• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4071 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۳ ارديبهشت

گفت‌وگوي «اعتماد» با عليرضا سلطاني، تحليلگر مسائل امريكاي لاتين

كوبا با تغيير رييس‌جمهور شاهد تحول سريع و عمده نخواهد بود

شهاب شهسواري

 

 

بعد از نزديك به 6 دهه حكومت بدون رقيب برادران كاسترو در كوبا، عاقبت اين كشور امريكاي مركزي شاهد ظهور يك رييس‌جمهور جديد است كه نه تنها از خانواده كاسترو نيست، بلكه بعد از انقلاب در اين كشور متولد شده است. ميگوئل دياز كانل، مدير پيشين دستگاه امنيتي كوبا كه چند سالي در مقام معاون اول رييس‌جمهور، زيرنظر رائول كاسترو، رييس‌جمهور پيشين فعاليت مي‌كرد، پنجشنبه هفته گذشته از سوي مجمع ملي قدرت خلق كوبا به عنوان رييس‌جمهور جديد اين كشور برگزيده شد. عليرضا سلطاني، استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل امريكاي لاتين در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد تغيير در راس قدرت كوبا به معناي تحول عمده و ناگهاني در سياست اين كشور نيست. در ادامه، متن كامل اين گفت‌وگو با سلطاني را مطالعه مي‌كنيد:

 

آيا انتقال قدرت در كوبا و به قدرت رسيدن ميگوئل ديازكانل مي‌تواند عامل تحول عمده و تغيير بنيادين در ساختار سياسي كوبا شود؟

تحولي را كه در كوبا صورت گرفت مي‌توانيم آغازي براي پايان نزديك به 60 سال حكومت كاستروها در كوبا تلقي كنيم. البته اين پايان، سريع و دفعي نخواهد بود و ممكن است فرآيندي باشد كه تا يك دهه طول بكشد. اتفاقي كه در كوبا افتاد مي‌تواند روند كند گذار سياسي در اين كشور را مقداري سرعت ببخشد؛ البته سرعت بيشتر به اين معنا نيست كه در ميان‌مدت يا حتي در يك فرآيند يك دهه‌اي شاهد تحولي بنيادين و تغييرات بزرگ در ساختار سياسي كوبا باشيم. برخلاف بسياري از كشورهاي جهان، جابه‌جايي قدرت در كوبا بسيار سخت است. در همين فرآيند جانشيني رائول كاسترو، رييس‌جمهور پيشين، شاهد يك روند غيردموكراتيك بوديم. دياز كانل نه منتخب مردم كوبا است و نه مستقيم از مردم راي گرفته است. در واقع مجمع قدرت خلق كوبا، كه اكثريت قريب به اتفاق اعضاي آن از حزب حاكم كمونيست هستند، آقاي دياز كانل را با راي قاطع، يعني 603 راي از 604 عضو اين مجمع، به رياست‌جمهوري انتخاب كردند.

پيامدهاي سياسي اين تغيير در كوبا در كوتاه‌مدت چيست؟

هر چند نمي‌توان انتظار داشت كه تحول سياسي عمده‌اي در كوبا رخ دهد، اما دست كم دو تغيير مهم بر اثر اين انتقال قدرت ايجاد شده است. نكته اول اينكه بعد از نزديك به 60 سال نظام سياسي كوبا از انحصار خانواده كاسترو خارج شد. اين تغيير البته خروج از تفكر، راه، روش و سياست خانواده كاسترو نيست، اما به لحاظ اداري و اجرايي بعد از شش دهه كسي خارج از خانواده كاسترو زمام امور را در دست گرفته است. تحول دوم اين است كه فردي كه به رياست‌جمهوري كوبا رسيده، فردي غيرنظامي است. برادران كاسترو به عنوان رهبر كوبا همواره با لباس نظامي در عرصه عمومي ظاهر مي‌شدند، اما ميگوئل دياز كانل، فردي غيرنظامي است. اما ميگوئل دياز كانل در واقع همچنان در سايه رائول كاسترو قرار دارد. آقاي كاسترو هر چند كه از رهبري اجرايي كشور كنار مي‌رود، اما همچنان رهبري حزب كمونيست كوبا را در اختيار دارد، حزبي كه تمام ابعاد سياسي، فرهنگي و سياست خارجي اين كشور را در دست گرفته است. مي‌توان گفت كه قدرتمندترين فرد در كوبا، نه رييس‌جمهور، بلكه رهبر حزب كمونيست اين كشور است و اين مقام در اختيار رائول كاسترو باقي مي‌ماند. شايد بتوان بخشي از اين تحول را با رويدادهاي شيلي مقايسه كرد، جايي كه ژنرال پينوشه ابتداي دهه 1990 بعد از كناره‌گيري از قدرت اجرايي، همچنان فرماندهي ارتش را در اختيار داشت. ارتش آن دوران شيلي را مي‌توان با حزب كمونيست كوبا مقايسه كرد. هر چند شرايط دو كشور با هم قابل قياس نيست، اما بايد تاكيد كرد كه رائول كاسترو همچنان به عنوان رهبر حزب كمونيست، موثرترين و قدرتمندترين فرد كوبا در دوران گذار است.

با اين شرايط اساسا رائول كاسترو چرا دست به اين انتقال قدرت زد؟

در مورد كشورهايي كه با نظام متمركز با رهبري حزب كمونيست يا نظام تك‌حزبي اداره مي‌شوند، رهبران تلاش مي‌كنند كه به صورت هدفمند و برنامه‌ريزي شده، استمرار نظام سياسي را در كشور برنامه‌ريزي كنند. رهبران اين كشورها با تربيت مديران همفكر براي آينده كشور، تلاش مي‌كنند كه مسير نظام را پايدار نگه دارند. در چين شاهد همين اتفاق در دهه‌ها 80 و 90 بوديم، دنگ شيائو پنگ، رهبر وقت جمهوري خلق چين يك نظام تربيت و جانشيني خاص را ايجاد كرد. به اين شكل كه در چين هر رهبري، رهبران پس از خود را چند سال پيش از كناره‌گيري از قدرت معرفي مي‌كرد و به صورت تدريجي مسووليت‌ها را به او واگذار مي‌كرد. شخص دنگ شيائو پنگ، جيانگ زمين را به عنوان جانشين خود معرفي كرد و جانگ زمين هم هو جين تائو را به اين عنوان جانشين برگزيد و اين روند تا رييس‌جمهور كنوني چين، شي جين پينگ ادامه پيدا كرده است. احساس من اين است كه اين مساله در مورد كوبا هم در حال تكرار است. با توجه به اينكه رائول كاسترو سن و سال بالايي دارد و احساس مي‌كند كه قادر به اداره مستمر كشور در بلندمدت نيست، تصميم گرفت در شرايطي كه خودش توانايي نظارت بر امور دارد، نسل رهبران بعدي را در اين كشور وارد سياست كند. رائول كاسترو در جلسه انتخاب دياز-كانل مطرح كرد كه رييس‌جمهور جديد هم بايد رهبران بعد از خود و نسل‌هاي بعد سياستمداران كوبا را تربيت كند و به جامعه معرفي كند تا مرام و روش حزب كمونيست كوبا همچنان دوام بياورد. اما به هر حال نسل به نسل رهبراني كه عوض مي‌شوند، منعطف‌تر و به روزتر خواهند بود، همان‌گونه كه در چين هم شاهد بوديم كه رهبراني كه يكي پس از ديگري در اين كشور روي كار آمدند، منعطف‌تر، روزآمدتر و همراه‌تر با تحولات جهاني بودند. يكي از رموز موفقيت اقتصادي و سياسي چين، همين انعطاف و روزآمدي رهبران جديد اين كشور بود، شايد اين اتفاق در طول سال‌هاي آينده براي كوبا نيز رخ دهد و شاهد اين باشيم كه كوباي دوران دياز كانل به ويژه در حوزه سياست خارجي، منعطف‌تر از نسل كاستروها باشد.

به لحاظ اقتصادي چطور؟ ممكن است كوبا موفق شود كه تجربه بازانديشي چين در اقتصاد كمونيستي را تكرار كند؟

كوبا بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و قطع كمك‌هاي ابرقدرت شرق، دچار مشكلات عديده‌اي در حوزه‌هاي اقتصادي و اجتماعي شده است. يكي از نيازهاي خيلي شديد كوبا در حال حاضر دست زدن به اقدامات اصلاحي در حوزه اقتصادي است اين جابه‌جايي در راس قدرت ممكن است كه روند اصلاحات اقتصادي را در كوبا با سرعت بيشتري پيش ببرد.

بعد از انتقال قدرت آيا ممكن است تحول عمده‌اي در رابطه هاوانا و واشنگتن شاهد باشيم؟

روي كار آمدن دياز كانل يك فرصتي است كه بتواند مناسبات امريكا و كوبا كه با روي كار آمدن ترامپ دچار توقفي شد، احيا كند. اگر دوره باراك اوباما در امريكا ادامه داشت يا تفكر او در سياست خارجي همچنان استمرار داشت، مي‌شد پيش‌بيني كرد كه روابط امريكا و كوبا بسيار جلوتر از وضعيتي باشد كه اكنون هست. روي كار آمدن دونالد ترامپ، مسير تحول در روابط واشنگتن و هاوانا را بسيار سخت و طولاني‌تر كرده است. اين تغيير در سطح رياست‌جمهوري كوبا مي‌تواند يك فرصت تازه براي آغاز روند جديد در روابط كوبا و امريكا باشد و از شرايط بسته كنوني خارج كند. به نظر مي‌رسد كه حساسيت‌هاي رييس‌جمهور كنوني امريكا نسبت به كوبا بيشتر باشد و به همين دليل سقف انتظارات از بهبود روابط دو كشور كه در دوره پيشين به نظر مي‌رسيد به سرعت در حال بهبود است، خيلي كندتر پيش برود.

نه تنها در طول 6 دهه گذشته، بلكه طي سال‌هاي اخير هم شاهد استمرار اثرگذاري انقلاب كوبا بر شرايط سياسي امريكاي جنوبي و مركزي هستيم، تصور مي‌كنيد با تحولات سياسي اخير كوبا، آيا اين اثرگذاري سياسي ادامه پيدا كند يا متوقف شود؟

آخرين تاثيري را كه انقلاب كوبا در امريكاي لاتين داشت، ظهور چپ‌گرايي جديد بود كه در پديده چاوز متجلي شد و به سرعت منتشر شد. اما به دليل تناقض‌ها و ناكارايي‌هايي كه چپ‌گرايي جديد ملهم از انقلاب كوبا با آن مواجه بود، چه در صحنه اقتصادي و چه در صحنه سياست خارجي، عملا در رسيدن به اهدافش ناموفق بود و بعد از نزديك به يك دهه فراز و فرود، كم‌كم در سراشيبي سقوط قرار گرفته است. اگر چه چپ‌گرايي جديد توسط شخصي به نام چاوز در ونزوئلا به اوج خودش مي‌رسد، به دليل ناكامي‌هايي كه در عرصه سياسي، اقتصادي و اجتماعي برجاي گذاشت، به نظر مي‌رسد كه آخرين توان و ظرفيت‌هاي قابل استفاده الگو گرفته از انقلاب كوبا در امريكاي لاتين، با شكست مواجه شده‌اند. ديگر نمي‌توان انتظار داشت كه تغييرات و تحولات سياسي در امريكاي لاتين متاثر از تفكرات و آرمان‌هاي انقلاب كوبا باشد. چرا كه اين پديده حتي در درون مرزهاي اين كشور هم در مسير تحليل قرار گرفته است.

 

 

رائول كاسترو سن و سال بالايي دارد و احساس مي‌كند كه قادر به اداره مستمر كشور در بلندمدت نيست، تصميم گرفت در شرايطي كه خودش توانايي نظارت بر امور دارد، نسل رهبران بعدي را در اين كشور وارد سياست كند. رائول كاسترو در جلسه انتخاب ديازكانل مطرح كرد كه رييس‌جمهور جديد هم بايد رهبران بعد از خود و نسل‌هاي بعد سياستمداران كوبا را تربيت كند و به جامعه معرفي كند تا مرام و روش حزب كمونيست كوبا همچنان دوام بياورد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون