• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4074 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۶ ارديبهشت

تحليل ركود رونق مطبوعات در گفت و گو با داوود صفايي،‌ استاد ارتباطات و روزنامه‌نگاري دانشگاه:

دانشجويان هم انگيزه سال‌هاي قبل را ندارند

حميدرضا خالدي

 

 

گفته مي‌شود يكي از عوامل ركود امروز رسانه‌ها و به خصوص روزنامه‌هاي ما، كيفيت پايين آموزش‌هايي است كه در دانشگاه‌ها به دانشجويان اين رشته‌ها داده مي‌شود. اين منتقدين معتقدند تا وقتي كه دانشكده‌هاي خبر ما، همچنان به سبك دهه 70 ميلادي تدريس مي‌كنند و كتاب‌هاي و رفرنس‌هاي مورد استفاده در آنها نيز متعلق به همان سال‌هاست. اين مساله در دنيايي كه رشد اطلاعات به شكل لحظه‌اي در حال تغيير است، باعث شده تا روزنامه‌هايي كه از فارغ التحصيلان اين دانشكده‌ها استفاده مي‌كنند نيز بي‌محتوا شوند و به تدريج مخاطبان خود را از دست بدهند. دكتر «داوود صفايي»، روزنامه‌نگار قديمي و استاد دانشگاه در رشته‌هاي خبر و روابط عمومي نيز گرچه بخش اول يعني عقب ماندن دانشگاه از دنياي روز رسانه‌هاي جهان را مي‌پذيرد اما در عين حال معتقد است كه سرنخ اصلي اين ناكارآمدي به خود رسانه‌ها شيوه مديريت و عملكرد آنها برمي‌گردد. گفت‌وگويي كه در زير مي‌خوانيد.

 

آقاي دكتر، يكي از عواملي كه از آن به عنوان دلايل ركود رسانه‌ها به خصوص رسانه‌هاي كاغذي ياد مي‌شود، ناتواني دانشكده‌هاي رسانه و خبر ما در پرورش نيروهايي متخصص و خبرنگاراني به روز و خبره است. معتقدين به اين فرضيه از قديمي بودن رفرنس‌ها و دروس دانشگاهي رشته‌هاي خبرنگاري و رسانه به عنوان شاهدي برادعاي خود ياد مي‌كنند و مدعي‌اند در جايي كه دروس رشته‌هاي خبرنگاري و روابط عمومي ما متعلق به دهه 70 ميلادي است چطور مي‌توان در اين بازار پرشتاب رسانه، انتظار پرورش خبرنگاراني كارآمد را داشت. به عنوان يك مدرس دروس رسانه‌اي اين تحليل را قبول داريد؟

من هم قبول دارم كه دروسي كه امروز در دانشكده‌هاي خبر ما تدريس مي‌شود متعلق به دوره 70 ميلادي است و مطالب جديدي نداريم كه به دانشجويان ارايه دهيم. البته اين حرف به اين معنا نيست كه دروس تدريس شده، بي‌ارزش و كم اعتبار هستند بلكه برعكس، اين دروس دروسي جامع و پرمحتوا هستند منتها اشكال اينجاست كه مطالب جديد و به روز به آنها اضافه نشده است.

يعني اين نكته را قبول نداريد كه اگر دانشگاه‌هاي ما خبرنگاراني خبره و به روز را تربيت كنند، بتوان رسانه‌هاي رخوت زده امروز را از ركود خارج و دوباره رونق را به دنياي رسانه‌هاي ايران تزريق كرد؟

من مثل شما فكر نمي‌كنم. به اعتقاد بنده، مشكل رسانه‌هاي ما دانشجويان و فارغ‌التحصيلان به‌روز نبودن نيست بلكه برعكس، رسانه‌هاي ركود زده و از رونق افتاده ما باعث شده‌اند تا دانشكده‌هاي ما نيز چندان رغبتي براي به روز شدن و تربيت خبرنگاران و نيروهاي ماهر نداشته باشند. طبيعي است كه در شرايطي كه رسانه‌هاي ما مخاطب ندارند، رونق اقتصادي خوبي هم نداشته و ندارند و طبيعتا، انگيزه‌اي نيز براي حضور در رسانه‌ها به عنوان خبرنگار و... در بين جوانان وجود نخواهد داشت. واقعيت اين است كه امروز خبرنگاران ما در وضعيت بسيار بد معيشتي و حقوقي قرار دارند و حتي از كم درآمد‌ترين اقشار جامعه نيز سطح درآمدشان كمتر است و عملا زير خط فقر هستند. بنابراين مسلما اگر امروز كسي به عنوان خبرنگار در روزنامه‌ها و سايت‌ها و... كار مي‌كند به دليل مسائل مالي و اقتصادي نيست. بلكه با يك عشق و انگيزه خاصي وارد اين كار شده است. اما مشكلات و مضيقه‌هاي بسياري كه وجود دارد باعث شده تا ديگر، جوانان اشتياقي براي شركت در رشته‌هاي دانشكده‌اي خبر و رسانه و روابط عمومي نداشته باشند. به همين دليل هم هست كه درصد بالايي از خبرنگاراني كه امروز در رسانه‌ها فعال هستند، در رشته‌هايي غير از رشته‌هاي مرتبط با اين حرفه، تحصيل كرده‌اند. به بياني دانشجويان ما هم ديگر انگيزه دانشجويان دهه 70 را ندارند و از روي يك جور بي‌انگيزگي وارد اين رشته شده‌اند. تمام اين عوامل باعث ريزش شديد دانشجويان رشته خبر و روابط عمومي شده است. به طوري كه به جرات مي‌توان گفت آمار دانشجويان ما در اين رشته‌ها به كمتر از 10 درصد سال‌هاي دهه 70 ميلادي رسيده است. تازه اين دانشجويان نيز اكثرا بي‌انگيزه‌اند. حتي تمرين‌ها و تكاليفي كه به آنها مي‌دهيم را نيز به خوبي انجام نمي‌دهند. اين خودش يك آسيب و معضل جدي است.

يعني مي‌خواهيد بگوييد بيماري رسانه‌هاي ما به رشته‌هاي دانشكده‌اي مرتبط با آنها نيز سرايت كرده است؟

دقيقا؛ ديروز مطلبي را مي‌خواندم كه در آن وزير بهداشت، رسانه‌هاي ما را بيمار خوانده بودند. گرچه معتقدم كه ايشان پزشك انسان‌ها هستند نه دكتر رسانه‌ها ولي در عين حال، با اين ادعاي وي، موافقم. يعني رسانه‌هاي ما بيمارند. روزنامه‌ها و رسانه‌هاي ما به‌شدت تضعيف شده‌اند و مخاطبان خود را از دست داده‌اند و بيمار شده‌اند. در واقع اينها دو سر يك چرخه هستند. الان ما با حركت شگفت‌انگيز و پرشتاب رسانه‌هاي فضاي مجازي و سايت‌ها مواجهيم. اما حتي در آنها نيز اكثرا نيروهاي غيرمتخصص كار مي‌كنند. چرا؟ چون تعامل خوبي بين رسانه‌ها و دانشگاه‌ها و دانشجويان وجود ندارد. اين مساله مهمي است و بايد آسيب‌شناسي شود.

خب اصلا خود شما به عنوان يك روزنامه‌نگار و استاد دانشگاه، راهكار رونق گرفتن مجدد رسانه‌ها را در چه مي‌دانيد؟

معتقدم كه حتي امروز و در شرايط كنوني نيز روزنامه‌هاي ما مي‌توانند با به كار‌گيري قابليت‌هاي‌شان و توليد محتواهايي بهتر و مطابق نيازهاي مردم و جامعه، دوباره رونق را به خانواده بزرگ رسانه‌هاي كشور بازگردانند و تيراژشان را چندين برابر كنند. واقعيت اين است كه روزنامه‌نگاران ما كه عملا بايد جزو واقع‌گراترين اقشار جامعه باشند، عملا از واقعيت‌هاي اجتماعي جامعه فاصله دارند و از آنچه در پيرامون‌شان مي‌گذرد بي‌اطلاعند! ‌چرا چون تمام اطلاعات‌شان را از اينترنت يا تلفني مي‌گيرند. درحالي كه اينترنت با تمام مزايايي كه دارد، نمي‌تواند براي يك خبرنگار جاي ارتباط رودررو با مردم، صنوف و... را بگيرد. از سويي روزنامه‌هاي ما بسيار كلي‌نگر شده‌اند. براي همين است كه روزنامه‌هاي ما هميشه به دنبال «دولت» و اخبار «دولتي» هستند و آنها را برمردم و اخبار كوچه و بازار مقدم مي‌دانند. مثلا بيشتر به دنبال افزايش نرخ تورم هستيم و افزايش وام مسكن تا اينكه به دنبال اين باشيم كه در بازار ارز و مسكن و... چه مي‌گذرد و دنبال «چرا»يي آن باشيم. بازتاب چنين رويكري هم اين مي‌شود كه مخاطب رسانه و روزنامه را دنبال نمي‌كند.

خب اين مساله مي‌تواند وجه ديگري هم داشته باشد. اينكه اگر دانشگاه‌هاي ما بتوانند نيروهاي متخصص خبره و كارآمد و توانمند را در حوزه رسانه تربيت كنند و بعد اين نيروها وارد رسانه و روزنامه‌ها شوند، روزنامه‌هاي ما دوباره رونق مي‌گيرند و قهر مخاطبان هم به آشتي دوباره تبديل مي‌شود.

فكر نمي‌كنم اين تحليل درست باشد. چون به اعتقاد من اشكال اصلي برمي‌گردد به «مالكيت» روزنامه‌ها و رسانه‌ها. مشكل اينجاست كه مالكيت اكثر قريب به اتفاق رسانه‌هاي ما دولتي يا نيمه دولتي هستند و مالكيت خصوصي كمتر در رسانه‌ها ديده مي‌شود. در اين رسانه‌ها، مديران، از طريق ارتباط‌هايي كه دارند آگهي و حمايت مالي مي‌گيرند نه براساس يك فرآيند و روابط اقتصادي تعريف شده. از سويي براي نهادهاي دولتي طرف حساب اين مديران نيز تفاوتي نمي‌كند كه آگهي سفارشي آنها براي‌شان كارآمد و تاثيرگذار خواهد بود يا نه ! ولي بخش خصوصي وقتي به رسانه‌اي آگهي مي‌دهد با دقت تاثيرگذاري آن را بررسي و تحليل مي‌كند. تا وقتي كه مالكيت روزنامه‌هاي ما به دست دولتي‌ها و دولتمردان باشد و شكل تخصصي به خود نگيرد، رسانه‌هاي ما رونق نمي‌گيرند. حتي اگر دانشگاه‌هاي ما بهترين نيروها را به آنها تزريق كنند. بگذاريد مثالي براي‌تان بزنم. درهمان دهه 70 و 80 ميلادي، بخشي از علاقه‌مندان به كار خبر و رسانه براي اينكه در دانشگاه قبول نمي‌شدند، مي‌رفتند و در دوره‌هاي آزاد روزنامه‌نگاري شركت مي‌كردند و اتفاقا خيلي از آنها امروز خبرنگاران موفقي هستند. اين نشان مي‌دهد كه خبرنگاران مشتاق و خبره، لزوما از دل دانشگاه‌ها بيرون نمي‌آيند.

اينجا اين سوال مطرح مي‌شود كه آيا در دهه 70 و 80 ميلادي كه مي‌توان از آن به دوره شكوفايي روزنامه‌نگاري در ايران ياد كرد، دانشگاه‌ها واقعا در تربيت نيروهاي ماهر و خلاق و توانمند موفق بودند يا خير؟

بله. شور و هيجان آن سال‌ها باعث شد تا اساتيد ما نيز با شوق و ذوق بيشتري به كارشان ادامه دهند و حتي خودشان را به روز كنند. ولي مساله اينجاست كه دانشگاه‌ها با گذشت زمان كم‌كم از سيرزمان و مسير رسانه‌ها جا ماندند و نتوانستند هم‌پاي دنياي رسانه‌اي ما جلو بروند. بعد هم فضاي مجازي و رسانه‌هاي الكترونيك آمدند و باعث شدند تا اين شكاف بيشتر شود. چون فضاهاي مجازي ترجيح دادند نيروهاي خود را از بين افرادي كه در ساير رشته‌ها فارغ‌التحصيل شده بودند انتخاب كنند. از سويي اين ايراد هم به سيستم آموزشي ما وارد است كه در اين گيرو‌دار نيازسنجي درستي از سوي مسوولان و برنامه‌ريزان دانشگاهي براي تشخيص وضعيت موجود و نيازهاي جديد رسانه‌ها نشد. مثلا الان حدود يك دهه از آغاز رشد و نفوذ رسانه‌هاي ديجيتال و فضاي مجازي در ايران مي‌گذرد اما ما هنوز رشته‌اي به نام روزنامه‌نگاري الكترونيك نداريم. چرا ؟ اين درحالي است كه اگر بخواهيم آسيب‌هاي اجتماعي رسانه‌هاي فضاي مجازي را كمتر كنيم بهترين راه استفاده از نيروهايي است كه اين فضا را بشناسند و بدانند چگونه آن را از لحاظ خبري هدايت و مديريت كنند. براي همين است كه معتقدم اين، يك چرخه معيوب است. در مورد رشته روابط عمومي هم كه برادر رشته روزنامه‌نگاري است نيز وضعيت به‌شدت اسفبارتر است. درحالي كه اگر روابط عمومي‌هاي نهادهاي اقتصادي ما قوي و كارآمد باشند، شركت‌ها و اقتصاد و صادرات ما نيز به‌شدت رونق خواهد گرفت. اما برعكس، روابط عمومي‌هاي ما اصلا عملگرا نيستند و نمي‌دانند وظيفه اصلي روابط عمومي چيست. اين مساله نيز ريشه در همان مديريت دولتي دارد كه باعث شده تا روابط عمومي ما به همان شيوه سنتي 50 سال گذشته طي طريق كند.

و مسلما سوال آخر برمي‌گردد به راهكار شما، درچنين شرايط آشفته بازاري چه بايد كرد ؟ واقعا چگونه مي‌توان دانشگاه‌ها و رسانه‌هاي ما را از وضعيت كنوني نجات داد و به آنها رونقي تازه بخشيد؟

در هر صورت ما چاره‌اي نداريم جز اينكه بخواهيم رسانه‌هاي شناسنامه‌دارمان را تقويت كنيم تا مخاطب وقت كمتري را به فضاي مجازي براي دريافت اخبار جذاب و درست، اختصاص دهد. تقويت آموزش و رشته‌هاي روزنامه‌نگاري نيز تا وقتي كه شأن و منزلت و جايگاه قبلي روزنامه‌نگاري احيا نشود، ممكن نخواهد بود و البته اثري هم نخواهد داشت. چراكه در اين صورت ما با فارغ‌التحصيلاني مواجه خواهيم بود كه بيكارند و ديگر انگيزه‌اي براي فعاليت نخواهند داشت و فقط آمار بيكاران را بالا خواهيم برد.

 

 

مشكل رسانه‌هاي ما دانشجويان و فارغ‌التحصيلان، به‌روز نبودن نيست بلكه برعكس، رسانه‌هاي ركود زده و از رونق افتاده ما باعث شده‌اند تا دانشكده‌هاي ما نيز چندان رغبتي براي به روز شدن و تربيت خبرنگاران و نيروهاي ماهر نداشته باشند. طبيعي است كه در شرايطي كه رسانه‌هاي ما مخاطب ندارند، رونق اقتصادي خوبي هم نداشته و ندارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون