تقسيم وظايف در اصلاحات
رسول منتجبنيا٭
اصلاحطلبان يكدل و يكصدا بر انسجام، اتحاد و حركت جبههاي تاكيد دارند و تلاش ميكنند در انتخابات مجلس دهم تحتلواي جبهه اصلاحات حركت خود را انجام ميدهند. در جبهه اصلاحات ساختاري بهوجود آمده است كه هر جمعيتي وظايفي را به عهده بگيرد. شخصيتهاي محوري مثل هاشمي، عارف و رييس دولت اصلاحات و برخي چهرههاي ديگر پذيرفتهاند تا شيخوخيت و محوريت جبهه را عهدهدار شوند. در واقع نسبت به همه افراد و اعضاي اين جبهه پدري ميكنند. علاوه بر آنان جمعيت شوراي مشورتي مركب از انديشمندان و صاحبان تجربه به تئوريپردازي ميپردازند و به صورت اتاق فكر درباره وضعيت كشورو تصميماتي كه اصلاحطلبان بايد بگيرند، همانديشي ميكنند. در واقع شوراي مشورتي يك جلسه همانديشي و اتاق فكر است. مرحله بعدي شوراي هماهنگي اصلاحات است كه مركب از دبيران كل احزاب اصلاحطلب است. در اين جلسات مديران كل شركت ميكنند و مصوبات احزاب را اعلام و هماهنگ ميكنند. در واقع آن جلسه، جلسه هماهنگي و به دست آوردن راهكارهاي اجرايي تصميمات است. بعد از شوراي هماهنگي در مركز و استانها، احزاب هستند. احزاب در محدوده وظايف و امكانات خود و بردي كه در جامعه دارند تلاش ميكنند به مصوبات و تصميمات جبهه اصلاحات جامه عمل بپوشانند. در كنار اينها افراد و چهرههاي موثردر جامعه هستند كه گرايش اصلاحطلبي دارند و در ذيل حزب و گروهي نيستند اما گرايش آنان گرايشي اصلاحطلبانه است. بنا براين است كه در مركز و استانها و شهرستانها از وجود اين شخصيتهاي حقيقي دعوت و استفاده بشود. پس ساختاري كه تعريف شده است، ساختار كاملي است. از راس آن گرفته كه شخصيتهاي محوري هستند و دست به دست هم دادند تا جبهه اصلاحات را رهبري كنند تا شوراي مشورتي كه تئوريپردازي ميكنند و فكر و انديشه و مشورت آنان، اصلاحطلبان را بهرهمند ميكند. بعد هم شوراي هماهنگي و احزاب بسيار در اين ساختار نقش مهمي دارد. اينكه اصولگرايان شوراي مشورتي و شوراي هماهنگي اصلاحات را محور اختلافات اصلاحطلبان بيان ميكنند، نوعي فرافكني و القاي شبهه است به اين دليل كه خودشان نتوانستند و نخواهند توانست كه به وحدت برسند. آنها به جامعه چنين القا ميكنند كه اصلاحطلبان نيز در درون خود شكاف دارند. خوشبختانه چنين چيزي وجود ندارد و تمام شخصيتها و گروههاي ما بر وحدت خود پافشاري ميكنند.٭ عضو شوراي هماهنگي اصلاحات