• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5343 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۱۵ آبان

چه بايد كرد؟

عباس عبدي

تقريبا از ابتدا روشن بود كه وضعيت رخ داده در ۴۵ روز گذشته و نحوه مواجهه با آن، موجب تداوم آن اعتراضات شده و به مراحل خطرناكي خواهد رسيد. نكته جالب اين است كه تاكنون ساده‌انگارانه چند بار پايان خيابان را اعلام كردند و متاسفانه گمان مي‌كردند كه اين نيز بازي رسانه‌اي «جنگ روايت‌ها» است و با اين اعلام، اعتراضات هم پايان خواهد يافت. تصور «كن فيكوني» از واقعيت داشتن خطرناك است. هيچ‌گاه هم زحمت اين را به خود ندادند كه بگويند براساس چه شواهدي مي‌گويند تمام شد؟ بگذريم. اگر نيك بنگريم، خواهيم ديد كه نقطه قوت ايران حضور مرجعيت سياسي در داخل كشور بود، مرجعيتي كه با انتخاباتي نصف و نيمه و استصوابي، افتان و خيزان كارهايي مي‌كرد، ولي در دهه گذشته، ابتدا مرجعيت رسانه‌اي را به آن سوي آب فرستادند و از سال ۱۳۹۸، مرجعيت سياسي داخلي را اخته كردند، حتي اگر مرجعيت سياسي منتقدان اشتباهاتي هم داشته باشد، ولي مگر اشتباهات ساختار سياسي كم بود؟ چه اشتباهي بزرگ‌تر از اينكه گمان كنند در اين جهان متحول مي‌توانند با مديراني كشور را بگردانند كه مي‌خواستند با يك ميليون تومان شغل ايجاد كنند؟ چه اشتباهي مهلك‌تر از اينكه همچنان بر ادامه گشت ارشاد غيرقانوني پاي بفشارند، در حالي كه مي‌دانند بخش مهمي از مردان و زنان با آن مخالف هستند؟ چه اشتباهي مهلك‌تر از اينكه هيچ پژوهش جدي درباره نسل جوان كشور و نيازها و علايق و رويكردهاي آنان انجام نشود و اجازه انجام آن نيز سخت و ممتنع باشد و در نتيجه در بي‌اطلاعي محض از اين نسل، برايشان سرود بسازند؟ چه اشتباهي مهلك‌تر از اينكه اتفاقات به اين گستردگي را صرفا به دخالت خارجي تقليل دهيم؟ دخالتي كه هميشه بوده و هست و خواهد بود؛ ولي چرا اكنون به چنين وضعي رسيده‌ايم؟

چه اشتباهي مهلك‌تر از اينكه عموم تحليلگران و كارشناسان جامعه و اقتصاد، رخ دادن بحران را پيش‌بيني مي‌كردند، نه پيش‌بيني پيامبرگونه، بلكه يك پيش‌بيني عادي و متعارف، ولي هيچ‌كس در ساختار قدرت توجهي نكرد و آنها را ناشي از خودباختگي و عدم درك جامعه دانستند؟ اين سياهه اشتباهات كرانه ندارد. اتفاقات روز پنجشنبه در كرج و سپس بلوچستان مي‌تواند به منزله بلندتر شدن صداي زنگ خطر براي جامعه ايران باشد. تقليل مسائل به بدخواهي دشمنان و توطئه‌هاي آنان نه تنها هيچ چيزي را از بار مسووليت حكومت كم نمي‌كند كه بيشتر هم مي‌كند، از اين رو پرسش اساسي اين است كه چه بايد كرد يا چه مي‌توان كرد؟ به نظر مي‌رسد كه ارايه هر گونه طرح و ايده‌ براي برون‌رفت از اين وضع عملي بيهوده و غيرمفيد است زيرا مشكل ايران فقدان اراده براي اصلاحات است و اين يك امر سياسي محض است و اين ضعف‌هاي سياست است كه خود را در ساير حوزه‌ها بازتاب مي‌دهد. پس راه‌حل نيز در سياست است. راه‌حل سياسي نيز مساله‌اي فني و تكنيكال نيست. اگر يك خودرو خراب باشد، يا مثلا مشكلي در سلامت جسمي باشد، مي‌توان آنها را به كارشناس خودرو يا پزشك ارجاع داد. ولي سياست چنين نيست، زيرا كارشناسان سياست نيز، جزيي از مشكل هستند. درحالي كه صاحب خودرو لزوما جزيي از مشكل خودرو نيست. پس راه‌حل چيست؟ در ابتدا شكل‌گيري اراده براي حل مساله در سطح ساختار سياسي ضرورت دارد. تا هنگامي كه اين اراده شكل نگيرد، هيچ ايده‌اي نمي‌تواند مخاطب خود را پيدا كند، جز ايده‌اي كه عملي شدن خود را خارج از متغيرهاي ساختار سياسي و اصلاحات سياسي تعريف كند، يعني تداوم همين وضع اعتراضي كه هست. اگر چنين اراده‌اي شكل گرفت، آنگاه مي‌توان از خلال گفت‌وگوهاي جمعي و مشاركت عمومي راهي پيدا كرد، البته شايد و نه لزوما قطعا. تا رسيدن به اين نقطه فرآيند طي شده در ۵۰ روز گذشته يا ادامه پيدا مي‌كند يا به صورت سينوسي بروز خواهد يافت. چنين مباد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون