• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4095 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۲ خرداد

تاملي انتقادي بر سرودهاي تيم ملي ايران

نيوشا مزيدآبادي

وقتي حسن روحاني در سال 1392 بر مسند رياست جمهوري ايران تكيه زد غير از وعده‌هايي كه در حوزه سياست داخلي و خارجي داد، به امور هنري هم بي‌توجه نماند و راه‌اندازي دوباره اركستر‌ها و نيز بازگرداندن صداي محمدرضا شجريان به رسانه ملي را در دستور كار خود قرار داد. امروز اگرچه هنوز از صداي ملكوتي استاد شجريان در صدا و سيما خبري نيست اما به جرات مي‌توان گفت راه‌اندازي دوباره اركسترها، يكي از شعارهاي تحقق يافته رييس‌جمهور بوده است. اركسترهاي «سمفونيك تهران» و «موسيقي ملي ايران» اگرچه در دولت احمدي‌نژاد به جسد تبديل شدند اما با كليد حسن روحاني و رهبري اركستر و مديريت هنري علي رهبري، قفل تابوت آنها گشوده و روح تازه‌اي در كالبدشان دميده شد. روحي آنچنان تازه كه حالا قرار است تلفيقي از اين دو اركستر، به رهبري شهرداد روحاني، تيم ملي ايران را در مسابقات جام‌جهاني روسيه همراهي كند. براي اين رويداد از وزير ورزش گرفته تا معاون هنري ارشاد و مدير بنياد رودكي، همه و همه دست به كار شدند تا طرحي نو دراندازند؛ طرحي نو كه در كارزار مديريت فرهنگي ايران بيشتر به اختراع چرخ از نو مي‌مانست. همه فكرها روي هم گذاشته شد تا سر آخر چند روز پيش سرودهاي تيم ملي در تالار وحدت رونمايي شدند؛ دو قطعه‌اي كه شهرداد روحاني به صورت سازي و براي اركستر بزرگ نوشته بود، الحق والانصاف كه حسابي چنگ به دل مي‌زدند اما آن دو ديگر كه آهنگسازي يكي را فريدون شهبازيان برعهده داشت (پرواز خورشيد) و ديگري را بابك زرين (11 ستاره)، از حيث محتواي موسيقايي و كلام، چندان مورد توجه و اعتنا نبودند. آنچنان كه بيشتر به نظر مي‌آمد اين همه مدير و وكيل و وزير و هنرمند گرد هم آمده‌اند تا الله بختكي موسيقي را بدرقه راه پر فراز و نشيب فوتباليست‌هاي ايران كنند. در اين بين اضافه كنيد رهبري پُر ايراد فريدون شهبازيان را كه بر ضعف اجراي موسيقي مي‌افزود. پيدا بود شهبازيان بيش از ضرباهنگ موسيقي كلام خواننده را رهبري مي‌كرد و حركات دستانش بيشتر به هجاي كلمات و ملودي پخش‌شده بين سازها وابسته بود. چنانكه با هر تاكيدي دستش را تكان مي‌داد و در نهايت‌ هم مشخص نشد قطعه‌اي كه رهبري مي‌كند در سه ضربي، يا چهار ضربي يا هفت ضربي تصنيف شده است. همين امر نشان مي‌داد رهبري كه آن بالا ايستاده فقط دانش موسيقي دارد و تكنيك رهبري‌اش كم‌مايه است. اما پرسش اينجاست؛ حالا كه اين اركستر قرار است همراه تيم ملي در روسيه باشد، آيا بناست قطعه‌ فريدون شهبازيان را خودش رهبري كند؟ آن هم در مقابل مردم كشوري كه از حيث اهميت هنري، دومين مهد موسيقي جهان به شمار مي‌آيد؟ آيا بهتر نيست اين آهنگساز برجسته موسيقي ايراني، عطاي رهبري اركستر را دست‌كم در همين دو سه اجراي روسيه به لقايش ببخشد و تنها به عنوان آهنگساز گروه را همراهي كند؟ آيا ماحصل تمام برنامه ريزي‌هاي پر دبدبه و كبكبه براي حضور تيم ملي در جام جهاني همين بود؟ با اندكي دقت در رفتار مديريتي مسوولان فرهنگي اين سال‌ها به سادگي در‌مي‌يابيم كه رويدادها و اتفاقات هنري براي مديران ما، حكم فرصت‌هايي يگانه را دارند كه با دست يازيدن به آنها مي‌كوشند تا مهر تاييد بكوبند و صحه بر صلاحيت فرهنگي‌شان بگذارند اما اينكه كار با چه كيفيتي انجام مي‌شود، امري است غير قابل اعتنا. باد غبغب مديران به طور قطع از اهداف فرهنگي و هنري پشت پرده مهم‌تر است. نمونه و مصاديق برنامه‌هايي شبيه به برنامه چند شب پيش در تالار وحدت، كه به «برنامه‌هاي موسمي» تشبيه مي‌شوند، بسيار است. از برگزاري جشنواره‌هاي مختلف در ايام فجر گرفته كه هنوز هم بعد از سال‌ها نتوانسته‌ آيين‌نامه مدوني داشته باشد، تا رويكرد صدا و سيما در برنامه سازي. در كل شايد استفاده مديران از جلوه‌هاي هنري اين سرزمين (براي خلاصي از سردرگمي مردم در حوزه فرهنگ)، امري دم دستي و سهل‌الوصول باشد اما اگر همچنان بي‌ريشه و بنياد صورت گيرد نه تنها در طريق كمك‌مان نمي‌كند بلكه از قافله هم دورمان مي‌اندازد. اين چنين است وقتي عليرضا عصار (خواننده باسابقه موسيقي پاپ) به طور خودجوش دست به كار تدارك سرودي براي تيم ملي مي‌شود، گيتار الكتريك و كمانچه را درهم مي‌آميزد تا با قطعه «من ايراني‌ام» سرودي ملي ميهني را بدرقه فوتباليست‌ها كند. حالا شما كلاه‌تان را قاضي كنيد كه چقدر از تهاجم فرهنگي در امان مانده‌ايم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون