• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5179 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۷ فروردين

روزه‌داري از منظر نوانديشي ديني در گفت‌وگو با سيدهادي طباطبايي پژوهشگر دين و فلسفه

تمريني براي اخلاق كريمانه‌تر

سعيد دهقاني

 

روزه و روزه‌داري به معناي پرهيز آگاهانه و ارادي از خوردن و آشاميدن يكي از آداب و كردارهاي مذهبي است كه در برخي اديان و مذاهب همچون اسلام، مسيحيت، يهوديت، آيين زرتشت و آيين بودا بدان توصيه و براي آن شرايط و زمان و آداب خاصي تعيين شده است. در دين اسلام، روزه‌داري در ماه رمضان، نهمين ماه از سال قمري براي مسلمانان واجب است، يعني در اين ماه مسلمانان بالغي كه شرايط روزه گرفتن دارند و شرايط خاص مثل بارداري يا بيماري يا ... ندارند، موظفند از اذان صبح تا اذان مغرب چيزي نخورند و ننوشند و از برخي رفتارها و كردارهاي باطل‌كننده روزه كه در شريعت مقرر شده، مثل فروبردن سر در آب يا فرودادن دود يا غبار غليظ در حلق يا آميزش جنسي يا .... پرهيز كنند. روزه به اين معنا فرصتي براي مراقبه در نفس، دل كندن از دنيا و ماديات، دعا و نيايش پروردگار و خلوت كردن انسان با خويشتن است، عبادتي پرهيزكارانه كه با عزل توجه انسان از جهان پيرامون، او را به درون رهنمون مي‌شود و فرصتي براي تامل در خويشتن خويش و رابطه‌اش با جهان هستي فراهم مي‌سازد، به شرط آنكه روزه‌داري براي فرد ديندار به كرداري از سر عادت يا اجبار بيروني تلقي نشود و او را به آشتي با خود و عالم هدايت كند. در گفت‌وگوي حاضر، سيدهادي طباطبايي، ضمن توضيح نگرش خود به روزه و روزه‌داري، به نگاه نوانديشان به اين آيين ديني مي‌پردازد و معتقد است كه از اين منظر نتيجه و ثمره روز‌داري مي‌بايد رسيدن به صلحِ كل را براي ما به ارمغان بياورد. نه اينكه خشم و غضب نسبت به ديگران را افزون كند. اين پژوهشگر ديني در كارنامه خود كتاب‌ها و مقالات فراواني دارد كه از آن ميان مي‌توان به: حديث نوانديشان ديني، فقيهان و انقلاب ايران و در طريقت مسلماني اشاره كرد. 
لازم به توضیح است درباره بحث کنونی دیدگاه‌های مختلفی مطرح است و آنچه در این گفت‌وگو طرح شده دیدگاه روزنامه نیست، اما صفحه اندیشه محل گفت‌و گوی آزاد اندیشه‌ها از منظرهای مختلف است و منتقدان می‌توانند دیدگاه خود را در این باب مطرح کنند.

   ماه رمضان آغاز شده و بحث از روزه‌داري در جهانِ كنوني يكي از مباحثِ چالش‌برانگيز است. شما به اين مقوله چگونه مي‌نگريد؟
روزه يكي از عباداتِ سخت و طاقت‌فرساست. كسي كه به عرصه دين قدم مي‌گذارد، پذيرفته است كه براي تربيتِ خود، برخي اعمال را به انجام برساند. دينداري امري اجباري نيست. اساسا اموري كه به حيطه روحِ انسان مربوط مي‌شوند، با اجبار و اكراه پيش نمي‌روند. اين امور به قلب و روحِ انسان مرتبط است. فردي كه اراده كرده ديندار باشد، برخي اعمال را هم مي‌بايد انجام دهد. اين اعمال را براي تربيتِ خود انجام مي‌دهد. تعبير قرآن اين است كه بعد از انجام اين اعمال، «شايد با تقواتر شويد.» مرحوم علامه طباطبايي مي‌گفت اين‌گونه اعمال براي اين است كه مانع از افسارگسيختگي انسان بشود. حقيقتا هم همين‌گونه است. فردي كه اراده كرده ديندار باشد، با اين‌گونه اعمال، نفسِ خود را به كنترل درمي‌آورد. يعني گامي فراتر از ديگران در تربيتِ خود برمي‌دارد. در چارچوبِ دين، ابزارهايي تعبيه شده تا انسان را از اين افسارگسيختگي‌ها باز دارد. يكي از اين ابزارها هم روزه است.
   اما اين ابزارِ روزه داري كه شما از آن ياد مي‌كنيد، گاهي باعثِ كم‌كاري‌ها، يا بد اخلاقي‌ها هم شده است. يعني در ماهِ رمضان شاهديم كه بعضا در سطح جامعه، بد‌اخلاقي‌هايي به خاطر كم‌طاقتي و گرسنگي ايجاد مي‌شود.
متاسفانه همين‌گونه است. اين هم از فهمِ ناصحيح نسبت به روزه‌داري و اعمالِ عبادي نشأت گرفته است. برخوردِ ما نسبت به مقوله‌اي چون ماه رمضان، اين است كه گويي به اجبار و اكراه، فردي را مجبور كرده‌اند كه روزه بدارد. اين امر صحيحي نيست. فردي كه ديندار مي‌شود، به اراده خود وارد عرصه دين مي‌شود. اراده مي‌كند كه با يك‌سري اعمال، اخلاقِ متعالي‌تري به دست آورد. اراده مي‌كند كه يك خودداري و كنترلِ دروني ايجاد كند. يا مواجهه‌اش با ديگران، كريمانه‌تر و صبورانه‌تر شود. اينها هدف‌هاي دينداري است. اما متاسفانه اين موضوع قلب شده است. تصور اين شده كه همگان مي بايد مراعاتِ حالِ فردِ روزه‌دار را بكنند. قضيه كاملا بالعكس است. در واقع كسي كه روزه مي‌گيرد، مي‌بايد تمرينِ صبر كند. كسي كه روزه‌دار است خود را ملزم كرده كه در اين يك‌ماهه، با وقايعِ بيروني، برخوردي لطيف‌تر داشته باشد. اگر سابقا در موقعيتي كسي با او درشتي مي‌كرد، فردِ روزه‌دار در اين يك ماه، تمرين مي‌كند كه مداراي بيشتري كند. در اين يك ماه، وقايعِ بيروني كه تغييري نمي‌كنند. اين فردِ روزه‌دار است كه بايد درونِ خود را پاكيزه‌تر كند. مواجهه‌اش با همان وقايعِ هميشگي، مهربانانه‌تر باشد. وقتي ارباب‌رجوعي مراجعه كرد، فردِ روزه‌دار است كه بايد همان مشقت‌هاي پيشين در مواجهه با افراد را با صبرِ بيشتر و كرامت بيشتري پاسخ گويد. اين فردِ صائم است كه بايد مراعاتِ ديگران را بكند. نه اينكه ديگران همگي از كارِ خود باز بمانند، چراكه او روزه گرفته است! اين قضيه كاملا بالعكس فهميده شده است. گويي همگان مي‌بايد مراعاتِ حالِ فرد روزه‌دار را بكنند. تصور كنيد فردي كه به باشگاهِ ورزشي مي‌رود، رفته است كه بدنِ ورزيده‌تري به دست آورد. حال در باشگاه اگر همگان بخواهند به او كمك كنند و اجازه ندهند تا وزنه‌اي سنگين بردارد، آيا او اساسا رشدي مي‌كند؟ آيا اساسا باشگاه رفتن، اثري به حالش دارد؟ او به باشگاه رفته است تا تمرين‌هاي سخت انجام دهد. نه اينكه ديگران او را كمك كنند و از وزنه‌هاي سنگين، او را مانع شوند. روزه داري هم اين‌چنين است. فردِ روزه‌دار مي‌بايد در آن شرايطِ سخت، تمرينِ اخلاق كند، تمرين صبر كند. بايد رفتارِ پسنديده‌تري نسبت به سابق به انجام برساند. اين يك ماه، تمرينِ فردِ ديندار است براي ورزيده‌تر شدنِ اخلاقي. براي گشايش‌هاي روحي. براي رسيدن به اين مطلوب، اين وزنه‌هاي سختِ بيروني را مي‌بايد مكرر استفاده كند و از مواجهه با آن پا پس نكشد. 
   اما در جامعه ما اين نگاه كمتر وجود دارد. بعضا احكامِ قضايي درخصوص روزه‌خواري در ملا عام وضع شده است. اين قوانين، ديگران را ملتزم مي‌كند كه مراعاتِ حال ِفرد روزه‌دار را داشته باشند.
بله اين ديدگاه هنوز وجود دارد. البته اين را نيز در نظر داشته باشيم كه در قوانين و احكامِ قضايي، سخني از مجازاتِ روزه‌خواري بيان نشده است. يعني اين مصداقِ مشخص ذكر نشده است. صرفا در ماده 638 قانون مجازات اسلامي است كه تظاهر به هر عملِ حرامي در انظارِ عمومي جرم محسوب مي‌شود.  اما فارغ از بُعد قانوني، فكر مي‌كنم خودِ دينداران هم مي‌بايد ابتدا به مرتبه‌اي برسند كه مخالفت‌ها با دين‌شان، يا اعمالِ عبادي‌شان، آنها را چندان برافروخته نكند. به هر حال همان‌گونه كه عرض كردم، فردِ ديندار، واردِ عرصه دين شده است تا اين وزنه‌هاي سنگينِ اخلاقي و اين رياضت‌ها را به كار بگيرد و خود را متعالي‌تر كند. بله ممكن است كه حتي نماز و روزه گرفتنِ آنها هم در نظر برخي افراد نامقبول بيايد اما وقتي كه هدفِ شما روشن و مشخص است و تربيتِ خود را در نظر داريد، ديگر وقايع بيروني چندان شما را ناخوش نمي‌كند. البته ملتزمين به دينداري شريعت‌انديش، در قالبِ فريضه امر به معروف و نهي از منكر، خود را موظف به مقابله با افرادي مي‌دانند كه ضوابطِ شرعي را مراعات نمي‌كنند اما بايد ديد كه آيا واقعا اين‌گونه تذكرها در قالبِ امر به معروف تعريف مي‌شود يا خير؟ همان‌گونه كه مطلعيد، يكي از شرايطِ امر به معروف، احتمالِ اثر‌گذاري در فرد است. آيا در زمانه حاضر اين امر و نهي‌هاي لساني، تاثيري در فرد مقابل مي‌گذارد؟ اين البته خود نياز به بحث مبسوطي دارد. بنده تصورم اين است كه اين امر و نهي‌ها اگر از جانبِ فردِ صاحب نفس و مُزكايي انجام شود، مي‌تواند اثرگذار باشد. آن‌هم نه صرفا با تذكرهاي زباني. بلكه رفتار و كردار انسان‌ها در اين ميان بسيار اثرگذارتر است. به تعبيري: كونوا دُعاه النّاس بِغير السِنتِهِم. يعني مردم را با غير از زبان، به هدايت دعوت مي‌كنند. وجود چنين افرادي، خود به تنهايي براي اثرگذاري بر ديگران كافي است. به تعبيري: 
در درونشان صد قيامت نقد هست/ كمترين آنكه شود همسايه  مست
 اما اگر اين امر و نهي‌ها از جانبِ فردي باشد كه صرفا داعيه دينداري دارد و چندان به تزكيه نپرداخته، حتي احتمالِ اثرِ معكوس هم وجود دارد. بعضا به لجاجت‌هاي دو طرفه هم كشيده مي‌شود و احتمالِ تاثيرگذاري را از بين مي‌برد. 
   نوانديشان ديني در اين خصوص چگونه مي‌انديشند؟ يعني مواجهه آنها با رمضان و برخورد با غيرِ روزه‌داران به چه صورت است؟ 
نوانديشان ديني البته در مباحثِ خود كوشيده‌اند تا سبك‌هاي مختلفِ دينداري را از هم تفكيك كنند. سپس مواجهه هر كدام از اين سبك‌ها را با روزه‌داري ترسيم نمايند. اما اجازه دهيد از برخي ايده‌هاي نوانديشان ديني نام ببرم كه بر‌مبناي آن، مي‌توان برخورد با غير روزه‌داران را بر‌اساسِ آن تنظيم كرد. في‌الحال سه ايده كه از جانب نوانديشان ديني عنوان شده را مطرح مي‌كنم.  نخستين ايده، طرحي است كه محمد مجتهد شبستري در‌خصوص دوران مختلف دينداري بيان مي‌كند. ايشان معتقد است كه بشر در طول دورانِ حياتِ خود، پنج مرحله از دينداري را پشت سر گذاشته است. از دورانِ اسطورهاي ديني شروع شده و به زمانِ حاضر رسيده است. ايشان براي دينداري در جهان معاصر ويژگي‌هايي را بر مي‌شمارد. به باور ايشان در دورانِ جديد دينداري، مرز كفر و ايمان چندان مشخص نيست. حتي مرز ميانِ اديان مختلف نيز برداشته شده است. انسان‌ها بيش از آنكه به «اعتقاداتِ» خود اصرار بورزند، به «ايمان» توجه دارند. به كسب آرامشِ دروني مي انديشند. خدايي را مورد توجه قرار مي‌دهند كه از درونِ آنها بر آنها مكشوف مي‌شود. در اين دوران از دينداري، نمي‌توان ديگران را به جرمِ بي اعتقادي يا حتي كفر، مورد نكوهش قرار داد. عدم التزام به يك دين و مسلك خاص، نبايد انگشتِ اتهام را به سمتِ او نشانه برود.  ايده ديگر را آرش نراقي بيان كرده است. ايشان از مقوله‌اي به نام «حقِ نا حق بودن» سخن مي‌گويد. براساس اين اصل، ممكن است كه من انتخابِ شما را در‌خصوص امر «الف» نادرست و بر خطا بدانم. اما اين حق را به شما مي‌دهم كه در اين مورد، حتي خطا و اشتباه كنيد، چرا كه شما هم داراي هويتِ انساني مستقلي هستيد. شما فاعلي مختاريد و حقِ انتخاب داريد. حتي اگر بر خطا باشيد. حُرمت نهادن به حقِ انتخاب، در واقع حفظ كرامتِ انساني افراد است. دينداران مي‌بايد كرامتِ انساني ِهمگان را در‌نظر داشته باشند. و لقد كرّمنا بني آدم را پيش چشم قرار دهند. كرامتِ انساني اقتضا مي‌كند كه به انتخابِ ديگران حتي اگر بر خطا باشند نيز احترام گذاشت. 
ايده سومي كه اينجا از آن سخن مي گويم طرحي است كه ابوالقاسم فنايي بيان كرده است. ايشان به تقدم اخلاق بر دينداري توجه مي‌دهند. معتقدند كه فردِ ديندار، ابتدا مي‌بايد از عرصه اخلاق، گذر كرده باشد و سپس پاي به وادي دين بگذارد. فنايي در تبيينِ اين موضوع، عنوان مي‌كند كه فردِ دينداري كه رذايلِ اخلاقي را از زندگي خود پاك نكرده، دين را هم صحيح نخواهد فهميد. او مي‌گويد در عرصه دين نمي‌توان به هيچ بهانه‌اي، اقدام به عملي غير‌اخلاقي كرد. 
اين سه ايده، به ما مي‌گويد كه مواجهه با افرادي كه روزه‌دار نيستند هم مي‌بايد به نحو مداراجويانه باشد. اگر خشم و غضبي عليه ديگران به وجود‌ آيد، شايد روزه‌داري هم به هدفِ خود نرسد. نتيجه و ثمره روزه‌داري مي‌بايد رسيدن به صلحِ كل را براي ما به ارمغان بياورد، نه اينكه خشم و غضب نسبت به ديگران را افزون كند. 
من كه صلحم دايما با اين پدر/ اين جهان چون جنّت استم در نظر
   آيا فارغ از نگاهِ نوانديشان ديني، رهيافتي در فقه نيز در اين خصوص در‌نظر گرفته شده است؟
اتفاقا تصورم اين است كه ما در موضوعاتِ فقهي، كمتر حكمي كلي و بلا قيد داريم و اين كمك بسياري مي‌كند كه با غير روزه‌داران مواجه شويم. ببينيد، جهانِ امروز دنيايي است كه انسان‌ها را در قالبِ يك سري اعداد مي‌بينند. يعني شما كه في‌المثل در صفِ بانك ايستاده‌ايد، صرفا شما را با شماره‌اي كه داريد و نوبتي كه گرفته‌اي، مي شناسند. مي‌گويند شماره 37 الان نوبت شماست. يعني نگاه نمي‌كنند كه شما چه داستان و ماجرا و قصه‌اي داريد. ممكن است فردي كه بعد از شما نوبتش مي‌رسد، بسي مشكلاتِ بيشتري داشته باشد يا بيش از شما عجله داشته باشد يا حتي كسالت احوالي داشته باشد و نتواند منتظر بماند. اما جهانِ امروز، اين‌گونه دغدغه‌ها را چندان وقعي نمي‌نهد. شما صرفا در قالب همان نظامِ سفت و سخت و قراردادي مي‌بايد كارها را به انجام برسانيد. اما در نظامِ ديني اين‌گونه نيست. در همين ماجراي روزه‌داري، ببينيد چقدر قيدهاي مكرر در اين ميان وجود دارد. مي‌گويد اگر فردي مسافر است روزه ندارد، اگر فردي بيمار است، اگر زني باردار است، اگر كسي به حد تشنگي مفرط رسيد و چندين و چند قيد ديگر را مي‌آورد تا شما، حكمِ خود را پيدا كنيد. شما در مواجهه با فردي كه روزه ندارد، نمي‌توانيد يك‌باره او را به بي‌قيدي و بي‌ديني متهم كنيد. در مأثوراتِ ديني تاكيدهاي مكرر وجود دارد كه در اين‌گونه موارد، نبايد اساسا جست‌وجو كرد. بالفرض هم كسي را ببينيد كه روزه ندارد، نمي‌توانيد او را محكوم كنيد، چرا كه در خودِ فقه به برخي از افراد اجازه داده و حتي امر كرده كه روزه نداشته باشند. حتي بعضا روزه‌داري آنها امري حرام اعلام شده است.  همگي اينها به ما مي‌گويد كه دين، از قالبِ آن حكمِ كلي دادن، فراتر رفته و احوالِ هر فرد را در نظر مي‌گيرد. يعني به نحوي دين آمده است كه احوالِ شما را دگرگون كند. نه اينكه يك‌سري اعمال صرفا انجام شود و يك رفتارِ همگاني به انجام برسد و هيچ ثمره‌اي بر شما نداشته باشد. حال ماهِ رمضان نيز آمده است تا تمريني باشد براي به دست آوردنِ اخلاق كريمانه‌تر، براي به دست آوردنِ روحِ متعالي‌تر. كسي كه اين اهداف را دنبال نكند و صرفا از خوردن و آشاميدن صرف‌نظر كند و در عين حال، تندخويي سابق را پيشه كند، شايد با «صائم» هم نسبتي نداشته باشد و به هدفِ روزه‌داري دست نيابد. 


در واقع كسي كه روزه مي‌گيرد، مي‌بايد تمرينِ صبر كند. كسي كه روزه‌دار است خود را ملزم كرده كه در اين يك‌ماهه، با وقايعِ بيروني، برخوردي لطيف‌تر داشته باشد. اگر سابقا در موقعيتي كسي با او درشتي مي‌كرد، فردِ روزه‌دار در اين يك ماه، تمرين مي‌كند كه مداراي بيشتري كند.

فردِ ديندار، واردِ عرصه دين شده است تا اين وزنه‌هاي سنگينِ اخلاقي و اين رياضت‌ها را به‌كار بگيرد و خود را متعالي‌تر كند. بله ممكن است كه حتي نماز و روزه گرفتنِ آنها هم در‌نظر برخي افراد نامقبول بيايد اما وقتي كه هدفِ شما روشن و مشخص است و تربيتِ خود را در‌نظر داريد، ديگر وقايع بيروني چندان شما را ناخوش نمي‌كند.

ماهِ رمضان نيز آمده است تا تمريني باشد براي به دست آوردنِ اخلاق كريمانه‌تر، براي به دست آوردنِ روحِ متعالي‌تر. كسي كه اين اهداف را دنبال نكند و صرفا از خوردن و آشاميدن صرف‌نظر كند و در عين حال، تندخويي سابق را پيشه كند، شايد با «صائم» هم نسبتي نداشته باشد و به هدفِ روزه‌داري دست نيابد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون