• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4097 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۵ خرداد

تئاتر دفاع مقدس و سياست‌هاي كلي

بابك احمدي

دبير شانزدهمين جشنواره تئاتر مقاومت، چندي پيش در گفت‌وگويي درباره وضعيت اين روزهاي جريان تئاتر انقلاب و دفاع مقدس به اظهارنظر پرداخت و طي آن به نوعي، جريان مديريت دولتي را به داشتنِ نگاه سليقه‌اي در اين حوزه متهم كرد. فارغ از هر نكته‌اي در همين بدو امر جا دارد يك مساله به صراحت بيان شود. اينكه هنگام صحبت درباره مسائل مرتبط با منافع ملي همه زير چتر يك نام، (ايران) جمع خواهيم شد و در آن نبايد كوچك‌ترين ترديدي وجود داشته باشد. اگر همچنان هستند جريان‌ها، گروه‌ها و حتي مديراني كه خواسته يا ناخواسته به افتراق و مرزبندي دامن مي‌زنند، قطعا گام در مسيري سنگلاخ گذشته‌اند. بنابراين مقصود از نگارش اين يادداشت دفاع يا انتقاد صرف از آنچه دولت تاكنون انجام داده، نيست. رسالت قلم نيز برنمي‌تابد اهل رسانه دور از نگاه دقيق و مستند، قلم بر رد يا تاييد عمل مديران و برنامه‌ريزان يا جريان‌هاي متعدد متولي امر براند. حالا اگر پاي مباحث مرتبط با غرور و عزت ملي در ميان باشد كه بي‌شك حساب كار جدا است. از ياد نمي‌بريم روزنامه «لوموند» چاپ فرانسه فرداي حملات يازده سپتامبر تيتر زد: «ما همه امريكايي هستيم». بنابراين جا دارد تاكيد كنم آن زمان كه پاي دفاع از كشور در مقابل تجاوز بيگانه در ميان باشد، «ما همه يك تن هستيم»، «ما يك سر، ايرانيم.» چهارشنبه گذشته خبر رسيد نمايش «دريادلان» دوم تا بيستم خردادماه همزمان با سومين سالگرد تفحص ۱۷۵ شهيد غواص در محوطه تئاتر شهر اجرا مي‌شود. نمايشي محيطي كه سال 94 به‌واسطه علاقه و دغدغه يك گروه جوان و خلاق، اتفاقا از نسل‌ دوم و سوم انقلاب كه بعضي از آنها حتي به سختي از جامعه ايراني در دوران دفاع مقدس خاطره‌اي در ذهن داشتند، توليد و اجرا شد. «دريادلان» در چند دوره اجرايي كه تا امروز و در مقاطع مختلف داشته بيش از 35 هزار مخاطب را گرد خود جمع كرده است و اين استقبال نشان مي‌دهد آنچه از دل برآيد، لاجرم بر دل نشيند.

به بهانه همين‌ خبر نقبي خواهم زد به آثار ديگري كه حقيقتا به صورت خودجوش توسط هنرمندان تئاتر- حداقل آنچه ما در پايتخت شاهد بوديم- ظرف چند سال اخير نوشته و كارگرداني شده‌اند؛ آثاري كه هر بار به بهانه‌اي از حمايت‌ نهادهاي متولي بي‌نصيب مانده‌اند. حمايت‌هايي كه در موارد خاص مشابه آنچه چند سال پيش در نمايش «فصل شيدايي» اتفاق افتاد همچون مائده‌اي‌ آسماني بر سر كارگردان و عوامل يك نمايش روانه مي‌شوند.

26 آذر 1391 نيما دهقان، كارگردان نمايش «ترن» درباره دلايل توقف اجراي اين نمايش از سوي بنياد روايت فتح (متولي جدي آثار نمايشي حوزه دفاع مقدس) مي‌گويد: «بنياد روايت فتح براي اجراي «ترن» به من سفارش نداد، بلكه من به آنها سفارش دادم. طرح را ارايه كردم و بخشي از قصه نوشته شد. اما به نقطه‌اي رسيديم كه مشكل از همين جا شروع شد. چرا كه اين نقطه با سياست‌هاي كلي بنياد هماهنگ نبود. در حالي كه وقتي طرح را پذيرفتم ما بايد بر مبناي آن جلو برويم. نه اينكه وسط كار‌، حمايت‌شان را عوض كنند.» نام نيما دهقان اصولا با آثار مرتبط با دفاع مقدس پيوند خورده است ولي مگر مي‌شود مثلا به نمايش «خنكاي ختم خاطره» (1388) با بازي درخشان امير جعفري اشاره كنيم و نامي از نويسنده‌اش حميدرضا آذرنگ، خالق «روزي روزگاري آبادان»، «دو ليتر در دو ليتر صلح» (۱۳۹۰) و «خيال روي خطوط موازي» (۱۳۸۵) و غيره به ميان نيايد؟ مديران گلايه‌مند آيا ايفاي نقش درخشان آذرنگ در نمايش «خون رقصه» به كارگرداني رضا صابري درباره عشق زني به همسر جانبازش را به خاطر دارند؟‌ ( جانباز قطع نخاعی، مهدی سورچی بازی می کرد که چند سال پیش بر اثر جراحات باقی مانده از جنگ به شهادت رسید) اصلا اين نمايش را ديده‌اند؟ اصلا چيزي درباره ايفاي نقش‌ چشمنوازش در نمايش «چهار حكايت از چندين حكايت رحمان» (۱۳۸۳) به ياد دارند؟

پيش از آنكه به ديگر نمونه‌هاي ماندگار تئاتر ايران در زمينه دفاع مقدس بپردازم يك بار ديگر به جمله كليدي مستتر در اظهارات دهقان - چرا كه اين نقطه با سياست‌هاي كلي بنياد هماهنگ نبود- كه بارها از سوي هنرمندان تئاتر نيز مطرح شده بازمي‌گردم و اين پرسش را مطرح مي‌كنم كه آيا زمان تجديدنظر در مورد پاره‌اي سياست‌ها فرا نرسيده است؟ همچنان قرار است بر مدار مرزبندي «خودي و غير خودي» گام‌برداريم؟

به واسطه اينكه تقدم و تاخر زماني و تاريخي در نمايشنامه‌هاي مهم رعايت نشد يك راست به سراغ يكي از شاه‌بيت‌هاي نوشته شده با محوريت جنگ و دفاع مقدس و نويسنده‌اش مي‌روم. «پچ‌پچه‌هاي پشت خط نبرد» (1374) به قلم عليرضا نادري كه خاطرات آتش بس رمضان سال 61 و پياده‌هايي از پايگاه‌هاي اجتماعي و اديان متفاوت را روايت مي‌كند. (در نمايشنامه او يك لاييك و يك ارمني هم براي دفاع از كشور تن به خاك زده‌اند) نمايشي كه وقتي روي صحنه رفت با استقبال مواجه شد اما همان زمان نيز نه تنها مورد حمايت قرار نگرفت، بلكه انواع بدانديشي‌ها را سد راه اجرا ديد. آيا رسانه‌ها و مديراني كه 23 سال قبل و البته در مقاطع بعد (انتشار نمايشنامه‌هايش و البته فيلمنامه «صدام») عليه نادري و آثارش قلم زدند اصلا مي‌دانستند او نيز از جمله كساني است كه هنوز تكه‌اي، يادگاري! از دوران دفاع را بر جان خويش حمل مي‌كند؟

كمتر كسي انتظار داشت 23 سال بعد هنرمندان جواني از نسلي متفاوت با عليرضا نادري نمايشنامه «پچ‌پچه‌هاي پشت خط نبرد» را روي صحنه ببرند و استقبال خيره‌كننده تماشاگران را به همراه بياورند. البته كه اشكان خيل‌نژاد، كارگردان جوانِ «پچ‌پچه‌هاي پشت خط نبرد» اين نمايش را سال گذشته نيز براي دومين بار در ميان استقبال تماشاگران روي صحنه برد. اينها همه بايد يك پيام باشد. پيامي كه شنيده نمي‌شود.

به اين سياهه مي‌توان اسامي هنرمندان و آثار متعددي از جمله نمايشنامه «سرود سرخ برادري» به قلم محمد رحمانيان (در 19 سالگي نوشت و سال 61 در سالن قشقايي مجموعه تئاترشهر روي صحنه رفت) ‌يا نمايشنامه «سردار» نوشته نادر برهاني مرند، سه‌گانه ايوب آقاخاني مانند «كابوس شب نيمه آذر» درباره شهيد احمد كشوري، «تكه‌هاي سنگين سرب» با محوريت زندگي شهيد مصطفي چمران و نمايشنامه‌اي درباره شهيد جهان‌آرا يا «اروند خون» مرتبط با 175 شهيد غواص را افزود. اكثر اين آثار در تمام سال‌هاي گذشته با حمايت مركز هنرهاي نمايشي و دولت روي صحنه رفته‌اند و از اتفاق 99 درصد اين آثار با بي‌توجهي بنياد روايت مواجه شده‌اند. در مقابل، اين بنياد نيز با برگزاري جشنواره‌ها و حمايت از بعضي نويسندگان و كارگردانان جوان قطعا تلاش كرده به رسالت خود وفادار بماند اما واقعا چند نمايشنامه ماندگار و اجراي حك شده در ذهن تماشاگر حاصل عملكرد يك دهه اخير اين بنياد است؟ آيا در كارنامه‌اش نمايش‌نامه يا نمايشي مشابه «هم‌ هوايي» به كارگرداني افسانه ماهيان كه پاره‌اي از آن به زنده‌ياد «شهيد عباس دوران» از نگاه همسرش اختصاص داشت وجود دارد؟ هيچ‌يك از مديران اين مراكز غير دولتيِ مملو از بودجه، اشك‌هاي شوق همسر شهيد را در ميان تشويق پرشور تماشاگران سالن حافظ ديده‌اند؟ پاسخ خير است. چرا؟ شايد به همان يك دليل ساده «عدم هماهنگي با سياست‌هاي كلي.»

امروز با گذشت چند دهه از پذيرش قطعنامه 598 ديگر نه تنها با نسلي متفاوت كه اصولا با شرايط اجتماعي و سياسي متفاوتي مواجه هستيم. رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي چنان جايگاهي در حيات فردي و اجتماعي مردم پيدا كرده‌اند كه قادر به قلب و جعل واقعيت هستند. «فرا واقعيت‌سازي» سال‌ها است به يك واقعيت تبديل شده و فضاي مجازي بي‌آنكه مطلع باشيم با دسته‌بندي علايق‌مان آن بخش از اطلاعات را به ما پيشنهاد مي‌دهد كه بيشتر به شنيدن‌ آنها علاقه داريم. جريان امور به سويي پيش مي‌رود كه گويي بايد پايان دوران حماسه را اعلام كنيم، اما آيا واقعا چنين است؟ آيا به خون نشستن مردم در صدرا و شتيلا يك توهم بود؟ يا بايد تصميم جواناني كه براي مقابله با دشمن بعث زندگي شيرين كف دست گرفتند را خيال و رويا تلقي كنيم؟

عملكرد ما در چنين زمانه‌اي چيست؟ بودجه دريافت مي‌كنيم تا با مرزبندي در برابر خلق و اجراي آثار جدي حوزه جنگ و دفاع مقدس بايستيم؟ اينكه گفته شود «هنرمندان را مرزبندي و خط‌كشي نمي‌كنيم» فقط در مقام حرف باقي مي‌ماند چون همان‌طور كه پيش‌تر اشاره شد، نتيجه عملكرد بنيادها و نهادهاي گوناگون غير دولتي در اين زمينه ابدا قابل دفاع نبوده و نيست. بنابراين جا دارد يك بار ديگر توصيه كنم كه بياييد جاي خط افتراق (سياست‌هاي كلي)، با اعتماد دست دوستي به سوي هنرمندان با دانش، صاحب قلم و انديشه تئاتر دراز كنيد! هنرمندان و نويسندگاني كه مثل عليرضا نادري همواره به وقت لزوم براي دفاع از كيان كشور سينه سپر كرده‌اند. رويكرد تشكيلاتي مانند بنياد روايت در توجه به حمايت از نمايشنامه‌نويسان جوان بسيار پسنديده است اما چطور امكان دارد استخوان خرد‌كرده‌هاي نمايشنامه‌نويسي را به كل ناديده گرفت و از جواناني كه جنگ را به درستي درك نكرده‌اند انتظار شق‌القمر داشت. مگر مي‌شود خون دل و دود چراغ نخورد و يك شبه نويسنده شد؟ از ياد نبريم تا وقتي به زبان گفت‌وگو با اين هنرمندان داخلي نرسيم، رسيدن به زبان جهاني با نمايش‌هاي سفارشي سرابي بيش نيست.

 


عملكرد ما در چنين زمانه‌اي چيست؟ بودجه دريافت مي‌كنيم تا با مرزبندي در برابر خلق و اجراي آثار جدي حوزه جنگ و دفاع مقدس بايستيم؟ اينكه گفته شود «هنرمندان را مرزبندي و خط‌كشي نمي‌كنيم» فقط در مقام حرف باقي مي‌ماند چون همان‌طور كه پيش‌تر اشاره شد، نتيجه عملكرد بنيادها و نهادهاي گوناگون غير دولتي در اين زمينه ابدا قابل دفاع نبوده و نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون