• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4578 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۱۵ بهمن

مسيح‌شناسي بولتمان و مولانا: نگاهي به اثر برگزيده در نهمين دوره جايزه دكتر مجتبايي

عيساي دل و مسيح جان

محمدرضا عدلي1

گروه انديشه| حضرت عيسي(ع) يكي از پيامبران اولوالعزم است. نام اين نبي بزرگوار به كرات در قرآن كريم و احاديث اسلامي آمده است. مسلمانان براي حضرت مسيح(ع) معجزات و كراماتي قائل هستند از جمله سخن گفتن در گاهواره در دفاع از مادر و نيز زنده كردن مردگان و شفاي بيماران و كوران مادرزاد و دميدن حيات در گل بي‌جان. دانشوران و انديشمندان مسلمان نيز احترام ويژه‌اي به حضرت عيسي(ع) و همواره در آثار و گفتارشان از او به بزرگي ياد مي‌كنند. مولانا جلال‌الدين محمد بلخي رومي، عارف و شاعر بزرگ ايراني قرن هفتم هجري نيز كه عمري را در قونيه و در همسايگي با مسيحيان زيست همواره در اشعارش نگاهي سرشار از احترام به حضرت مسيح(ع) دارد و او را از اولياي الهي برمي‌شمارد. همين موضوع مي‌تواند زمينه‌ساز گفت‌وگويي سازنده و ثمربخش ميان پيروان اين دو دين ابراهيمي شود. به ديگر سخن مي‌توان بازتاب چهره روحاني عيسي مسيح (ع) در ابيات عرفاني ايراني را با مسيح‌شناسي متالهين و تئولوگ‌هاي غربي سنجيد. كاري كه محمد صبايي در رساله دكتري خود با عنوان «مسيح‌شناسي در سنت مسيحي و اسلامي با تاكيد بر آراي رودُلف بولتمان و مولانا جلال‌الدين» صورت داده است. اين رساله به تازگي برگزيده نهمين دوره جايزه فتح‌الله مجتبايي در حوزه اديان و عرفان شد. به اين مناسبت محمدرضا عدلي در جستار پيش رو ضمن معرفي مختصر بولتمان به مضامين اصلي اين پايان‌نامه و زمينه‌هاي اين مقايسه مي‌پردازد كه از نظر مي‌گذرد.

امسال نيز همچون سال‌هاي گذشته آيين اهداي جايزه دكتر مجتبايي در دي‌ماه برگزار شد. جايزه دكتر مجتبايي به رساله‌هاي دكتري در حوزه «اديان و عرفان» و «ادبيات فارسي» تعلق مي‌گيرد. دريافت، داوري، گزينش رساله‌ها و سرانجام برگزاري مراسم اهداي جايزه كار پرزحمتي است كه بي‌ترديد مرهون كوشش‌هاي مجدانه آقاي علي اصغر محمدخاني و همكاران دلسوزشان در موسسه «شهر كتاب» است. البته اين كوشش‌ها ثمرات فراواني داشته است؛ از جمله تشويق جوانان مستعد و مهيا شدن زمينه‌اي براي نشر رساله‌هاي خوب دانشگاهي. امسال دو رساله دكتري برگزيده شدند: «تصحيح ديوان عارف قزويني و تحقيق در احوال وي» (اثر دكتر سعيد پورعظيمي) و «مسيح‌شناسي در سنت مسيحي و اسلامي با تاكيد بر آراي رودولف بولتمان و مولانا جلال‌الدين بلخي» (اثر دكتر محمد صبايي). در اين يادداشت كوتاه رساله دكتر صبايي معرفي و مرور خواهد شد.

بولتمان كيست؟

سال‌ها پيش بود كه در كلاس‌هاي دكتر فتح‌الله مجتبايي نخستين بار با نام بولتمان آشنا شدم. خوب به خاطر دارم كه استاد از پروژه «اسطوره‌زدايي»2بولتمان سخن مي‌گفتند. براي دانشجوي اديان و عرفان كه مطالعه اساطير قوت غالب است هر تفسيري از اسطوره مهم و جذاب به نظر مي‌رسيد؛ لذا به خواندن مقالاتي از او و درباره او روي آوردم. اما بولتمان كيست؟ رودولف بولتمان (1976-1884 م) الهي‌دان شهير مسيحي، در محيطي چشم به جهان گشود كه حيات ديني با تار و پودش پيوند داشت؛ پدر و هر دو پدربزرگش كشيش بودند. رودولف جوان نيز لاجرم در دانشگاه رشته الهيات را براي تحصيل برگزيد و پس از پايان دوره دكتري به تدريس در همين حوزه مشغول شد. حوزه اصلي مطالعات او پژوهش در باب «عهد جديد» بود و در اين حوزه چندان غور كرد كه او را تاثيرگذارترين عالمِ «عهد جديد» در سده بيستم ميلادي ناميده‌اند.3 امتياز بولتمان نسبت به معاصرانش توجه به هر دو بُعد الهيات مسيحي بود: يعني تفسير ايمان و دفاع از آن. در تفسير ايمان مسيحي هم‌نظر با كارل بارت بر اين باور بود كه بايد اجازه داد كتاب مقدس خود با ما سخن بگويد و روايتگر خويش باشد و بُعد دوم فعاليت‌هايش او را به پُل تيليخ نزديك مي‌كرد، هرچند روش او در دفاع از ايمان با الهيات فلسفي تيليخ فاصله داشت.4 ديگر مولفه بنيادين در كار بولتمان ارايه تفسيري اگزيستانسياليستي از دين بود. از اين حيث تاثير مارتين هايدگر در او آشكار است. او به مدت پنج سال در ماربورگ با هايدگر دوست و همكار بود. البته اين تلقي از دين را پيش‌تر ويلهلم هرمان در انديشه بولتمان جاري كرده بود. بر طبق اين نگرش، بولتمان اگرچه ترديدي نداشت كه متعلق ايمان حقيقت غايي خداوند است، اما تاكيد مي‌كرد كه ايمان نه با خودِ اين حقيقت بلكه با فهم اين حقيقت در وجود فرد مرتبط است.5 بنابراين از منظر بولتمان فهم و تفسير وجودي (اگزيستانسيل) به اين معناست كه بسياري از امور ايماني و آنچه در كتب مقدس آمده است، ازجمله مفاهيمي چون لطف يا غضب خدا، سخن گفتن با خدا و غيره، اموري رويت‌پذير و قابل اثبات تجربي يا حتي عقلي نبوده و نمي‌توانند موضوعي قابل رويت براي مشاهدات عيني باشند. ما تنها زماني مي‌توانيم از اين‌گونه امور سخن بگوييم كه با وجود شخصي خودمان در «اينجا و اكنون» و نه به صورت مفاهيمي كلي، سر و كار داشته باشيم.6

اسطوره‌زدايي بولتمان

اسطوره‌زدايي بولتمان نيز در همين چارچوب معنا مي‌يابد. به زعم بولتمان اسطوره در پي آن نيست كه تصويري عيني از جهان ارايه دهد بلكه مي‌كوشد بيان كند كه انسان چگونه خود را در جهان مي‌فهمد؛ پس كاركرد اسطوره كيهان‌شناختي نيست بلكه اسطوره كاركردي انسان‌شناختي دارد. به باور بولتمان سيماي جهان در «عهد جديد» سيمايي اسطوره‌اي است. جهاني كه از سه بخش آسمان، زمين و دوزخ تشكيل شده است. بشر امروزي اين نگرش از جهان را نمي‌تواند بپذيرد، از اين رو، بايد اين جهان «عهد جديد» اسطوره‌زدايي شود تا با فهم امروزي همخوان شود. در واقع پروژه اسطوره‌زدايي نوعي نقد كتاب مقدس است، البته نقدي كه در پي حذف اساطير نيست بلكه مي‌كوشد تفسيري نو از آنها ارايه دهد؛به بيان ديگر، اسطوره‌زدايي روشي هرمنوتيكي است.7 از اين منظر، «ظهور خداوند در پيكر عيسي» به اين معناست كه وحدت با خداوند يك امكان پيش روي بشر است و ايمان به اين اسطوره زمينه را براي تحقق اين نحوه اصيل از زندگي براي بشر مهيا مي‌كند8 يا «برخاستن مسيح از مردگان» اسطوره‌اي است كه معناي حقيقي آن زنده شدن مسيح در جان مومن است.9

مسيح‌شناسي بولتمان

حال پس از نگاهي گذرا به زندگي و انديشه بولتمان به رساله آقاي دكتر محمد صبايي مي‌پردازيم. اين رساله بي‌اغراق يكي از بهترين رساله‌هايي است كه در سال‌هاي اخير در رشته اديان و عرفان به نگارش در آمده است. رساله دكتر صبايي به راهنمايي خانم دكتر فاطمه لاجوردي و مشاوره خانم دكتر طاهره حاج ابراهيمي در تابستان سال 1397 در واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي دفاع شد. بي‌ترديد راهنمايي اين دو استاد عزيز در كنار سختكوشي دكتر صبايي موجب شده است كه اين رساله به وجهي استوار تدوين و تاليف شود. اين رساله از پنج فصل تشكيل شده است. فصل اول به سياق غالب رساله‌هاي دكتري به كليات تحقيق مي‌پردازد و مولف در آن ضمن بيان مقدمه‌اي درباره مبحث مسيح‌شناسي به پيشينه و اهداف تحقيق نيز نظر دارد. فصل دوم رساله كه بسيار خواندني است مبحث مسيح‌شناسي را در سنت‌هاي مختلف بررسي مي‌كند از جمله تاريخچه‌اي از اين مبحث از آغاز حيات مسيحي ارايه مي‌دهد و مولف به‌طور مجزا اين موضوع را از اناجيل تا آثار شلاير ماخر و كيركگارد پي مي‌گيرد. پس از آن مولف در ادامه فصل به سنت اسلامي نظر مي‌كند در آنجا افزون بر آيات و روايات در جست‌وجوي سيماي مسيح به آثار سنايي، عطار، غزالي و چند عارف شهير ديگر مراجعه مي‌كند. موضوع فصل دوم مسيح‌شناسي بولتمان است كه اين فصل نيز به خوبي تاليف شده است و مولف منابع متعددي را كه عمدتا به زبان انگليسي بوده‌اند از نظر گذرانده و الحق گزارشي دقيق از مسيح‌شناسي بولتمان ارايه مي‌دهد. در فصل سوم كه به مسيح‌شناسي مولانا جلال‌الدين بلخي اختصاص دارد مولف به توصيف شخصيت مسيح و تعاليم آن براساس آثار مولوي مي‌پردازد و سرانجام مولف در فصل پنجم مسيح‌شناسي بولتمان و مولوي را باهم مقايسه مي‌كند. در اينجا براي اينكه با محتواي اين رساله بيشتر آشنا شويم چكيده‌اي از آن را نقل مي‌كنم. مسيح‌شناسي حوزه مطالعاتي بسيار مهمي در الهيات مسيحي است كه به تبيين و تفسير حيات و هويت مسيح و به‌طور كلي نقش و جايگاه او در مسيحيت مي‌پردازد. رودوُلف بولتمان از الهي‌دانانِ بزرگِ مسيحي است كه در حوزه مسيح‌شناسي آرا و آثار مهمي دارد. وي در مسيح‌شناسي خود مي‌كوشد ضمن توجه به معضلاتي چون تاريخي بودن يا نبودنِ شخصيت عيسي مسيح و با بهره‌گيري از نگرش‌ها و نظام مفهومي فلسفه وجودي، تعاليم وشخصيتِ او را به گونه‌اي معرفي و بررسي كند كه در زمينه و زمانه جديد، مفهوم و مقبول باشد. براي اين منظور، مسيح را شخصيتي فراتاريخي معرفي مي‌كند كه در هرجا و هر زمان و در استماعِ پيامِ بشارت‌آميزِ كتاب مقدس، عمقِ وجودِ مومن را مخاطب مي‌سازد و از او تصميم‌گيري در باب ايمان يا بي‌ايماني مي‌طلبد. بولتمان همچنين بعضي رخدادها و مفاهيمِ مربوط به حيات و تعاليم مسيح را اسطوره‌اي تلقي مي‌كند و مي‌كوشد آنها را بنابر ديدگاه وجودي خويش بازتفسير كند تا مومن قادر باشد نسبتي موثر و وجودي با آنها برقرار كند. مسيح‌شناسي بولتمان، مسيح‌شناسي متالهي است كه مي‌كوشد تا در درونِ مرزهاي ايمان مسيحي، با فلسفه غالبِ زمانه و نگرش‌هاي تاريخي انتقادي جديدِ حاكم بر فضاي الهيات، تعامل داشته باشد و از آنها بهره‌مند شود. افزون بر اين، مسيح‌شناسي بولتمان در بعضي جوانب، آشكارا نسبت به مسيح‌شناسي سنتِ مسيحي نوآورانه است زيرا او آموزهاي مهمي چون «الوهيت» يا «دو طبيعت مسيح» را بي‌اهميت مي‌داند و كنار مي‌گذارد؛ حال آنكه اين دو آموزه در تاريخِ مسيحيت و مسيح‌شناسي، جايگاهي مهم داشته‌اند و درباره آنها چندين شورا برگزار و چندين اعتقادنامه تدوين و صادر شده است. اين همه از آن روست كه بولتمان مي‌خواست مسيح‌شناسي و الهياتي ارايه دهد كه با نگرش‌هاي جديد و نيرومند زمانه، اگر نگوييم كاملا منطبق اما دست‌كم، سازگار و در تعامل باشد. بنابراين نظرات او درباره هويت عيسي مسيح، اگر نگوييم تقابل، دست‌كم تفاوتي آشكار با مسيح‌شناسي سنتي مسيحيت دارد، زيرا مي‌بينيم كه درباره مسائلي همچون تجسم، كفاره يا لوگوس ديدگاه‌هاي بديعي ارايه مي‌دهد. علت آن است كه او باور داشت كه نمي‌توان نگرش‌ها و علوم جديد بشري و دستاوردهاي نيرومند و اثرگذار آنها را ناديده گرفت. راه‌حل او براي تداوم بخشيدن به حيات و تاثيرِ بشارتِ ايمان، وامگيري از نظامِ فلسفي غالبِ زمانه، يعني اگزيستانسياليسم هايدگر بود تا به مدد نظام مفاهيم و اصطلاح‌شناسي آن، منظومه دين در قالبي مفهوم و مقبول به مومن عصر جديد ارايه شود.

مسيح‌شناسي در سنت اسلامي

در بخش ديگر رساله، موضوع مسيح‌‌شناسي در سنت اسلامي با تاكيد بر آثار مولانا بررسي مي‌شود. مسيح در قرآن پيامبري از پيامبران الهي است و سيمايش با آنچه در مسيحيت مي‌بينيم تفاوت دارد. قرآن مسيح را عبد و نبي خدا، پسر مريم و روح‌الله معرفي مي‌كند و بدين‌سان تمامي اركان عقيدتي مسيحيت در باب الوهيت و ازليت مسيح و نيز جايگاه و مقام او همچون يگانه پسر مولود خدا را كنار مي‌گذارد و از بدعت‌هاي مسيحيان مي‌شمارد. مسيح در امتدادِ جريانِ نبوت ظهور مي‌كند، جرياني كه خدا در آن انبياي خويش از آدم تا خاتم (ص) را مبعوث فرمود تا راهنماي بشر به مقصد رستگاري باشند. مسيح در بطن و بستر همين جريان ظهور مي‌كند و اصل و اساسِ پيامش با پيام ساير انبيا همسو و موافق است. كليات اين مسيح‌شناسي به انديشمندان مسلمان، به ويژه عارفان رسيده است و آنان با بسط اين نگرش در باب حيات و هويت عيسي مسيح، سخن گفته‌اند. مي‌توان گفت كه تقريبا تمام عارفان مسلمان از مسيح سخن گفته‌اند. مسيح در عرفان اسلامي سيماي عارف كامل، معلم اخلاق و مرشد معنوي به خود گرفته است. افزون بر اين، عارفان مسلمان، احتمالا با تكيه بر تعبير قرآن كه مسيح را روح‌الله خوانده است، او را علاوه بر نبي خدا، حقيقتي انفسي در جان آدمي نمايانده‌اند كه در مقابل جسم و جنبه جسماني وجود بشر قرار مي‌گيرد. اين حقيقت انفسي «عيساي جان» خوانده مي‌شود. عارفان توصيه كرده‌اند كه عيساي جان را بايد با دوري از شهوات و كسب فضايل تقويت كنيم و پرورش دهيم تا همچون عيسي مسيح، صاحبِ انفاسِ پاك شويم و توانايي صعود به آسمان را پيدا كنيم.

مولانا با تكيه بر چنين سنتي و با وامگيري از كليات آن، در آثار خويش از عيسي مسيح سخن مي‌گويد؛ به عبارت ديگر، مسيح‌شناسي مولانا به معني تامّ و تمام كلمه مسيح‌شناسي اسلامي عرفاني است. مولانا نه با اصول ايماني مسيحيت آشنايي كامل داشت و نه لازم مي‌ديد كه از منظر آن اصول به حيات و هويت مسيح بنگرد. او با تكيه بر روايات قرآني و حكايات عرفاني، سيمايي دوگانه از مسيح ترسيم مي‌كند؛ مسيح از وجه انضمامي همان پيامبر الهي است كه در دنباله دين موسي و بلكه تمام پيامبران پيشين، مبعوث شده است. ويژگي مسيح اتكا به محبت و برخورداري از روحانيت تام است. مسيح نه خداست و نه پسر خدا؛ او بر صليب كشته نشده است و قدرت نجات بخشيدن هم ندارد. مولانا تمام اين عقايد را از انحراف‌هايي مي‌داند كه در دين مسيح پديد آمد. بنابراين از نگاه مولانا، مسيح صرفا پيامبر خداست. اما افزون بر اين، حقيقت مسيح از شخصيت تاريخي عيساي نصراني و مرزهاي عقيدتي مسيحيت فراتر مي‌رود و در هر عصر و زمانه‌اي در وجود پيران و اولياي خدا متجلي مي‌شود و از طالبان طريق دستگيري مي‌كند. اين حقيقتِ فراتاريخي مسيح، جنبه ديگري نيز دارد كه مولانا از آن به «مسيح جان» يا «عيساي دل» تعبير مي‌كند. از ديدِ مولانا، «عيساي دل» يا «مسيح جان» لطيفه‌اي انفسي در نهاد تمام انسان‌هاست كه در پرده حجاب‌هايي از ميل و شهوت و غفلت محجوب شده است و آدمي با بهره‌گيري از ارشاد پيران و اولياي خدا مي‌تواند پرده از گوهر وجود خويش برگيرد. بدين‌ترتيب مي‌بينيم كه مولانا، بي‌آنكه به عيساي تاريخي مسيحيت توجه كند، هم به شخصيت تاريخي عيسي مسيح در مقام پيامبري الهي و عارفي كامل، البته در تلقي اسلامي آن نظر دارد و هم به حقيقت فراتاريخي مسيح توجه مي‌كند و آن را چونان وديعه‌اي الهي در نهاد بشر و حقيقتي متجلي در وجود اوليا و پيران طريقت مي‌شمارد.

پي‌نوشت‌ها:

1- عضو هیات علمی گروه ادیان و عرفان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

2-demythologizing‌

3-Ogden, S. M., “Bultmann, Rudolf “, Encyclopedia of Religion, Vol.2, p.565.

4- Ibid.

5- Ibid.

6- عبدالکریمی، بیژن، «بولتمان و اسطوره‌زدایی»، کتاب ماه دین، 1380، ص14.

7- فرگوسن، دیوید، رودولف بولتمان، ترجمه انشاالله رحمتی، تهران، گام نو، 1382، ص197.

8- عبدالکریمی، بیژن، «بولتمان و اسطوره‌زدایی»، کتاب ماه دین، 1380، ص13.

9- فرگوسن، دیوید، رودولف بولتمان، ترجمه انشاالله رحمتی، تهران، گام نو، 1382، ص193.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون