ادامه از صفحه اول
ترامپ، اروپا و عاقبت برجام
جهت همكاريهاي اقتصادي با جمهوري اسلامي ايران فراهم ميشود از دست بدهند. اين در حالي است كه سه كشور E3 بهويژه انگليس و فرانسه در همين يكي، دو هفته اخير قراردادهاي دهها ميليارد دلاري با عربستان سعودي به امضا رساندهاند كه بقيه كشورهاي اروپايي از اين فرصتهاي بزرگ بيبهره بودهاند به ويژه آنكه اين قراردادها بيارتباط با ايران نيست. به همين جهت در نشست اخير وزراي خارجه اتحاديه اروپا در لوكزامبورگ اكثر كشورهاي عضو تسليم فشارهاي كشورهاي E3 نشدند. با اين او ضاع و احوال وضعيت برجام بسيار پيچيده شده است از يك سو سه كشور اروپايي يعني E3 نتوانستهاند خواستههاي ترامپ را برآورده كنند تا وي حداقل در ظاهر به اين توافق متعهد بماند. از سوي ديگر در درون اعضاي اتحاديه اروپايي شكاف ايجاد شده؛ ضمن اينكه در درون امريكا نيز نظرات متفاوت است و خروج امريكا از توافق آن كشور را در انزوا قرار ميدهد.سفر قريبالوقوع آقاي مكرون، رييسجمهور فرانسه و خانم مركل به امريكا و ديدار با ترامپ ميتواند تا حدودي تعيينكننده باشد. اگر فشارهاي آنها بر ترامپ موثر افتد ممكن است ترامپ مجددا به خريد زمان روي آورد. يعني مجددا خواستههايي را مطرح كند و فرصتي دوباره به اروپا بدهد. ممكن است امريكا از توافق خارج شود ولي به اروپا قول دهد كه همكاريهاي اقتصادي محدود شركتهاي اروپايي با ايران موجب تحريم اين شركتها از سوي امريكا نشود. در اين صورت است كه احتمالا ايران از برجام خارج نميشود ولي امريكا به فشارهاي خود ادامه ميدهد. اما در صورتي كه اروپا با ترامپ نخواهد به توافق برسد يعني هم امريكا از توافق خارج شود و هم شركتهاي اروپايي را در صورت معامله با ايران مورد تحريمهاي شديد قرار دهد، به احتمال قوي جمهوري اسلامي ايران نيز زمينه خروج از برجام را به تدريج فراهم خواهد كرد. زيرا اين توافق ديگر براي ايران نهتنها فايدهاي ندارد بلكه وضعيت نامعلوم فعلي باعث ميشود كه ايران نتواند استراتژي جديدي را براي آينده اقتصادي خود كه با مشكلاتي روبهروست ترسيم كند. هماكنون تقريبا پولهاي ايران در خارج از كشور غيرقابل انتقال است. زيرا هر پولي كه مبدا و مقصد آن ايران باشد نميتواند از سيستم مالي امريكايي استفاده كند و فضاهاي محدودي كه بعضي از كشورها ايجاد كرده بودند به خاطر فشارهاي خزانهداري امريكا و تهديدات متعدد آنها در حال بسته شدن است.
به بهانه روز معمار
بسيار مهم است و ميتواند به عنوان يكي از عوامل شكلدهنده معماري به عنوان پاسخ به نياز مردم مطرح باشد. با توجه به دو عامل مذكور جايگاه توجه به «مهندسي ارزشي» و «مهندسي فرهنگي» در وظايف معماران مشهود است. چرا كه معماري در بستر شهرها شكل خود را مييابد و آينده ساختوسازهاست كه سيماي شهرها را رقم ميزند؛ لذا جايگاه معماري در اين ميان جايگاهي ارزشي است. ارتقاي كيفي سيماي شهرها فقط توجه به آينده ساختوسازها نيست. ماده 2 قانون نظام مهندسي و كنترل ساختمان به تقويت و توسعه فرهنگ و ارزشهاي ايراني اسلامي در معماري و شهرسازي، ترويج اصول معماري و شهرسازي و رشد آگاهي عمومي نسبت به آن و مقررات ملي ساختمان و افزايش بهرهوري، حمايت از مردم به عنوان بهرهبرداران از ساختمانها و فضاهاي شهري و ابنيه و مستحدثات عمومي و همچنين رشد و اعتلاي مهندسي در كشور به صورت آشكار، اشاره كرده است. در اين ميان توجه به جايگاه «رشته معماري» در ميان ساير رشتههاي هفت گانه مهندسي، مهمتر است. چرا كه معمار با خلاقيت خود فضايي را خلق ميكند و بايد توجه معمار به خلق فضا در راستاي ارتقاي كيفيت سكونتگاههاي انساني و محيط زيست باشد. بنابراين توجه به جايگاه «مهندسي ارزشي» و «مهندسي فرهنگي» دو مقولهاي است كه در سازمانهاي نظام مهندسي بايد مورد اهميت بيشتر قرار گيرد. از سويي ديگر بايد براي توجه عموم مردم و متخصصان به معماري و مهندسي در ايران كوشيد و زمينه حمايت و مشاركت بيشتر دستگاههاي اجرايي جهت ارتقاي طراحي و كيفيت ساختمانها را فراهم كرد. روز معمار مبارك.
روابط عموميها و پيامرسانها
بايد بر اصل تنوع و تكثر پيامرسانها با حفظ دغدغه اصل حاكميت و در نظرگرفتن منافع مخاطبان تنظيم واجرايي شود.
2- قانون دسترسي آزاد به اطلاعات و ايجاد زمينه دستيابي افراد به اطلاعات براي تمامي شهروندان ازجمله قوانيني است كه در دولت يازدهم به تمامي دستگاههاي دولتي ابلاغ شد و روابط عموميها بايد به عنوان پل ارتباطي بين مخاطبان و دستگاهها، زمينه اطلاعرساني و دسترسي آزاد اطلاعات به مردم را فراهم كنند؛ از اينرو پيامرسانها ميتوانند به عنوان بازوان قدرتمند روابطعموميها در دستيابي به مجموعه قوانين، بخشنامهها و اطلاعات به مردم نقش ويژهاي ايفا كنند؛ اما متاسفانه شاهديم در حوزه فضاي مجازي راهبرد مشخصي وجود ندارد و اين عامل سبب ميشود تا مردم به رسانههاي غيررسمي كه معمولا اخبار خلاف واقع را بيشتر منتشر ميكنند؛ بيشتر از رسانههاي داخلي اعتماد داشته باشند و اين نقيصه، روابطعموميها را در اعتمادسازي مخاطبان خود كه از وظايف ذاتي آنهاست، با مشكل مواجه ميكند.
3- «اعتمادسازي» به شبكههاي پيامرسان يكي از چالشهاي فضاي مجازي است كه تعدد كانالهاي اطلاعرساني و توليد روزانه ميليونها خبر و تحليل، اعتماد به اخبار درست از نادرست را به يكي از تهديدهاي اساسي براي مردم تبديل كرده است. وزارت آموزش و پرورش نيز باجامعه مخاطبين 40 ميليوني خود، سهم بالايي از رصداخبار رسانههاي رسمي و غيررسمي را به خود اختصاص ميدهد و هرازچندگاهي اخبار نادرست از رويدادهاي نظام تعليم و تربيت، به يك «بحران رسانهاي» تبديل ميشود ودراين صورت است كه روابطعمومي آموزش و پرورش، بايد از وضعيت «واكنش» نسبت به يك «بحران» به موقعيت «كنش» و حتي «فراكنش» نسبت به «مساله» تغييركاركرد پيدا كرده و پيش از وقوع يك «بحران» با رويكرد آيندهپژوهانه موضوعات از طريق اطلاعيابي دقيق، عميق و بهنگام از وقايع، «بحران» آينده را به «مساله» قابل حل امروز تبديل كند.
جاي خالي قوانين ترميمي
اما سوال اين است؛ چرا در بقيه ايام درباره خشونت عليه زنان كسي سخن نميگويد؟ قوانين ما در حوزه خشونت متكي به شاكي خصوصياند و رويكرد تنبيهي دارند. در حالي كه در اينگونه موارد ما نيازمند وضع قوانين ترميمي هستيم. در حقيقت ما پديدهها را اجتماعي تحليل نميكنيم. بلكه بر اساس قوانين موجود رفتاري مانند اسيدپاشي جنبه شخصي پيدا ميكند و مجرم نهايتا با حكم قصاص مجازات ميشود. در حالي كه امروزه ما بايد به قوانين ترميمي توجه جدي داشته باشيم. در همين موارد اسيدپاشي مجرم ميتواند تبديل شود به كسي كه بر اساس قوانين ترميمي بايد تلاش كند تا اين چرخه معيوب بشكند و زندگياش مدل درسآموزي براي نسلهاي بعدي باشد. اين فرصت طلايي كه جهان از آن استفاده ميكند را ما هميشه از دست دادهايم.