• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4100 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۸ خرداد

محتشمي‌پور در گفت‌و گو با شفقنا: امام در نجف، هرگز افول نكرد

چكيده مصاحبه سيد علي‌اكبر محتشمي‌پور با شفقنا به شرح زير است:

با وجود اينكه قدرت شيعه و حوزه‌هاي علميه بسيار زياد بود، اما اين سكوت حوزه‌ها درباره سرنوشت مسلمانان و عدم دخالت در مسائل سياسي باعث مي‌شد كه ايشان رنج ببرند و در عين حال سكوت كنند. به عنوان مثال در سال ۵۶ كه انتفاضه اربعين اتفاق افتاد، رژيم بعث عراق جلوي زايرين را گرفت، درگيري رخ داد و عده‌اي را به گلوله بستند و شهيد كردند و تعدادي از جمله پنج نفر از حزب الدعوه از جمله آقايان قپانجي، تبريزي، نوري، طعمه و دو نفر از طلبه‌هاي نجف را دستگير و محكوم به اعدام كردند؛ حضرت امام در اين واقعه به‌شدت با دولت بعث عراق برخورد كرد و خطاب به حسن البكر نامه تندي نوشت و سپس تماس گرفت و قائم مقام و استاندار را خواست و تاكيد كرد كه اين افراد نبايد اعدام شوند.

سال ۴۸ وقتي آقاي حكيم مبارزه خود با بعثي‌ها را آغاز كرد و به عنوان اعتراض به رژيم بعث عراق به بغداد رفت و در بغداد مردم جمع شدند و مي‌رفت كه آن سيل جمعيت اساس رژيم بعث را فرو بريزد، حسن البكر، رييس‌جمهور و صدام و مهدي عماش معاونين او بودند، آنها با توپ و تانك مردم را متوقف و آيت‌الله حكيم را دستگير كردند و به نجف بردند. در كوفه حصر خانگي براي ايشان برقرار كردند و ايشان در خانه خود و در يك فضاي خوف و وحشت مستقر شدند. آقاي حكيم در خانه مستقر شد؛ با همان حمله اول بعثي‌ها، يكي از پسران آقاي حكيم، سيد مهدي حكيم به دوبي فرار كرد و از آنجا به انگليس رفت؛ در نجف به اصطلاح كأن علي رووسهم الطير، سكوت مطلق و وحشت فراوان حاكم شد و اين گمان به ذهن‌ها آمد كه وقتي بعثي‌ها با آقاي حكيم كه اين همه در ميان عشاير قدرتمند بود، چنين كنند با سايرين به چه طريقي عمل خواهند كرد. اين فضاي خوف و وحشت به هيچ‌وجه مناسب با حوزه علميه نجف نبود؛ امام به حاج آقا مصطفي مي‌فرمايند كه مي‌خواهم به عيادت آقاي حكيم بروم؛ لذا به كوفه مي‌آيند و اولين كسي كه از آقاي حكيم در كوفه ديدن مي‌كند، امام هستند.

امام يكي از نزديك‌ترين چهره‌ها و شخصيت‌هاي علمي قم در كنار آيت‌الله بروجردي بود، اما در مقطعي بر اثر بعضي اطرافيان آيت‌الله بروجردي، امام مقداري حضور خود در بيت آيت‌الله بروجردي را كمرنگ مي‌كند و مشغول به تدريس و شاگردپروري مي‌شود، اما احترام ايشان را رعايت مي‌كند و هيچگاه مخالفت با آيت‌الله بروجردي نمي‌كرد، با وجود اينكه امام روش و ديدگاه ديگري را مي‌پسنديد و به آقاي بروجردي پيشنهاد مي‌كرد.

امام براي زعامت حوزه علميه نجف كه آيت‌الله خويي و قبل از ايشان آيت‌الله حكيم بود، احترام قائل بود. در موارد ديگر هم امام اين احترام را حفظ كردند. وضعيت امام قبل و بعد از آقاي حكيم همواره رو به رشد و تحسين بود، هيچ‌وقت امام در نجف افول نكرد.

وقتي سران قوا (مجريه - مقننه - قضاييه) خدمت امام مي‌رسند و به ايشان مي‌گويند، نهضت آزادي، آقاي بازرگان و… با نظام مخالف هستند و بايد با آنها برخورد شود، امام مي‌فرمايد: «آنها مخالف با نظام جمهوري اسلامي نيستند با شما مخالف هستند»، مي‌گويند، آنها به ما كار ندارند، با شما مخالفند و عليه شما حرف مي‌زنند، امام مي‌فرمايد: «عليه من حرف بزنند، مگر من از اصول دين هستم كه اگر كسي برخلاف و عليه من حرف زد، از دين خارج شده باشد، حق نداريد آنها را دستگير كنيد.»

پس از ملاقات امام موسي صدر با شاه، آقا مصطفي خميني براي مدتي ارتباط خود را با آقاي صدر قطع مي‌كند كه بعدا در سال ۵۶ اين ملاقات بر قرار مي‌شود. خود امام موسي صدر مي‌گويد كه من را آقاي مهندس بازرگان و دوستان مبارز در ايران تشويق كردند و گفتند با توجه به موقعيتي كه شما داريد مي‌توانيد با شاه ملاقات كنيد و از شاه درخواست كنيد كه آقاي حنيف‌نژاد و سران مجاهدين خلق را اعدام نكنند.

علت اصلي كه قذافي به ايران نيامد، به خاطر اين بود كه رييس‌جمهور مي‌خواست او را دعوت كند و آقاي خامنه‌اي هم او را دعوت كرد، اما او مي‌گفت آقاي خميني بايد من را دعوت كند، امام هم قذافي را نپذيرفت.

امام در همه مراحل پيگير موضوع امام موسي صدر بودند و اين پيگيري‌ها را ادامه مي‌دادند، زماني كه سرگرد جلود در سال ۵۸ به قم آمد و با واسطه محمد منتظري ملاقاتي با امام داشت، در آن ملاقات امام شديدا پرخاش و اعتراض كرد و موضوع را از سرگرد جلود كه مرد شماره دو ليبي بود، پيگيري كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون