• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4074 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۶ ارديبهشت

«کیومرث منشی‌زاده» که بود و چه کرد

سفرنامه مردِ طنزآورِ خلوت‌گزیده

عمادالدين قرشي

شادروان «کیومرث منشی‌زاده»، شاعر، ادیب، استاد ریاضیات و فلسفه، تاریخ‌شناس و سیاست‌فهم، متولد اول بهمن 1324 (و به‌روایتی 1317 و یا 1319) در جیرفتِ کرمان بود. پدرش، دکتر حسن منشی‌زاده پزشک بود و کیومرث قسمتی از کودکی‌اش در عربستان سپری شد. به پیشنهاد پدر که مایل بود کیومرث حداقل با دو زبان عربی و انگلیسی آشنا باشد، تحصیلات متوسطه را در دبیرستان زرتشتیان گذراند. در آنجا به شکلی جدی زبان انگلیسی آموخت و علاوه بر آن با اوستاخوانی آشنا شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه، برای ادامه تحصیل در رشته فیزیک عازم امریکا شد، اما نهایتاً در رشته ریاضیات فلسفی پذیرفته شد. پس از چندسال، به‌علت بیماری پدر به ایران بازگشت و به‌واسطه جلسات مکرر با پزشک و پرستار پدرش که تنها با زبان فرانسه مکالمه می‌کردند، این زبان را نیز آموخت. در همین ایام، بیکار ننشست و بار دیگر به پیشنهاد پسرخاله پدرش، پروفسور فرهاد که از شاهزادگان قاجاری و استاد رادیولوژی در دانشگاه تهران نیز بود، رشته فلسفه و حقوق را در دانشگاه تهران آغاز کرد. پس از فارغ‌التحصیلی عازم فرانسه شد و تا مقطع دکتری پیش رفت. در بازگشت، فعالیت کاری‌اش در دفتر انرژی ‌اتمی سازمان برنامه آغاز می‌شود و هم‌زمان با آن، به تدریس جامعه‌شناسی هنر در دانشگاه هم مشغول می‌شود. پس از انقلاب نیز چندسالی برای ادامه تحصیلات تکمیلی در برخی رشته‌ها عازم اروپا و ساکن وین و بعدها پاریس می‌شود.

منشی‌زاده به نسلی تعلق دارد که در دهه‌های چهل و پنجاه، شعر را با دغدغه‌های جدی و نوگرایی آغاز کردند. او که در کودکی با سعدی، حافظ و خیام آشنا شده بود، بیشتر اشعارشان را حفظ می‌کرد. این علاقه به ادبیات کلاسیک سبب شد که در ابتدای فعالیت ادبی‌اش با تخلص «حکیم» در قالب غزل و مثنوی در مجموعه‌هایی نظیر «خرابات» شعر بسراید، اما به‌مرور به قول خودش با نگاهی اگزیستانسیالیستیکی به شعر نیمایی و سپید روی آورد که مجموعه «سفرنامه مرد مالیخولیایی رنگ‌پریده» حاصل این دوران است. در سال‌های بعد بود که رفته‌رفته از شعر نیمایی فاصله گرفت و با استفاده از علم ریاضیات و فرمول‌های فیزیک و شیمی و مواد و قوانین ریاضیات فلسفی، به تجربه‌ای تازه در شعر دست زد که از نظر منتقدان «شعر ریاضی» نام گرفت. مجموعه‌شعر «قرمزتر از سفید»، گزیده‌ای از شعرهای ریاضی منشی‌زاده همراه با بخشی از سروده‌های موزون سالیان دور اوست. او پس از این تجربه، با استفاده از حالت‌پذیری رنگ‌ها و رنگ‌پذیری حالت‌ها به خلق تصویرهای رنگی در شعر پرداخت و از کاربرد رنگ‌ها در شعر خود سود برد. در کنار این مجموعه اشعار، منشی‌زاده سلسله‌یادداشت‌های «حافظ حافظ» و «خدا در سال صفر» در روزنامه کیهان در سال‌های 1356 و پس از آن را نیز می‌نوشت. از دیگر آثار مکتوب او می‌توان به مجموعه‌شعرهای «صفر در منقار کلاغ نارنجی بی‌آسمان» و «ساعت سرخ در ساعت 25» و همچنین «از صفر تا بی‌نهایت» (مجموعه مصاحبه‌ها) اشاره داشت.

فصل بعدی شهرت و محبوبیت منشی‌زاده نزد مخاطبانش، طنز عریان و مستتر در آثارش است؛ «یکی حرف می‌زد و دیگری چراغ را خاموش کرد. آن‌که حرف می‌زد پرسید چرا چراغ را خاموش می‌کنی و جواب شنیدکه جواب ابلهان خاموشی است!». خودش معتقد بود که آثارش طنز نیستند؛ «یا کارهای من (: منشی‌زاده) طنز نیستند یا طنز چیز دیگری است که من متوجه نمی‌شوم. به‌نظرم طنز معلول بدبینی است. شما کسی را نمی‌بینید که خوش‌بین و خوشحال باشد و طنز بنویسد. منظورم طنز نه به معنای شوخی که از نظر عجیب و غریب بودن است. عادت کرده‌ایم که طنز باید حتماً جنبه‌های شوخی داشته باشد، اما این‌گونه نیست. وقتی ما می‌خندیم به شقاوت خودمان می‌خندیم، به بی‌رحمی خودمان می‌خندیم، اما ما به هر طنزی هم نمی‌خندیم. مجموعه شیرین و عجیب بودن است که طنز را می‌سازد.» اگرچه به‌ظاهر در طی چندین دهه، منشی‌زاده به چاپ آثارش تمایلی نداشت اما هیچ‌گاه از شعر و طنز غافل نبود. معتقد بود آدم‌هایی که حرفی برای گفتن دارند کمتر سخن می‌گویند و در اثبات این عقیده می‌گفت «کدام پیغمبر را سراغ دارید که دو کتاب آورده باشد؟». وقتی از او پرسیدند چرا این‌قدر کم شعر چاپ می‌کنید، گفته بود: «بهتر است از دیگران بپرسید که چرا زیاد شعر چاپ می‌کنند!؟». این روحیه حاضرجواب منشی‌زاده در برابر منتقدان، البته زمانی منحصربه‌فردتر بود که آمیخته به شکسته‌نفسی‌های رندانه‌اش نیز می‌شد و برای فهمیدن علت این کم‌کاری، خواننده را مجبور به تفکر به علل آن می‌کرد؛ «یکی از دلایلی که من دیگر طنز را تعقیب نکردم، یعنی می‌نویسم اما دیگر به چاپ نمی‌رسانم، این است که طنز یک‌جور قدرت بی‌رحمانه به انسان می‌دهد و انسان هرقدر هم ورع و تقوا داشته باشد، باز هم نمی‌تواند این قدرت را نادیده بگیرد و حتما از آن استفاده می‌کند.» با چنین نگاهی بود که ستون پنجشنبه‌های «از روبرو با شلاق» را با همکاری کاریکاتوری/کارتونیِ اردشیر محصص در صفحه «هنر و اندیشه» روزنامه کیهان در زمستان سال پنجاه آغاز کرد.

طی یک‌دهه گذشته، چندباری به بهانه جشنواره‌های سراسری طنز مکتوب، طنز خارستان (کرمان) و... از کیومرث منشی‌زاده تقدیر شد. حتی بارها درخصوص تحلیل آثارش مقالاتی نگاشته شد، اما آنچه وجه تمایز او نسبت به سایر طنزپردازان معاصر است، همچنان عمق نگاه و دیدگاهش نسبت به طنز و شوخ‌طبعی است.

فرجام زندگی منشی‌زاده که همواره همان‌قدر خاص، مغرور، یکّه و باسواد بود، و البته در تجرد زیست، 29 فروردین 1396 بود. یادش باقی و گرامی.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون