نگاهي به رمان«جزيره كامينو» نوشته جان گريشام
گشت و گذار در جزيره درون
امير مهنا
جزيره كامينو، آخرين رمان جان گريشام است كه به تازگي توسط سيد سينا ميرعربشاهي ترجمه و روانه بازار كتاب شده است. جان گريشام براي خوانندگان ايراني نامي آشناست؛ نويسندهاي با پسزمينه ذهنيت موثر اجتماعي كه ذات جامعه امريكايي را با ظرافتي مثالزدني به مخاطب عرضه ميكند.
گريشام با پشتوانه حرفه اصلي خود يعني«وكالت»، همواره مجال آن را داشته كه به شكلي بسيار نزديك، حرف و حديثهاي افرادي از طبقات مختلف جامعه را بشنود، تحليل و تفسير كند و به شكل قابل ملاحظهاي به قالب داستان دربياورد. بسياري از منتقدان، آثار گريشام را در زمره داستانهاي پليسي دستهبندي ميكنند و گروهي ديگر وجوه روانشناسانه را مورد نظر قرار دادهاند و گروهي ديگر بر اين گمانند كه گريشام، صرفا نويسندهاي معمايينويس است. نگفته پيداست كه نويسنده فوق بيش از هرمورد ديگر به وجه سرگرمي در ادبيات توجه ويژهاي داشته و ممكن است هيچ كدام از نظريات منتقدانه با سمت و سوي ذهني او درنوشتن ارتباط نداشته باشد اما شيوه شخصيتپردازي و نوع نگاه به مسائل انساني و همچنين نتيجهگيريهاي منطقي درآخر هركار، آثار او را فراي كارهايي از نوع«بسلر» قرار ميدهد. به تعبير سادهتر ميتوان گفت كه گريشام يك تكنيكي نويس مردمياست. شيوه نويسندگي گريشام، شيوهاي مهيج است اما اين ايجاد هيجان فاصله بسيار زيادي با كتابهايي از جنس هيجان كاذب دارند زيرا نظرگاهي كه در تكتك آنها وجود دارد، خواننده را به اين نتيجه ميرساند كه با نويسندهاي آگاه به مسائل حقوقي و مشرف بر علوم روانشناسي و شخصيتشناسي مواجه است.
جزيره كامينو، رماني سختخوان نيست اما با كتابهاي پليسي صرف، تفاوتهايي ماهوي دارد. رماني كاملامدرن هم نيست اما نميتوان از هيچ زاويهاي آن را در صف كلاسيكها قرار داد. به نظر ميرسد كه گريشام در ته و توي وجود شخصيتهايش به دنبال ايجاد فهمي نو از پرورش شخصيت است؛ شخصيتهايي كه هم گرايشي به قانون دارند كه يادآور باور خود نويسندهاند يا بر اساس اشتباهي سهوي و عمدي در رديف مقابل قانون قرار گرفتهاند. خواننده در هيچ كدام ازآثار اين نويسنده با شخصيتهايي سياه و سفيد مواجه نميشود و شاهد جدال هميشگي خير و شر نيست بلكه همه شخصيتها با پوستهاي از جنس خاكستري و تلفيقي از بديها و خوبيها با هم در جدالند و بعضا در اين جدال، صدماتي جبرانناپذير را هم متحمل ميشوند. خود نويسنده درجايي گفته است كه جرقههاي اوليه نوشتن را مديون دختري نوجوان است كه به عنوان شاكي، او را وكيل خود قرار داده. گريشام ميگويد كه آن دختر قرباني نوعي از خشونت جنسي شدهبود و در پي آن، با مشكلاتي عديدهتر هم دست و پنجه نرم ميكرد. با ديدن اين دختر و ظلمي كه بر او رفته بود، نتوانستم فقط و فقط به دفاع از او به عنوان وكيل ادامه بدهم و چيزي مرموز دروجودم، اصرار داشت كه دست به قلم ببرم و بگويم از نابسامانيهايي كه گريبان جامعهام را گرفته بود. گريشام هم مانند بسياري ديگر از نويسندگان همعصر خود، راه دشواري پيمود زيرا هيچ ناشري حاضر نميشد كه كتاب يك جوان گمنام را منتشر كند. گريشام در اولين اثرش و با تكيه بر شخصيت همان دختر، رمان«زماني براي كشتن» را نوشت و به دليل عدم استقبال ناشران مجبور شد كه فقط پنجهزار نسخه از آن را منتشر كند. كاري كه اقبال گستردهاي برايش به ارمغان آورد و نام او را در محافل ادبي سر زبانها انداخت به گونهاي كه او را آرام آرام از حرفه اصلي خود دور و به مرز نوشتن يك رمان در هرسال نزديك كرد. پرداختن به جهان نويسندگي جان گريشام و كليه آثار او به فرصتي زياد نياز دارد اما درباره آخرين رمان او يعني همين كتاب مورد بحث بايد گفت كه خواننده با جادويي جداي ازكارهاي ديگر درگير ميشود. يكي از مشخصات رمان«جزيره كامينو» تعدد شخصيتهاي داستاني است؛ به گونهاي كه خواننده در مسير شناخت هركدام از آنها بايد زحمتي فراتر از يك خواننده عادي را تحمل كند. ايجاد نوعي حسانگيزي از جنس بد و خوب و همچنين هدايت هركدام از آدمهاي داستان در دالاني از تفكر قضايي و نگرش انساني، كار را به جايي ميرساند كه مخاطب در تعليقي ذاتي از جنس داستان فرو ميرود و رها كردن ادامه كتاب تقريبا به كاري غيرممكن تبديل ميشود.
نكته قابل تامل ديگر درباره اين كتاب، ترجمه روان و موفق در جذب خواننده از سوي مير عربشاهي است؛ مترجمي كه تاكنون پرونده پرباري از كتابهاي ترجمه شده دارد. منتقدان ادبيات داستاني«جزيره كامينو» را تصويريترين اثر گريشام ارزيابي كردهاند و اين وجوه تصويري را بر خلاف ديگر آثار نويسنده، داراي تصاويري دورني ميدانند كه اقتباس ازآن را بايد به بهترين كارگردانان جهان سپرد. مخاطباني كه آثاري چون «برادران، وصيت نامه، موكل، زماني براي كشتن، اتاق مجازات، احضاريه، شاه زيانكاران، پرونده پليكان، شياد و... كه به فارسي ترجمه شدهاند را خوانده باشند، بدون شك در اين رمان با چنان فضاهايي برخورد نخواهند كرد زيرا گريشام اينبار ظاهرا قصد داشته خونندهاش را به نوعي غافلگير كند و شكلي ديگر از قدرت نوشتن را به رخ بكشد.
درآخر بايد به اين نكته اشاره كرد كه جان گريشام، يكي از محبوبترين نويسندگان در جهان است؛ به گونهاي كه تاكنون بيش از سيصد ميليون از آثارش فروش رفته و اقتباسهايي موفق درعالم سينما نيز ازنوشتههايش صورت گرفته. ترجمه اغلب كتابهاي گريشام به بيش از چهل زبان زنده دنيا نشان ميدهد كه او تغيير مسير از حرفه وكالت و انتخاب حرفه نويسندگي را با شناخت كامل خود و تواناييهايش انتخاب كرده و در اين انتخاب، اشتباه نكرده است.
رمان جزيره كامينو را انتشارات مرواريد منتشر كرده است.