هند در دوره پس از برجام يكي از بيشترين سرمايهگذاريها را در ايران انجام داد و با حضور در بندر چابهار سعي كرد تا يك پل ارتباطي قوي از طريق ايران با آسياي مركزي، افغانستان و حتي اروپا ايجاد كند. اما حالا با خروج امريكا از برجام و نزديكي دهلينو و واشنگتن موجب شده است تا اين همكاري با خطر جدي مواجه شود. از همين رو محمدجواد ظريف، وزير خارجه ايران به هند سفر كرد تا از ظرفيت ديپلماسي براي باقي ماندن مناسبات استفاده كند. نوذر شفيعي، كارشناس مسائل شبه قاره در گفتوگو با «اعتماد» عنوان كرد كه ايران بايد از ظرفيتهاي موجود براي حفظ همكاري با هند استفاده كند. مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
به نظر شما در موضوع حفظ برجام هند براي ايران در چه جايگاهي قرار دارد؟
نكته اصلي در اين است كه هند در حال حاضر سياست همراهي يا دنبالهروي در ارتباط با امريكا را دنبال ميكند. به اين معني كه هند هم در ذيل نظم سياسي غرب تعريف ميشود و اصطلاح غرب سياسي را براي كشوري مانند هند به كار ميبرند. اگرچه هند در جغرافياي طبيعي غرب نيست ولي در جغرافياي سياسي غرب حضور دارد. از اين منظر هند معمولا در كنار امريكا قرار دارد و در سياست بينالملل در جبهه امريكا قرار ميگيرد. اما هند در عين حال در پي تبديل شدن به يك قدرت بزرگ بينالمللي نيز هست. براي اينكه هند به يك قدرت بزرگ تبديل شود نيازمند بازار اقتصادي خوب است. نيازمند مناطق نفوذ خوب است و ايران حداقل در اين دو زمينه ميتواند به هند كمك موثري انجام دهد. هند در رقابت با چين نيازمند نفوذ در حوزههاي مختلفي از جمله خاورميانه، خليجفارس، آسياي مركزي و افغانستان است. ايران يك كريدور خوبي براي روابط هند با اين مناطق است. بنابراين سياست خارجي هند بين دو عامل بايد تعادل برقرار كند و يكي مصلحتهاي داخلي هند است. به اين معني كه آن چيزي كه مقامهاي هندي به عنوان اهداف ملي كشور در سر ميپرورانند و ديگري اتحاد و دنبالهروي با ايالت متحد امريكا به خصوص در مسائلي است كه جنبه بينالمللي دارد. هنديها بايد بين اين دو سطح تعادل برقرار كنند. به همين دليل است وقتي كه سياست خارجي هند را مطالعه ميكنيم، اكثر نظريهپردازان آن را بر مبناي نظريه «رئاليسم نئوكلاسيك» تفسير ميكنند. اين يك نظريه دو سطحي است كه ملاحظات مربوط به منافع ملي از نظر داخلي و هم مسائل و ملاحظاتي كه كشوري مانند هند با قدرتهاي بزرگ مواجه است را در بر ميگيرد. بنابراين در اين چارچوب مشخص ميشود كه هند با وجود اينكه ممكن است امريكا يك براي آن يك محدوديت جدي در همكاري با ايران ايجاد كند اما در عين حال هند ملاحظاتي دارد كه موجب ميشود تمايل همكاري با ايران وجود داشته باشد. از همين رو اين هنر ديپلماسي ما است كه شكاف بين نيازهاي داخلي و نيازهاي بينالمللي هند استفاده لازم را در جهت به دست آوردن منافع ملي كشور را به عمل بياوريم. هند اين ظرفيت را دارد كه ما بتوانيم بخشي از خلأهاي ناشي از خارج شدن امريكا از برجام را از طريق آن تامين كنيم.
ما شاهد رويكرد هند در دوره گذشته تحريمها بوديم كه در راستاي سياستهاي امريكا عمل كرده و اكنون اين موضوع مطرح است كه هنديها تا كجا حاضر هستند در صورتي كه اروپاييها در برجام باقي بمانند در برابر امريكا مقاومت انجام دهند و تحريمهاي اعمال شده امريكا عليه ايران را در نظر نگيرند؟
اين را نبايد فراموش كرد كه دهلينو مطلقا به خاطر ايران در مقابل امريكا قرار نخواهد گرفت. هند ديگر كشور ايدئولوژيك دهه 50، 60 و 70 ميلادي نيست از همين رو و به دنبال منافع و قدرت ملي خود است. در اين راستا ايران تا جايي كه بتواند در ماتريس منافع و امنيت ملي هند تعريف بشود براي دهلينو اهميت خواهد داشت. بهطور مثال اكنون در حوزه آسيا پاسيفيك دو كريدور دريايي در حال ايجاد شدن است. يكي از آنها راه دريايي ابريشم است كه چينيها در حال اجرايي كردن آن هستند و در طرف مقابل راه ديگري وجود دارد به نام ايندو پاسيفيك (هند و پاسيفيك) كه هنديها در حال ايجاد آن هستند. در اين دو كريدو خليج فارس، آسياي، مركزي، اروپا و خاورميانه براي هند و چين اهميت پيدا ميكند. در اين رقابت بندري مانند چابهار ايران بسيار پر اهميت است. بنابراين ميتوان گفت كه مصالح و منافع اينچنيني كه ممكن است هند را بدون اينكه بخواهد با امريكاييها روبهرو شود و اقداماتي انجام دهد كه ضديت با سياستهاي ايالات متحده باشد ممكن است با ايران در عرصههاي اقتصادي به همكاري خود ادامه دهد و قطعا در اين مورد نيز ملاحظات خود را به گوش امريكاييها ميرساند و بسيار جالب است بدانيم كه كريدور دريايي هند پروژهاي است كه امريكاييها هم از آن حمايت ميكنند و هند و امريكا عملا در برابر چين قرار ميگيرند. بنابراين ميتوان از رقابتهاي اينچنيني استفاده كرد به علاوه اينكه هند با كشوري مثل پاكستان داراي مشكلاتي است و تمايل دارد از طريق همسايگان پاكستان اين كشور را محاصره كند و همين موضوع يكي از عوامل اشتعالزا در درون هنديها براي توسعه مناسبات وجود دارد و همانگونه كه گفتم افغانستان هم در چنين شرايطي قرار دارد و با ورود به افغانستان از طريق ايران عملا پاكستان را به عنوان يك دشمن ديرينه محاصره ميكند و تنها اين روند با حضور در چابهار و استفاده از اين كريدور امكانپذير است. از همين رو اينها نقاطي است كه ميتوان با انگشت گذاشتن روي آنها از ظرفيت هند در راستاي پر كردن خلأ خروج امريكا از برجام استفاده كرد.
در حال حاضر نگاه هند بهشدت به سمت رقابت با چين است. اگر بحث تحريمهاي امريكا عليه ايران بخواهد به نحوي در اين رقابت خللي وارد كند آيا بر مبناي سياست رئاليستي هنديها ممكن است موجب اختلاف ميان هند و امريكا شود؟
مطلقا در شرايط امروز و اگر تحول خاصي رخ ندهد طي 40 تا50 سال آينده هنديها با امريكاييها همراهي خواهند كرد. در تفكر استراتژيك هند اين كشور تا دوره جنگ سرد بر دنده چپ تاريخ خوابيده بود و بيشتر تمايلات سوسياليستي و شورويمحور داشت. اما امروزه هنديها معتقد هستند كه بر دنده راست تاريخ خوابيده است و با غرب و امريكاييها كار ميكنند. هند ديگر سوسياليست نيست و ديگر يك كشور آرمانگراي جهان سومي نيست و يك كشور رئاليست است و به دنبال منافع خود است. اگر ايران بخواهد روي هند تاثير بگذارد بايد بتواند منافع ملي هند را تامين كند. نحوه اين اقدام بستگي به نوع ديپلماسي و تواناييهاي ايران دارد و همچنين برداشتي است كه هند از جايگاه ايران دارد. در حال حاضر جايگاه ايران و امريكا براي هنديها دو جايگاه متفاوت است با اينكه هند تا ديروز خود يكي از منتقدين NPT به حساب ميآمد و آن را تبعيضآميز ميدانست و برخلاف آن به بمب اتم دست پيدا كرد ولي همين كشور را امريكاييها به آغوش گرفتند و در دورهاي كه بيل كلينتون در سال 2000 به هند براي اولينبار سفر كرد به حدي مردم اين كشور از ورود كلينتون خوشحال بودند كه رسانهها از جنون كلينتون در هند به كار بردند. بنابراين اگر هند بر مبناي رئاليسم نئوكلاسيك عمل كند نياز به اينكه تبديل به يك قدرت بزرگ شود موجب ميشود كشوري مثل ايران احساس نياز كند و ممكن است به نحوي عمل كند كه منافع ملي ايران نيز حاصل شود ولي در عين حال با امريكا نيز ناچار است كنار بيايد ولي اينكه چگونه ميخواهد بين ايران و امريكا تعادل برقرار كند كه جزو نيازهاي فعلي هند است بستگي به دستگاه تصميمگيري دهلي نو دارد.
بــا تــوجه بــه سرمايهگذاريهاي هند در ايران پس از برجام نوع برخورد هند با تحريمهاي جديد امريكا نسبت به تحريمهاي دوره گذشته تفاوت خواهد كرد؟
به نظرم من اين دوره نيز با دوره گذشته تفاوتي نخواهد كرد بلكه برعكس ارتباطات هند با امريكاييها استحكام بيشتري پيدا كرده است. ولي بايد به اين نكته توجه كرد كه گاهي تحريمهاي سازمان مللي عليه ايران وضع ميشود در آن صورت ممكن است همه كشورها اين تحريمها را رعايت كنند. گاهي اوقات تحريمهاي يكجانبه از سوي امريكا عليه ايران وضع ميشود و آثار ثانويه آن متوجه كشورهايي ميشود كه با امريكا كار ميكنند. در اينجا دو متغير وجود دارد. يكي اينكه روابط امريكا در سطح كلان با امريكاييها چگونه است و دوم اينكه هند تا چه حد از اين تحريمهاي ثانويه ممكن است آسيب ببيند. راه برونرفت از اينكار اين است كه ديپلماسي هند بتواند امريكاييها را قانع كند كه راه گريزي براي هند جهت تعامل و همكاري با ايران باز بگذارد چرا كه اگر فرصت ايران را از دست بدهد چين اين فرصت را ممكن است پر كند در آن صورت ايران عملا از هند جدا شده و به سمت چين خواهد رفت و اين معادله به ضرر هند و امريكا تمام خواهد شد چرا كه در سطح كلان هردو به دنبال مهار چين هستند و توسعه مناسبات ايران و هند ميتواند بخشي از پروژه مهار چين باشد، هرچند ايران اين كار را انجام نميدهد و بر اساس منافع ملي خود با چين و هند همكاري خواهد كرد. قطعا هريك از دو كشور بيشتر بتوانند منافع ملي ايران را تامين كنند قطعا سياست خارجي ايران نيز به سمت آن تغيير جهت خواهد داد.
آيا هنديها حاضر به مذاكره در اين زمينه با امريكاييها هستند؟
اين مسالهاي است كه امريكاييها و هنديها بايد آن را حل كنند. هنگامي كه سال 2006 امريكا و هند توافق هستهاي غيرنظامي خود را منعقد كردند در آنجا امريكاييها هرگونه همكاري هستهاي ميان امريكا و هند را منوط به قطع ارتباطات استراتژيك با ايران كردند، از جمله در حوزه انرژي، اما هنديها نپذيرفتند زيرا آنها معتقد بودند كه ما به ظرفيتهاي ايران نياز داريم و بايد استثناهايي براي ما در نظر بگيريد. شايد الان هم آنها بتوانند امريكاييها را قانع كنند كه در همكاريهاي ايران و هند مزاحمتي ايجاد نكنند و روابط ايران و هند بهجاي خود و امريكا و هند نيز بهجاي خود باقي بماند.
اين را نبايد فراموش كرد كه دهلينو مطلقا به خاطر ايران در مقابل امريكا قرار نخواهد گرفت. هند ديگر كشور ايدئولوژيك دهه 50، 60 و 70 ميلادي نيست از همين رو و به دنبال منافع و قدرت ملي خود است. در اين راستا ايران تا جايي كه بتواند در ماتريس منافع و امنيت ملي هند تعريف بشود براي دهلينو اهميت خواهد داشت.
هنگامي كه سال 2006 امريكا و هند توافق هستهاي غيرنظامي خود را منعقد كردند در آنجا امريكاييها هرگونه همكاري هستهاي ميان امريكا و هند را منوط به قطع ارتباطات استراتژيك با ايران كردند، از جمله در حوزه انرژي، اما هنديها نپذيرفتند زيرا آنها معتقد بودند كه ما به ظرفيتهاي ايران نياز داريم و بايد استثناهايي براي ما در نظر بگيريد. شايد الان هم آنها بتوانند امريكاييها را قانع كنند كه در همكاريهاي ايران و هند مزاحمتي ايجاد نكنند و روابط ايران و هند بهجاي خود و امريكا و هند نيز بهجاي خود باقي بماند.