آثار زيادي در زبان فارسي داريد و همين باعث شده تا بين فارسها نيز محبوبيت زيادي داشته باشيد. چطور موفق شديد به هر دو زبان در سطحي عالي، مداحي كنيد؟
اين تبحر در مداحي به زبان فارسي و خوب ادا كردن كلمات فارسي را مديون قرآن هستم. چند سال تمرين تجويد قرآن باعث شده تا براي اداي كلمات فارسي هم مشكلي نداشته باشم. اين لطف الهي بوده است.
تفاوت بين مداحي فارسي و تركي در چيست؟
تفاوت در لحن آنهاست. در هر دو مورد، محوريت با دستگاههاي آوازي ايراني است، به طوري كه 70 درصد ملوديهاي استانبولي، از دستگاههاي شور ايراني نشات ميگيرد.
آواز را با استاد آموختهايد يا به شكل عملي و تجربي؟
هر دو شيوه. از همان كودكي با حضور در مجالس مداحي پدرم از وي كسب تجربه ميكردم و در سالهاي بعد در محضر اساتيدي چون شاهپوررحيمي، استاد محسن...، استاد نوربخش و... آواز را جديتر دنبال كردم.
نخستين جايي كه در تهران مداحي كرديد كجا بود؟
مسجد حاج مجيد و هيات زينب در خيابان عباسي گمرك. حدود 20 سال قبل بود. هنوز هم در اين هيات و مسجد مداحي ميكنم و ميخوانم. مسجد حاج مجيد مسجدي واقعا نوراني و متبرك است. يك حال و هواي خاصي دارد كه قابل وصف نيست. شايد به اين دليل كه حاج مجيد موذنزاده آن را با خلوص نيت ساخته است. ميگويند هر كس ميخواست به ساخت اين مسجد كمكي كند و بخشي از مصالح و نيازهاي آن را تامين كند، حاج مجيد تا پول آن را پرداخت نميكرد، نميپذيرفت. چرا؟ چون معتقد بود كه نميداند پول خريد مصالح اهدايي از كجا تامين شده است. مداحان بسيار ارزشمندي هم در اين مسجد مداحي كردهاند و گل آثارشان را در اين مسجد خلق كردهاند. اساتيدي چون موذنزاده، تمدن و...
خود شما، مداحي به زبان فارسي بيشتر به دلتان ميچسبد يا مداحي به زبان آذري؟
خيليها معتقدند كه مداحيهاي آذريها سوز و شور بيشتري دارد ولي به نظر من وقتي شعر و ملودي خوب در كنار هم بنشينند، مداحي هم خوب از آب درميآيد و به دل مينشيند. حالا ميخواهد به زبان فارسي باشد يا تركي يا عربي. در مجلس آذريها معمولا فارسها نيز شركت ميكنند كه ما به احترام آنها، اول مراسم را به فارسي شروع ميكنيم.
به عنوان يك دوستدار اهل بيت، صداي كدام يك از مداحان حال حاضر را ميپسنديد؟
از كودكي صداي استاد سليم موذنزاده، حس و حال عجيبي در من ايجاد ميكرد. حتي تلاش ميكردم شكل و سبك ايشان بخوانم. به همين دليل به من لقب موذنزاده دوم داده بودند.
با مداحان ديگر رقابت هم داريد؟
رقابت كه نه. فقط سعي كردهام خودم باشم. تلاش كردهام صدايم صلابت و قدرت داشته باشد. در حد استاد موذنزاده كه صدايش قدرت خارقالعادهاي دارد.
چطور ميشود كه يك مداح اثري را خلق ميكند كه مانند اذان مرحوم رحيم موذنزاده آن گونه ماندگار ميشود؟
بايد آن لحظه برايت رقم بخورد. يك جايي يك حسي به سراغت بيايد كه نطفه اثري بيبديل را رقم بزند. به قول استاد كريمخاني كه ميگفت: من 40 سال خواندم و مداحي كردم ولي اين چهار دقيقه مداحي... را اهل بيت به بهترين قيمت از من خريدند.
خودتان ماندگارترين اثرتان را كدام مدح ميدانيد؟
البته اين را بايد مردم بگويند ولي خودم فكر ميكنم «علياصغر» باشد. اين شعر نهتنها در ايران كه در بسياري ديگر از كشورهاي جهان هم توسط فارسيزبانان و آذريها در ايام محرم اجرا ميشود در ميان فارسيزبانان ايران هم طرفداران بسياري دارد. حتي محمود كريمي و حداديان و خيلي از هياتهاي فارسيزبان هم اين اثر را در عزاداريهايشان اجرا ميكنند.
مثلا همين اثر «علياصغر» ؛ وقتي اين اثر خلق شد چه حس و حالي داشتيد؟
داستان خلق اين اثر هم در نوع خود قابل تامل و شنيدني است. يك روز نزديكيهاي محرم، پشت چراغ قرمز براي خودم زمزمه ميكردم كه يكدفعه ملودي خاصي به ذهنم رسيد و به قول معروف من را گرفت. سريعا خودم را به حاج طيار زارع اردبيلي از شعراي بزرگ آذري رساندم و ملودي را به وي دادم تا شعري برايش بسازد. استاد زارع نيز همين شعر كنوني را نوشت و بدينترتيب، اثر «علياصغر» خلق شد. حضرت رباب نمكي برآن پاشيد كه ماندگار شد. با اينكه كارهاي خوب و فاخر، كم ندارم ولي هر كجا ميروم درخواست ميكنند كه علياصغر را برايشان بخوانم. حتي يكي از دوستان تعريف ميكرد كه با اين نوحه، يك جوان وهابي مسلمان شده است.
چطور؟
اين دوست ما با اين جوان وهابي در دانشگاه باكو همكلاسي بود. يك روز كه اين دوست ما داشته با گوشي علياصغر را گوش ميكرده، اين پسر وهابي از او ميخواهد تا اجازه دهد وي نيز اين آهنگ را گوش كند. بعد از اينكه نوحه را گوش ميكند، ميپرسد: علياصغر كيه؟ و دوستم برايش از عاشورا و علياصغر(ع) ميگويد و از امام حسين و فلسفه قيامش. پسر وهابي با علاقه گوش ميدهد و خودش به دنبال تحقيق در مورد اسلام و عاشورا و امام حسين (ع) ميرود. درنهايت اعلام ميكند كه ميخواهد مسلمان شود اما خانوادهاش با وي مخالفت ميكنند و حتي با وي درگير ميشوند. گويا پدرش يكروز به دانشگاه ميآيد و داد و بيداد هم ميكند كه چرا اينجا اسلام را تبليغ ميكنيد ولي به هر حال درآخر اين جوان مسلمان ميشود.
در طول اين سالهايي كه در درگاه امام حسين(ع) خدمت ميكنيد، كراماتي هم از اين دستگاه ديدهايد؟
بله، زياد. مثلا همين چند سال پيش، در يكي از مراسم طشتگذاري، پدر پسري كه در كما فرو رفته بود پيراهن فرزندش را آورده بود تا بلكه شفاي پسرش را از آقا بگيرد. حال و هواي عجيبي بود. همه در هيات گريه ميكردند و از من ميخواستند تا براي اين پسر بچه كه پدرش ضجه ميزد دعا كنم. آنجا بود كه براي نخستين بار در دلم خطاب به آن بالايي گفتم: خدايا، بيا و روي اين خادم كوچكت را زمين نگذار. اگر بعد از عمري نوكري حاجت من را ندهي، اين مردم چه خواهند گفت؟! نميگويند همه اينها نمايش است؟... خدا را شكر كه اون بالايي روي ما را زمين نينداخت. فرداي آن شب، پدر آن پسر آمد و خبر داد كه فرزندش از كما بيرون آمده و شفا پيدا كرده است.
يعني شما براي هر كسي كه دعا كنيد، شفا پيدا ميكند؟
(لبخند معناداري ميزند و ميگويد) اگر اين گونه بود كه نظام طبيعت به هم ميخورد. من خودم روسياه اين درگاهم. پيغمبر كه نيستم. منتها بعضي وقتها وقتي از ته دل ميخواهي، سيمت به آن بالايي وصل ميشود. آن وقت احتمال اينكه خدا جوابت را بدهد، زياد است. اين هم مخصوص من نيست، همه ميتوانند بخواهند. منتهي اينكه اين ارتباط واقعا وصل شود مهم است.
در تجمع عاشوراييان اردبيل هم شركت ميكنيد؟
اصلا استارتش را خود ما زديم. سال اول يعني سالي كه رضازاده در سيدني قهرمان شد، فدراسيون ورزش با حضور ورزشكاران هياتي را راهاندازي كرد كه عصر تاسوعا ميرفتند در شهر و عزاداري ميكردند. به من گفتند بيا در اين دسته مداحي كن. چنان برفي ميباريد كه من تا ميخواستم يك مصرع از كتاب منزوي را بخوانم برف روي كتابچه را ميپوشاند و بايد آن را با دست پاك ميكردم. گويا هيچ كدام از مداحان آن روز حاضر نشده بودند براي مداحي بيايند. اين مراسم از سال بعد به يك مراسم ملي تبديل شد.
نظرتان در مورد انواع مداحيهاي جديدي كه اين سالها در هياتها ميشنويم، چيست؟
من هم قبول دارم كه در مورد مداحي، در سالهاي اخير كوتاهيهايي شده و انحرافاتي به وجود آمده است ولي در اين بين خود مداحان نيز بيتقصير نيستند. بايد خوراك جوانان حسيني را برايشان فراهم كرد. الان مداحي پاپ براي جوانها جاذبه دارد. من وقتي از جوانان سوال ميكنم كه چرا اين نوع مداحي را ميپسنديد، ميگويند چون مطابق ذايقه ما است. شما سبك بهتري داريد كه ما آنها را گوش كنيم؟! من وقتي علي اصغر را خواندم خيليها به من انتقاد كردند ولي اكثر جوانها با جان و دل آن را گوش ميدهند. الان بعد از محرمها شما ميتوانيد انواع مداحيهاي نامناسب را كه در ماشينها پخش ميشود، بشنويد. چرا؟ چون ما نتوانستهايم جايگزيني براي آنها به جوانان معرفي كنيم. من خودم به شخصه تلاش ميكنم كارهايم جوانپسند باشد. البته با حفظ چارچوبها و اصول اصيل مداحي و همچنين انتخاب شعرهاي فاخر.
برخي معتقدند كه بين مداحان نيز رقابتهايي وجود دارد كه به ماهيت كار مداحي و حرمتشان لطمه ميزند. شما هم با اين رقابتها سروكار داريد ؟
بله. من اين را قبول دارم. البته رقابت در اين حرفه هم مثل همه حرفهها، از قديم هم بوده است ولي خيلي كمتر، چون تقوا بسيار بيشتر از امروز بود. ما براي اصلاح جامعه و انتقال پيامهاي امام حسين (ع) و قيام تاريخياش ابتدا بايد از خودمان شروع كنيم. واقعيت اين است كه بين برخي مداحان، امروز رقابتهاي ناسالمي ديده ميشود. يك مداح به مداح ديگري ميگويد به فلان مجلس نبايد بروي و مداحي كني. من شخصا بارها گفتهام هر كسي كه با ادب و لايق مداحي باشد، ميتواند مداحي كند و من مشكلي با وي ندارم. حتي بارها اين جوانها در همان مسجد حاج مجيد در كنار من مداحي كردهاند. متاسفانه امروز برخي مداحان به دنبال شهرت و كسب درآمد هستند درحالي كه اگر در اين كار تقوا از بين برود، شرايط خطرناكي به وجود ميآيد چراكه مداحان تريبون دارند و ميتوانند روي مخاطب خود تاثيرگذار باشند. اشك چشم گرفتن يه هر قيمتي، آفتي است كه اين روزها هياتهاي ما با آن درگيرند.
راستي به عنوان يك مداح معروف، فكر نميكنيد كه مولودي و مداحي ما خيلي به هم نزديك شده است. منظورم اين است كه در بسياري از موارد شما در مولوديها نيز همان اشعار و ملوديهايي را ميشنويد كه در ايام عزاداري ميشنويد. چرا اينچنين است؟
اين به «ريتم» مربوط ميشود. در مولوديهاي فارسي زبانها، تا وقتيكه حاضران دست نميزنند واقعا به سختي ميتوان تشخيص داد كه اين مولودي است يا مراسم عزاداري. خود رهبرمعظم انقلاب نيز به اين مساله انتقاد كردهاند. تا وقتي كه تلفيق شعر و موسيقي و رديفهاي ما به درستي و متناسب با نوع مجلس انتخاب و به كار گرفته نشود، اين وضعيت همچنان ادامه خواهد داشت.
و سوال آخر؛ تاكنون پيشنهادي براي خوانندگي هم داشتهايد؟
بله. زياد، ولي من نپذيرفتهام.
چرا؟
چون براي خواننده شدن بايد تيپ و قيافهام را تغيير دهم و تيپي را انتخاب كنم كه دنياي مداحي و عزاداري آن را نميپسندد و نميپذيرد. يك مداح نميتواند فلان لباس را بپوشد و فلان آرايش مو را داشته باشد. بايد به حرمت حرفهاش خيلي نكات را رعايت كند، بنابراين ترجيح دادم قبول نكنم.