- به! سلام، چطوری؟
- علیک! توپ! خووووب!
- چیه؟ کبکت خروس میخونه؟! قیمت نفت رفته بالا، یا قیمت ارز اومده پایین؟
- هیچکدوم! این رو ببین!
- این چیه؟ برگ خلافی ماشینت؟
- نه! کارنامه اعمال رانندگی! (قهقهه)
- واااااای! 964هزار تومن؟! این خوشحالی داره؟!
- (با ذوقزدگی) این دفترچه خاطراته...
- 23تا تخلف رانندگی در طول یکسال؟! واقعاً که! دفترچه خاطرات کدومه؟! محل تخلف: جاده سیرجان به بندرعباس؛ شرح تخلف: تجاوز از سرعت مجاز!
- آخآخآخ! یادش بهخیر! با رضا و زنش و زنم زدیم رفتیم بندر! چه حالی داد! (قهقهه) جات خالی! بعدشم رفتیم قشم؛ البته خانما بیچارهمون کردن، بسکه توی پاساژا چرخیدن!
- محل تخلف: یزد، محور نایین- اردکان؛ شرح تخلف: نداشتن چراغهای...
- وااااای، وااااای! بچه عجب سفری بود! سهچهارتا ماشین، دوازدهسیزده نفری زدیم رفتیم یزد. یعنی چهار روز فقط خندیدیمها! سرِ میدون اول شهر، یه کبابی داره روانی! هر سیخی اینقدر! هنوز مزهش زیر زبونمه...
- محل تخلف: تهران، اتوبان تهران- کرج؛ شرح تخلف: سبقت غیرمجاز...
- این مال چه تاریخیه؟
- خرداد پارسال...
- اوه اوه اوه! جات خالی رفتیم شمال! با اردشیر و ساناز و جواد و شیما و من و... اَه! این دختره، همین سحر هم بود؛ ولی گور باباش! خیلی سفر توپی بود! (میخواند) خاطرات شمال، محاله یادم بره... (قهقهه) آقا این اردهشیره خنگ، رفت توی جنگل آتیش روشن کرد؛ نزدیک بود کلّ جنگلهای شمال بسوزه! (قهقهه)
- سوخت؟!
- کی؟! نه بابا، فقط یه مقداری! (قهقهه)
- محل تخلف: تهران، خیابان بهار؛ شرح تخلف: توقف در محل ممنوع!
- تف تو ذاتش!
- کی؟ پلیس راهنمایی چه گناهی داره؟!
- نه بابا! همین فرامرز نامرد! قرار بود یه چیزی برام جور کنه؛ -نپرس چی!- رفتم دفترش، خانمِ منشیشون گفتن تشریف بردن بیرون! من که میدونم کجا رفته بود مرتیکه پیچ! (با ذوقزدگی) خلاصه، یه چهلوپنج دقیقهای هم نشستیم با خانم منشی حالاحوال کردیم ولی نیومد! (قهقهه) بهدرک که نیومد!
- چه خوبم یادت مونده کی توقفممنوع وایسادی!
- (با ذوقزدگی) خب خاطرهش خاطرهانگیزه! (قهقهه)
- محل تخلف: اصفهان، پلیس راه؛ شرح تخلف: استفاده از تلفن همراه...
- ای شیطون! این یکی دیگه سِکرته داداش! از این سفر چیزی نپرس که داغونم! (قهقهه)
- توی این سفر، سهبار دیگه هم جریمه شدی!
- جریمه؟! جریمه چیه؟! خوش گذشت!
- عدم استفاده از کمربند ایمنی! تجاوز از سرعت مجاز!
- تجاوز؟! من؟! (قهقهه) وای از سفر اصفهان! (با ذوقزدگی) حیف که نمیتونم برات تعریف کنم! گفتم که این دفترچه خاطراته... یعنی الان هوس سفر کردم بدفُرم!
- یکی در میون هم «توقف دوبله» داری توی دفترچه خاطراتت!
- (قهقهه) دیگه پیش میآد دیگه! یهوقتایی هوا دونفرهس، توقف دوبله جواب میده! (قهقهه) من برم...
- کجا؟
- یکهفته وسط خرداد تعطیله (چشمهایش برق میزند)، برم برنامه سفر بریزم! تو نمیآی؟
- اسفند آزمون دارم؛ نمیرسم...
- بیشین بینیم بابا! برو کار میکن، درس چیه؟!
- من فعلاً الان دارم به این میزانِ بازدارندگیِ جریمههای رانندگی فکر میکنم!
- پس مشغول باش! فکر چیز خوبیه! (قهقهه) من رفتم...
- فقط یه چیزی؛ من شنیدم افرادی که مبلغ خلافیشون بیشتر از یک میلیون تومن باشه، ماشینشون توقیف میشه.
- خب به ما چه؟ ما که زیر یه ملیونیم!
- با تخلف بعدی میری بالا!
- یعنی تو از قدیم همینجور بودی! ضدّ حال! اَه! میخوای سفرم کوفتم بشه؟! اصلاً تقصیر این خانممه که رفته گواهینامهش رو تمدید کنه، برگ خلافی ماشینم گرفته! بعدشم تقصیر خودِ ابلهمه که اومدم برای تو خاطره تعریف کردم! بیلیاقت!