احسان بداغي/ نزديكي جبهه پايداري با نيروهاي احمدينژاد يا ائتلافشان با محمدرضا باهنر و تلاششان براي انتخابات مجلس همه اين فرضيهها در تحولات سياسي ايران كم و بيش قابل درك هستند، اما چيزي كه قابل درك نيست نزديكي برخي دولتمردان روحاني با مخالفان اوست. موضوعي كه غلامعلي جعفرزاده در گفتوگوي كوتاهي با «اعتماد» به آن اشاره كرده و حتي گفته كه موضوع را به مقامات دولتي نيز اطلاع داده است. جعفرزاده از برخي جلسات مقامات دولتي با اصولگراياني نظير جبهه پايداري سخن ميگويد و حتي معتقد است در شرايط سخت، احتمال رودست خوردن دولت از اين افراد بسيار جدي خواهد بود. افرادي كه در سطوح ديگري چون نهاد رياستجمهوري يا استانداريها و فرمانداريها با گستردگي بسيار بيشتري حضور دارند.
پيوند دوباره جبهه پايداري با احمدينژاد از ديد شما به عنوان يك نماينده مجلس كه ميتوانيد نسبت به برخي تحولات مطلع باشيد، چقدر جدي است؟
استنباط من از جبهه پايداري اين است كه فكر ميكنند گزينهاي براي ورود به انتخابات آينده و تضمين پيروزيشان، مثل احمدينژاد ندارند. به عبارتي فكر ميكنند كه احمدينژاد است كه ميتواند برد آنها را تضمين كند. به همين دليل رويكردشان به سمت تطهير دوران احمدينژاد و برخي نيروهاي نزديك به او متمايل شده است.
اين برداشت را براي انتخابات مجلس دارند يا رياستجمهوري؟
اين برداشت كلي آنها براي رياستجمهوري است چون به هر حال تاب تحمل دولت آقاي روحاني را ندارند و ناگفته پيداست كه تلاش خواهند كرد تا عمر دولت روحاني در همين چهار سال اول تمام شود. ولي براي رسيدن به آن موعد نياز دارند تا در انتخابات مجلس دهم هم پيروزيهايي به دست بياورند و حضورشان در مجلس را هم ادامه دهند و هم تقويت كنند. براي مجلس هم قطعا روي اطرافيان آقاي احمدينژاد حساب ميكنند. هر چند شايد خود احمدينژاد راسا وارد نشود اما تيم او فعال خواهند شد. منتها يك موضوعي را مد نظر قرار نميدهند و آن هم ظاهر قضيه است. مردم در زمان تصميمگيري بر اساس معيارهاي ديگري راي ميدهند و با توجه به خاطرات تلخ دوران احمدينژاد، برداشت عمومي از دوران احمدينژاد به اين راحتي تغيير نميكند و از اين حيث به نظر من استراتژي آنها غلط است.
آيا اين استراتژي كه شما به آن اشاره ميكنيد، نمودهاي بيروني، خصوصا در مجلس داشته است؟
بله. نشستها الان جدي دنبال ميشود. ما مطلع هستيم كه قاطبه شبها اعضاي پايداري با احمدينژاد جلسه مشترك دارند. در اين جلسات برخي از اصولگرايان و اعضاي جبهه پايداري شركت ميكنند و در حرفهاي خود ميآوردند كه مثلا ديشب فلانجا بوديم و فلان اتفاق افتاد. مرتب راجع به اينها در مجلس صحبت ميكنند.
الان آقاي باهنر و بعضا گروههايي مثل موتلفه پيامهاي روشني براي ائتلاف با جبهه پايداري ارسال كردهاند. فكر ميكنيد اگر پاي آقاي احمدينژاد و تيم ايشان به جريان ائتلاف با پايداري باز شود، امثال آقاي باهنر در اين پروژه باقي ميمانند؟
بعيد ميدانم. آقاي باهنر و جبهه پيروان در خلأ آقاي احمدينژاد براي ائتلاف با پايداري ورود كردهاند. آقاي باهنر قبلا بارها از اينكه احمدينژاد مهره سوخته شده صحبت كرده و اينقدر هم اصولگرا هست كه اصولش را پاي احمدينژاد قرباني نكند.
جبهه پايداري كدام طرف را براي ائتلاف ترجيح خواهد داد؟
پايداري قطعا به سمت احمدينژاد ميرود. پيوند آنها با احمدينژاد چه به لحاظ فكري، چه سازماني و چه سابقه حمايتهاي مادي و معنوي بسيار محكم است. به هر حال همين جمعه گذشته ديديد كه آقاي آقا تهراني از داستان ورودش به انتخابات چه گفت و چقدر به نقش آقاي احمدينژاد اشاره كرد. خب اين سابقه به همين راحتي قابل پاك شدن نيست و سادگي است كه فكر كنيم مثلا بهانهاي مثل مشايي باعث ميشود تا پايداري چشم بر اين سابقه ببندند.
آقاي آقا تهراني اخيرا در يك مصاحبه تلويزيوني به صراحت از تشويق احمدينژاد و دولت براي ورودش به انتخابات مجلس هشتم سخن گفته است. به نظر شما اين يك گاف سهوي توسط دبيركل جبهه پايداري بود كه قدري ارتباط احمدينژاد با انتخابات مجلس را روشن كرد؟
نه. به نظر من اين حرفهاي آقاي آقاتهراني هوشمندانه بود. نتيجهاش هم براي جبهه پايداري و تيم احمدينژاد ايجاد خوف است. يعني ميخواهند رقبا را از يك موقعيتي كه دارند بترسانند.
فكر ميكنيد آقاي احمدينژاد با چه نيروهايي وارد انتخابات مجلس خواهد شد؟ منظورم نيروهايي به جز پايداري است.
احمدينژاد روي كف جامعه سرمايهگذاري كرده است و شبكه مديران او، چه در استانها و چه در مركز آماده ورود به انتخابات هستند. قابل پيشبيني است كه تعداد زيادي از وزرا و مديران او براي انتخابات مجلس صف بكشند. همان طيفي كه به طور علني برچسب «جريان انحرافي» هم به آنها نخورده و قابليت ائتلاف با جبهه پايداري را دارند. مهم اين است كه الان نخبگان جامعه ما در اين حوزه هنوز ضعيف عمل ميكنند. يعني شكستهاي قبلي هنوز براي ما درس نشده است. بعضا هم برخي از اعضاي دولت با عملكردشان آب به آسياب رقيب ميريزند.
اين صحبت شما درباره اعضاي دولت مبهم است. منظورتان كدام نيروهاست؟ نيروهاي بالادستي دولت؟
بالاخره عدم دفاع منطقي از دولت و عدم روشنگري خودش موضع طيف اعتداليون را تضعيف ميكند. بماند كه بعضا برخي از نيروهاي دولت در خفا و خلوت خودشان با گروههايي مثل پايداري نشست و برخاست دارند و سعي ميكنند خود را به اين دست گروههاي اصولگرا نزديك كنند. حتي بعضا دفاعهايي از آنها ميكنند كه اصلا اين مسائل پالسهاي خوبي از طرف دولت نيست. تعدادشان در خود دولت كم است، اما بالاخره هستند و اخبارش به ما ميرسد. به طور مثال صلابتي كه در آقاي جهانگيري براي ادامه راه است يا آن وفاداري كه در آقاي نوبخت است و حتي برخي اعضا مثل آقاي پورمحمدي كه از اصولگراترين اعضاي كابينه هستند، متاسفانه در برخي ديگر نيست. عدهاي به هر حال خط خود را از دولت جدا كردهاند و وفادار به دولت نيستند. به هر حال در سطح دولت و كابينه هم متاسفانه اين جريان وجود دارد. شك نكنيد كه برخي اعضاي كابينه اگر دولت به روز سختي برسد، با اين دولت و آقاي روحاني نخواهند بود و با كمترين فوت وقت به صف مقابل ميپيوندند. آقاي روحاني بايد سريعا براي اين افراد فكري بكند و قبل از اينكه كار سختتر شود، يك خانهتكاني اساسي در كابينه انجام دهد. وقتي برخي دولتمردان حتي در سطح وزير با گروهي مثل جبهه پايداري ارتباطات سياسي دارند، چنين خانهتكانياي اجتناب ناپذير به نظر ميرسد.
چرا اينها شفافتر مطرح نميشوند؟ به هر حال شما كه ميگوييد دلسوز دولت هستيد.
من تا جايي كه ميتوانستم، گفتهام. مسلما بدون حضور رسانه با شفافيت تمام و با مستنداتي كه داشتم و ميدانستم اين مسائل را به اطلاع دولت رساندم. حال جزييات اين مسائل را نميشود به صورت عمومي اعلام كرد. الان اعضاي اصلي و موثر دولت اين مسائل را ميدانند و فقط مانده كه چقدر توان اصلاح در دولت وجود داشته باشد. آقاي روحاني آدم با حوصلهاي است و ميخواهد در يك فضاي تعاملي اين موضوع را حل و فصل كند. اما مشخصا رييس دولت نميتواند بيايد درباره وزيرش چنين حرفي بزند. هيچكس توقع اين رفتار را ندارد. اما هواداران دولت توقع دارند كه اعضاي غيرهمسو از دولت كنار گذاشته شوند. چون به هر حال وقتي يك وزير غيرهمسو در كابينه باشد، تمام مجموعه تحت امرش غيرهمسو ميشوند و يكباره يك وزارتخانه راهي جدا از راه دولت ميرود.
اين راه جدا تا چه اندازه همان راه دولت قبل است؟
ببينيد بعد از انقلاب هيچكس به اندازه احمدينژاد در ساختار اداري كشور به نفع خودش كادرسازي نكرد. بحث استخدامها يا بورسيههاي دولت قبل مگر چيزي از غير كادرسازي بود؟ هيچكس هم به اندازه احمدينژاد درآمد نداشت. با اين دو امكاني كه در اختيار اوست، هيچكس ديگري جز او نميتواند اين افراد را جذب كند. كما اينكه بسياري از اين قسمتها از قبل جذب او شدهاند و مشكل اين است كه در حالت دولت قبل باقي ماندهاند. تيم احمدينژاد ذخيره خود را دارد. تمام كساني كه توانستند در زمان احمدينژاد استفاده كنند، اينها بدهكاران او هستند و طبيعتا كساني هستند كه روز انتخابات ورود ميكنند.
يك مساله هم اين است كه احمدينژاد ديگر قدرتي ندارد كه بخواهد اينها را لزوما به راه خودش ببرد. او چه جذابيتي ميتواند براي اين طيفها داشته باشد؟
او با آنها ارتباط دارد، ضمن اينكه اين شبكه تنها اميدوارياش براي زنده شدن رانتهاي اقتصادي بازگشت احمدينژاد به قدرت است.
يعني امكانات رانتي در دولت يازدهم از بين رفته است؟
چون دولت نتوانسته بدنه را خيلي خوب مديريت كند، اين پديده كاملا از بين نرفته و هنوز رانت وجود دارد. اما در دولت قبل وضعيت قابل قياس با اين دولت نبود. خان نعمت براي استفادهكنندگان از رانت در دولت قبل بسيار گسترده بود. احمدينژاد تعمدا شبكهاي را راه انداخته بود؛ اما اگر اين شبكه در دولت روحاني هنوز وجود دارد، از ضعف دولت است نه اينكه برنامهاي براي آن باشد. مثلا درباره بازماندههاي دولت قبل كه در نهاد رياستجمهوري هستند، من مطلع هستم كه از برخي اعتبارات حوزه سلامت به نفع مقاصد سياسي استفاده ميكنند. براي انتخابات آتي. الان در امتيازات مربوط به ايجاد مراكز درماني و امثالهم كساني هستند كه باقيمانده دولت احمدينژاد در نهاد رياستجمهوري هستند و با توجه به رانت اطلاعاتي كه دارند، اقداماتي را انجام ميدهند. يعني اين قبيل اعتبارات را به سمت مقاصد سياسي تيم احمدينژاد استفاده ميكنند.
اينها در نهاد رياستجمهوري در چه سطحي هستند؟
افرادي هستند كه سعي شده به حاشيه بروند اما كماكان ارتباطات آنها با شبكههاي دولت و رانت اطلاعاتي آنها باقي مانده است. اينها بغل گوش رييس با اعتبارات دولت يازدهم عليه همين دولت فعال هستند. به هر حال اينها افرادي هستند كه دولت مجبور است به واسطه آنها قسمتي از كارهايش را انجام دهد. آقاي روحاني هم اينقدر درگير مسائل حاشيهاي شده كه متاسفانه اين مسائل مهم توجهش را جلب نميكند. مثلا ميخواهد هر صحبتي را خودش پاسخ دهد. وزرا سكوت ميكنند و خود رييسجمهور پاسخ ميدهد و طبيعتا سيبل حملات مخالفانش ميشود. به هر حال بايد مشخص شود چرا برخي از وزرا مثل آقاي جهانگيري يا آقاي نوبخت ورود نميكنند و استدلال نميآورند.