• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4096 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۳ خرداد

كولي چادرها

چند شعر از پرستو صالحي

 

كولي پير پارسالي مرده

بوي هيزم‌هاي خاكستري از پشت باغ‌ها مي‌آيد

خاك مرده جان گرفته از باران ديشبي

و كولي پير پارسالي مرده است

داسي مي‌خواهم و تيشه‌اي

و كولي خسته لبخند مي‌زند به آسمان

سگ‌هاي گله بر خاك گل شده دراز به دراز خوابيده‌اند

با نگاهي از سر آشنايي

كولي‌ها چادرها را به پا كرده‌اند به رسم هر سال

و بوي نان تازه در هوا پيچيده است

صداي چكش‌ و سندان‌ها در دشت

آواز كوليان با باران

و سگ‌هاي گلمالي شده و زنگوله‌هاي گوسفندان

اما هزاران آه، تو نيستي امسال

كه بداني

كولي پير پارسالي مرده است

و من داسي مي‌خواهم و تيشه‌اي

كه بر ريشه‌هاي قلبم بكوبم از سر درد

حالا كه نيستي تو...

 

كابوس و رويا

تو هم به كابوس‌هاي من بپيوند

كه مرا با كابوس‌ رازي ست نهفته در دل شب

بگذار صدايت در كوچه‌ي كابوس شبانه‌ام بپيچد

در دالان تاريك ناودان‌ها

و چشمانت در هيئت اجنه‌اي بر من آشكار گردد

بگذار كه رويايت كابوسي شود

چون روزگار من

كه سراسر كابوس است...

چشم به راه بارانيم

مخروبه‌هاي دور

ديوارهاي خسته‌ي خاطره‌ها

و اين تپه‌هاي روزگار دور

بيا بر فراز اين تپه‌هاي شني گريه كنيم

بسان باران‌هاي ديروز

بسان تنهايي‌ امروز

نيلوفرهاي عشق از زير آوارها روييده‌اند

عشق‌هاي ديروز

روياهاي تپه‌هاي سبز

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون