• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5285 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱ شهريور

قاسم محبعلي در گفت‌وگو با «اعتماد»:

كشورهاي عربي منطقه نگراني‌هاي گذشته را نسبت به ايران ندارند

شهاب شهسواري

با اعلام نام سفير امارات متحده عربي در ايران، اندكي بعد از معرفي سفير كويت در تهران بعد از چندين سال، عملا بحران روابط تهران با كشورهاي جنوب خليج‌فارس بعد از ۷ سال در حال پايان گرفتن است. اما چرا امارات متحده عربي و كويت، اين موقعيت را براي بازگرداندن سفراي خود به تهران انتخاب كرده‌اند، سوالي بود كه با قاسم محبعلي، مديركل پيشين آسياي غربي وزارت امور خارجه در ميان گذاشتيم. محبعلي معتقد است كه شرايط منطقه نسبت به نيمه نخست دهه ۱۳۹۰ كاملا تغيير كرده و بسياري از نگراني‌هاي كشورهاي جنوب خليج‌فارس نسبت به تهران و روابط تهران و غرب برطرف شده‌اند. در ادامه متن كامل گفت‌وگوي «اعتماد» را با قاسم محبعلي، مديركل پيشين آسياي غربي وزارت امور خارجه مطالعه مي‌كنيد.

   ‌چه تحولي باعث شده كشورهاي جنوب خليج‌فارس بعد از هفت سال به تدريج مناسبات خود  را  با  تهران به  سطح  سفير  افزايش  بدهند؟
شرايط نسبت به هفت سال پيش بسيار تغيير كرده است. اگر توجه كنيد در مناسبات اين كشورها با غرب و اسراييل تغييرات زيادي ايجاد شده است، نگراني‌هايي كه آن زمان وجود داشت، ديگر وجود ندارد و در يك شرايط جديد با ايران روابط برقرار مي‌كنند. در حالي كه روابط امارات با اسراييل به‌شدت پيش رفته است و عادي‌سازي صورت گرفته است، برقراري رابطه با ايران به اين مفهوم خواهد بود كه ايران هم اين شرايط جديد را پذيرفته است و اين كشور را با شرايط جديد مي‌پذيرد. اين كشورها دو سياست همزمان را به صورت موازي پيش مي‌برند؛ از يك طرف عادي‌سازي با اسراييل و از طرف ديگر عادي‌سازي با ايران تا از اين طريق بتوانند بالانسي در مناسبات منطقه‌اي خود ايجاد كنند.
  ‌فكر مي‌كنيد مذاكراتي كه از فروردين ماه گذشته ميان ايران و عربستان آغاز شده است، چه تاثيري در تصميم اين كشورها براي ارتقاي روابط با تهران دارد؟
روابط تهران و رياض، روابطي كليدي براي ايران و منطقه است و طبيعتا تاثيرات زيادي روي مناسبات كشورهاي خليج‌فارس، به‌ خصوص بحرين و امارات مي‌گذارد، البته عمان و قطر وضعيت‌شان تا حدود زيادي متفاوت است. اما خب مذاكرات با عربستان فعلا به نتيجه مشخصي نرسيده است و مي‌توان گفت تا حد زيادي متاثر از قضيه برجام است. جدا از مسائل دوجانبه ايران و عربستان، اختلافات زيادي ميان دو كشور درخصوص مسائل منطقه‌اي وجود دارد كه مي‌توان گفت اگر برجام پيش برود، مي‌شود تصور كرد كه اين مذاكرات هم به نتيجه مثبت نزديك شوند. در هر صورت به نظر مي‌رسد كه عربستان هم در روند عادي‌سازي مناسبات با اسراييل پيش مي‌رود، البته با شرايط خودش و متفاوت از كشورهاي ديگر و مانند امارات، عربستان هم از اين شرايط بهره‌برداري مي‌كند.
  ‌اتفاقاتي كه باعث قطع روابط عربستان سعودي و امارات متحده عربي با ايران شد، به نوعي با به نتيجه رسيدن مذاكرات هسته‌اي همزمان بود. الان هم به نظر مي‌رسد بازسازي روابط با نزديك شدن مذاكرات احياي برجام به نتيجه همزمان شده است، فكر مي‌كنيد اين همزماني تصادفي است يا دو مساله ارتباطي با هم دارند؟
طبيعي است كه مساله رابطه ما با كشورهاي خليج‌فارس با مساله برنامه هسته‌اي و برجام مرتبط باشد و نتوان آنها را از هم تفكيك كرد. الان علاوه بر اينكه شرايط نسبت به گذشته تغيير كرده است و امارات از موضع خيلي قوي‌تري به ايران بر مي‌گردد و با احساس خطر بسيار كمتري مناسباتش را با ايران در سطح سفير احيا مي‌كند، اما در عين حال شايد انتظار داشته ‌باشد كه برجام به نتيجه برسد و از منافع اين توافق هم بهره‌برداري كند و از قافله عقب نماند. مسائل خاورميانه مجموعه‌هايي به هم پيوسته هستند كه مثل ظروف مرتبط با هم ارتباط دارند، نمي‌توان يك عامل را در مناسبات ما با اين كشورها عامل اصلي و تمام‌كننده دانست.
  ‌زماني كه سال ۱۳۹۴ مذاكرات برجام به نتيجه رسيد، به نظر مي‌رسد كه كشورهاي عربي جنوب خليج‌فارس از اين نتيجه ناراضي هستند، اما اكنون مي‌فرماييد كه نتيجه مثبت مذاكرات احياي برجام مي‌تواند روابط تهران را با اين كشورها بهبود بدهد، فكر مي‌كنيد اين تغيير رويكرد به چه دليل رخ داده است؟
شرايط الان با شرايط سال ۱۳۹۲ كه مذاكرات ايران و امريكا آغاز شد به شكل قابل توجهي تغيير كرده است. در آن زمان مساله بهار عربي و جنبش‌هاي عربي همچنان وجود داشت و كشورهاي عربي نگران توسعه اين جنبش‌ها بودند. در دوره اوباما سياست حمايت از جنبش‌هاي مدني در سياست خاورميانه‌اي امريكا وجود داشت كه اساسا الان وجود ندارد، مساله سوريه وجود داشت كه الان شرايطش متفاوت است، شرايط يمن تغيير كرده است، در مصر و ليبي، وضعيت كاملا متفاوت است. نگراني‌هاي اين كشورها در آن زمان اين بود كه اگر رابطه تهران با دولت اوباما خوب شود، فشار امريكا براي تغييرات در رژيم‌هاي منطقه افزايش پيدا كند، ولي الان ديگر اين مساله يا اصلا در سياست خارجي امريكا موضوعيت ندارد و در دوران دونالد ترامپ، اساسا مساله تقويت دموكراسي در منطقه كاملا كنار گذاشته‌ شد و در دوران بايدن هم به نظر نمي‌رسد كه آن سياست احيا شود، به‌خصوص بعد از قضيه اوكراين بايدن در مورد حقوق بشر در عربستان و فشار به عربستان در مورد قتل جمال خاشقجي هم كوتاه آمد و با سفر بايدن به منطقه عملا سياست امريكا به همان رويكرد سنتي حمايت از رژيم‌هاي عربي جنوب خليج‌فارس بازگشت. بنابراين شرايط امروز برجام با شرايط گذشته فرق دارد و دولت ايالات متحده امريكا هم اعلام كرده است كه براي احياي برجام با متحدان منطقه‌اي خود هماهنگ خواهد بود و اخيرا احياي برجام را منوط به رضايت اين كشورها قرار داده است كه با سياست اوباما كاملا متفاوت است، در نتيجه كشورهاي جنوب خليج‌فارس نگراني‌هايي كه در آن زمان داشتند، ديگر ندارند.
  ‌به تازگي يك سالگي دولت سيزدهم را پشت سر گذاشتيم كه شعار اصلي‌اش اولويت دادن به كشورهاي منطقه و همسايه است. در صحبت‌هاي‌تان اشاره‌اي به عملكرد دولت ايران نكرديد، فكر مي‌كنيد اين تحولات تا چه اندازه به عملكر  د دولت سيزدهم مرتبط باشد؟
در طول ۴۴ سال گذشته همواره دست‌كم سياست اعلاني ايران اين بوده كه روابطش را با كشورهاي همسايه توسعه بدهد، اساسا اين بحث جديدي نيست كه ايران منطقه و همسايگان را در اولويت سياست خارجي خود قرار دهد و در هيچ دولتي سياست ايران غير از اين نبوده است. چرا اين سياست به نتيجه نرسيده است همه‌اش به خواست ايران مرتبط نيست. اگر دقت كنيد در طول يك سال گذشته به‌رغم همه شعارها تغيير تغيير خيلي خاصي در مناسبات منطقه با ايران اتفاق نيفتاده است. براي مثال مناسبات با عراق كاهش پيدا كرده است. براي ارزيابي اين مناسبات بايد ببينيم سطح تجارت خارجي ما با اين كشورها، رفت و آمدهاي ديپلماتيك ما با اين كشورها تا چه اندازه تغيير كرده و آيا واقعا اتفاق جديدي افتاده است و آيا ما مثلا با كشورهايي مانند پاكستان يا عربستان تحول جدي و بزرگي در مناسبات تجاري و ديپلماتيك شاهد بوديم يا نه. اين سفرهايي را كه توسط قطر يا عمان در راستاي ميانجي‌گري صورت مي‌گيرد، نمي‌توان در راستاي مناسبات دوجانبه ارزيابي كرد، ولي خب بايد ديد سطح مناسبات ما با كشورهاي همسايه چه تغيير عمده‌اي كرده است. به نظر نمي‌رسد كه تغيير عمده‌اي رخ داده‌ باشد و همان‌گونه كه عرض كردم تغييرات جاري در راستاي مناسبات ما با امريكا و اروپا است و اگر برجام به نتيجه برسد، احتمال اينكه مناسبات ما با اين كشورها بهبود پيدا كند وجود دارد. اما سطح رفت و آمدها، سطح مناسبات تجاري و مناسبات مردمي، يعني رفت و آمد توريست‌هاي كشورهاي عربي با ايران بهبود پيدا كرده است يا نه؟ آمارها را بايد نگاه كرد، اظهارات و بيانات كه تعيين‌كننده نيست و گفتار درماني با اقدام عملي تفاوت بسياري دارد.
  ‌تفكري كه سال ۱۳۹۴ حمله به كنسولگري و سفارت عربستان را انجام داد، به نظر مي‌رسد كه هنوز وجود دارد و ما حتي در برخي از مراسم‌هاي نيمه‌رسمي شاهد شعارهايي، ترانه‌ها و اشعاري درخصوص سرنگوني حكومت عربستان هستيم. فكر مي‌كنيد تا چه اندازه اين تفكر ممكن است مانع بهبود  روابط  با  همسايگان  شود؟
نوعي افراطي‌گري در هر دو سوي منطقه وجود دارد، هم در جوامع سني و هم در جوامع شيعي. يكي از مشكلات بزرگ منطقه همين طائفه‌گري و افراطي‌گري مذهبي است. اينها مناسبات كشورهاي منطقه را تحت تاثير قرار مي‌دهد. بخشي از اين افراطي‌‌گري‌ها ممكن است واقعيت اجتماعي برخي كشورهاي منطقه باشد، اما بخشي از آن ممكن است توسط قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي و منطقه‌اي دامن زده‌ شود تا مناسبات كشورهاي منطقه با يكديگر را تحت‌تاثير قرار دهد. اين نگراني وجود دارد كه برخي از اين تندروي‌ها ناشي از نفوذ محافل اسراييل در داخل محافل منطقه باشد تا ايران‌هراسي در منطقه گسترش پيدا كند و ايران به عنوان يك تهديد مطرح شود. اسراييل از اين طريق براي عادي‌سازي روابطش با كشورهاي منطقه بهره‌برداري‌هاي زيادي مي‌كند. اگر دقت كرده ‌باشيد شرايط در منطقه نسبت به دهه‌هاي گذشته تغيير اساسي كرده است، در دوران گذشته اسراييل تهديد اصلي كشورهاي عربي منطقه محسوب مي‌شد، اما امروز اين تهديد جابه‌جا شده است و ايران به عنوان تهديد اصلي كشورهاي عربي مطرح مي‌شود و اسراييل نه تنها از اين جايگاه خارج شده است بلكه چندي پيش شاهد بوديم كه شاهزاده محمد بن سلمان در مصاحبه‌اي گفته ‌بود كه ما روي اسراييل به عنوان يك متحد بالقوه حساب مي‌كنيم و ايران را به عنوان يك همسايه مي‌بينيم كه مجبور به زندگي در كنار هم هستيم. اين تعريف نشان مي‌دهد كه ديدگاه كشورهاي عربي تا چه اندازه تغيير كرده است. اين تندروي‌ها و افراطي‌گري‌ها مسائلي هستند كه بايد به آن توجه شود و كنترل شوند، اما متاسفانه محافلي در حوزه‌هاي قدرت در جمهوري اسلامي وجود دارند كه ممكن است از اين مسائل منفعت ببرند. ممكن است عوامل نفوذي هم به اين تندروي‌ها دامن بزنند تا بهره‌برداري‌هاي مدنظر خود را در منطقه بكنند.
  ‌يمن و سوريه، دو مساله اختلافي ميان ايران با عربستان و امارات متحده عربي هستند. فرموديد كه نگراني‌هاي كشورهاي عربي نسبت به اين دو بحران منطقه‌اي فروكش كرده است، اما در هر صورت وضعيت اين دو كشور هنوز به شرايط ثبات بازنگشته است و وضعيت آنها تا حدودي مبهم است. اين ابهام در منطقه چه تاثيري بر روابط ايران و كشورهاي عربي منطقه بگذارد؟
يمن يك مساله كليدي براي عربستان سعودي است. به‌رغم ابهامي كه در وضعيت اين كشور وجود دارد، اما در حالت يك بن‌بست باثباتي قرار گرفته است، يعني طرف پيروزي در مساله يمن به چشم نمي‌خورد. طبيعتا نگراني‌هايي كه ممكن بود در رياض وجود داشته‌ باشد كه حوثي‌ها كل يمن را تصرف كنند يا از اين سو اين نگراني كه عربستان به‌طور كامل بتواند بر يمن حاكم شود، هر دو از بين رفته است. بنابراين مي‌توان گفت كه يمن به‌رغم ابهام در سرنوشتش، به نوعي به ثبات رسيده است و آتش‌بس ادامه دارد و اين نگراني كه موشك‌هاي يمني به سمت كشورهاي عربي شليك شود ديگر به چشم نمي‌خورد. در مورد سوريه هم درست است كه وضعيت تغير كرده است، اما آنجا هم يك ثبات وجود دارد. در كل خاورميانه يك ثبات، البته نمي‌توان قطعا گفت با چشم‌انداز روشن، شكل گرفته است، اما نگراني بابت تغيير دولت‌ها وجود دارد. طبيعي است كه نگراني عمده‌اي كه كشورهاي جنوب خليج فارس داشتند، برطرف شده است. اين كشورهاي خليج فارس عمدتا به دنبال ثبات و حفظ وضع موجود بودند و به همين دليل بود كه با بهار عربي و جنبش‌هاي عربي مخالفت مي‌كردند. سوريه محلي بود براي كشمكش ميان نيروهاي طرفدار ايران، تركيه و كشورهاي عربي و اين كشمكش الان تقريبا پايان يافته است، يعني نه نيروهاي مخالف اسد توانايي تغيير جدي وضعيت را دارند و نه اسد چنان توانمندي دارد كه مجددا وضعيت را به گذشته بازگرداند. موقعيت ايران در سوريه به نسبت گذشته تغيير كرده است و توانايي‌ها مالي گذشته را ندارد. در مجموع مي‌توان گفت كه وضعيت به شكل راكدي قرار گرفته است تا يك شرايط جديد و تحول عمده جديدي در منطقه رخ دهد. اينكه چنين تحولي چه زماني اتفاق بيفتد، مشخص نيست. در هر صورت منطقه با ثباتي مواجه است كه اطمينان چنداني به آن نيست، اما اوضاع ليبي، مصر، سوريه، يمن و حتي لبنان به صورت راكد درآمده است. آن نگراني‌هايي كه سال‌هاي ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ وجود داشت كه برجام هم در آن شرايط عملي شد، ديگر وجود ندارند. 

 


    كشورهاي جنوب خليج‌فارس دو سياست همزمان را به صورت موازي پيش مي‌برند، از يك‌طرف عادي‌سازي با اسراييل و از طرف ديگر عادي‌سازي با ايران تا از اين طريق بتوانند بالانسي در مناسبات منطقه‌اي خود ايجاد كنند.
   امارات از موضع خيلي قوي‌تري به ايران بر‌مي‌گردد و با احساس خطر بسيار كمتري مناسباتش را با ايران در سطح سفير احيا مي‌كند.
   سال ۱۳۹۲ نگراني اين كشورها اين بود كه اگر رابطه تهران با دولت اوباما خوب شود، فشار امريكا براي تغييرات در رژيم‌هاي منطقه افزايش پيدا كند، ولي الان ديگر اين مساله يا اصلا در سياست خارجي امريكا موضوعيت ندارد و در دوران دونالد ترامپ، اساسا مساله تقويت دموكراسي در منطقه كاملا كنار گذاشته ‌شد و در دوران بايدن هم به نظر نمي‌رسد كه آن سياست احيا شود.
   سياست اولويت همسايگان و منطقه در سياست خارجي اساسا بحث جديدي نيست و در هيچ دولتي سياست ايران غير از اين نبوده است.
   متاسفانه محافلي در حوزه‌هاي قدرت در جمهوري اسلامي وجود دارند كه ممكن است از تندروي و افراطي‌گري منفعت ببرند. ممكن است عوامل نفوذي هم به اين تندروي‌ها دامن بزنند تا بهره‌برداري‌هاي مدنظر خود را در منطقه بكنند.
   اوضاع ليبي، مصر، سوريه، يمن و حتي لبنان به صورت راكد درآمده است. آن نگراني‌هايي كه سال‌هاي ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ وجود داشت كه برجام هم در آن شرايط عملي شد، ديگر وجود ندارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون