آيينهاي مذهبي آميخته با ساز و آواز
علي مغازهاي
آيينهاي مذهبي در تمام دنيا پيوند عميق و ناگسستني با موسيقي دارند. اساسا هيچ آييني را نميتوان يافت كه موسيقي يكي از اجزا و عوامل سازنده آن نباشد؛ از جمله اين آيينها ميتوان به «آيين قرباني كردن»، «آيين تشرف يا گذرآيين» و «آيينهاي مرتبط با سوگواريها و اعياد ملي يا مذهبي» در ايران باستان اشاره كرد كه همه با موسيقي شكل ميگيرند. همچنين در يك نگاه باستانشناختي به اديان و مذاهب در تمام جهان و به طور ويژه فلات ايران كه شامل بينالنهرين تا هند ميشود، آشكارا ميبينيم كه اكثر تمدنها و مذاهب آيينهايي مشابه هم دارند و موسيقي روح اين آيينها را تشكيل ميدهد و به جرات ميتوان گفت اگر موسيقي نبود، اين آيينها جان و حيات نداشتند و شايد از ابتدا شكل نميگرفتند. جدا از بحث تاريخي، در كشورهاي مذهبي مثل ايران، معمولا همه آيينهاي مذهبي با گونههاي مختلف موسيقي پيوند دارند و به طور طبيعي برخي از آنها در بازههاي مختلف زماني با ساز و موسيقي آميخته شدهاند. اگرچه از لحاظ طبقهبندي سازها، و كاربرد ساز و آواز در آيينهاي مذهبي محدوديتهايي در مقاطع تاريخي مشاهده ميشود ولي آواز به صورت ويژه و در موارد مشخص سازها بخشهاي اصلي مناسك و آيينهاي ماههاي رمضان و محرم را بر دوش ميكشند. مشخص است وقتي در اين آيينها از موسيقي صحبت ميشود، گونه آوازي آن بيشتر مورد توجه قرار ميگيرد. اما تعدادي از اين آيينها با سازهايي مثل سازهاي كوبهاي كه در دو گونه پوست صداها (ممبرانوفون ها) و خودصداها (ايديوفون ها) و باديها (آئروفون ها) در ارتباط ارگانيگ هستند. مثل نقاره كوبي يا نوبتزني يا نوبت نوازي. كه در نقارهخانهها همزمان با سازهاي كوبهاي سازهاي بادي نظير سرنا و كرنا نيز همراه شدهاند. از نمونههاي معتبر و برجسته اين آنسامبل كوچك آييني به نقاره خانه مشهد در بارگاه امام رضا يا نقاره خانه كرمان كه اخيرا گشايش يافته يا نقاره خانه شاهچراغ در شيراز يا آستانه حضرت معصومه يا آستانه اشرفيه ميتوان توجه داد. البته در تاريخ ايران اسلامي نمونههاي زيادي از اين نقارهخانههاي محلي وجود داشته كه از آن حاكمان محلي بوده. در ارتباط با تاريخ، نقارهكوبي يا نوبتنوازي و گروه نوبتكوبي در استاد به يك روايت تاريخي اشاره شده است. اينگونه كه در اصل مبدا گروه نوازندگان نقارهخانه مشهد توسط شاهسلطان حسين بايقرا به ايران آورده شده است. روايت شده كه او وقتي براي زيارت به مشهد مقدس آمده در مسير بازگشت ميگويد: «پادشاه واقعي امام رضا (ع) است» و گروه نوازندگان خود در ايران و مشهد را به بارگاه امام رضا (ع) تقديم ميكند. در كنار اين آيين ما آيينهاي سحريخواني و سحرينوازي را در مناطقي از ايران داريم كه خوانندگان و نوازندگان پيش از اذان صبح با اجراي موسيقي و مناجاتخواني، مومنان را به منظور تناول غذاي سحري و آماده شدن براي روزهداري از خواب بيدار ميكردند. و درست در پي چنين مراسمي به وقت اذان باز صداي موذن را با بانگ رسا از منارهها بدون هيچ ابزار صوتي الكترونيكي مزاحم، شنيده ميشده كه با زيبايي هر چه تمام و به صورتي هنري و عارفانه مومنان را به نيايش با خداوند رحمان دعوت ميكردند. صوت و ترتيل قرآن در مساجد نيز خود حكايتي ديگر است و نيازي به بيانش نيست. در مناسك شبهاي قدر و احيا هم به صورتبنديهاي مختلف و مفصل موسيقي نقشآفرين است و خود بحثي جداگانه دارد. اما برجستهترين آيين مذهبي در مذهب شيعيان جهان به خصوص در ايران مناسك سوگواري دهه اول ماه محرم است كه مومنان در زنده نگاه داشتن واقعه تاريخي قيام امام حسين از گونههاي مختلف موسيقي استفادههاي هنري و اعتقادي توامان ميبرند و هر ساله به نوعي بزرگترين آيين غمگسارانه جهان را به حركت در ميآورند. اين آيين برجسته خود به عنوان نماد و اساس هويت شيعه در كل جهان بدل شده است اما باز ميبينيم نقش ساز و آواز تا به جايي در اين مراسم رفيع است كه با حذف آن برگزاري اين آيين با چنين ابعاد چشمگيري بر كسي متصور نيست. از ديگر سو مولودخواني، چاوشي و چاوشخوانيها، پردهخوانيها و از همه مهمتر تعزيه و تعزيه خواني در طور چند صد سال اخير و به طور مشخص از صفويان به اين سو، تاثير دوسويه بر موسيقي و فرهنگ و مذهب داشتند. ميدانيم كه در مقاطعي از تاريخ بحث محرمات در حيات و تداوم موسيقي بسيار نقش داشته است و در اين مقاطع بستر مذهب خود پناهگاه موسيقي محسوب شده و هنرمندان و موسيقيدانان و اهل ادب و فرهنگ توانستند اساس علم و هنر موسيقي را در سپر دين و مذهب حفاظت كنند.
اما از اين مقدمات كه بگذريم، مساله اصلي اين است كه ما بايد بين كاربرد و كاركرد اين عناصر و صورتبندي موسيقي تفكيك قائل شويم. هر انساني ميتواند از موسيقي كاربرد يا مصرف شخصي داشته باشد كه ميتواند شامل مناجات يا ترانههاي عاشقانه را شامل شود. مثل نيايشهاي شخصي كاربرد خصوصي دارد و هر كسي ميتواند در هر دين و مذهب و مرامي هم كه باشد از كاربرد موسيقي بهره بجويد ولي همين موسيقي وقتي به شكل سمبليك و آييني در يك جاي مشخص با يك گروه اجرا ميشود كاركرد ايدئولوژيك پيدا ميكند.
كاركردهاي ايدئولوژيكي كه ما با استفاده از سازهايي مانند سازهاي كوبهاي در سوگواريها و آيينهاي مذهبي و آيينهاي تشرف استفاده ميكنيم به اين سازها وجه قدسي ميدهد. به اين ترتيب كاركرد آنها از حوزه شخصي و هنري به حوزه مذهبي و معرفتي تغيير ماهيت ميدهد. موسيقيهاي مذهبي ما در مناسبتهاي مختلف كاركردهاي متفاوتي پيدا ميكنند كه ميتوانيم در مناسبتهاي متفاوت آنها را از دو بعد كاربردي و كاركردي مورد ارزيابي مفصل قرار دهيم.