• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4106 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۰ خرداد

عالم عمل‌گرا

تا در دانشگاه تهران فلسفه غرب بياموزد. كوشش براي آموختن فلسفه غرب در آن دوره از اشتياق طلبه جوان به دانستن و انديشيدن حكايت مي‌كند. از نشانه‌هاي اين رغبت و علاقه ترجمه كتاب دوران‌ساز دكارت با عنوان «تاملات» به فارسي است كه تا امروز پيوسته مورد رجوع بوده است. همچنين ترجمه كتاب مهم و عميق و راهگشاي اتين ژيلسون با عنوان «نقد تفكر فلسفي غرب».

دكتر احمدي در فلسفه و علوم اسلامي شاگرد علامه طباطبايي بوده است. شايان توجه است كه او صرفا شاگرد نبوده بلكه عاشق دلباخته و شيفته شخصيت علامه طباطبايي بوده است. از خودشان شنيدم كه به سبب تبريزي بودن علامه به شهر تبريز علاقه‌اي ديگر دارد. او از علامه طباطبايي نه فقط فلسفه و تفسير و عرفان بلكه اخلاق فردي و جمعي را نيز آموخته بود؛ انساني بود وفادار به باورها و اعتقاداتش، ساده‌پوش، ساده‌زيست، بي‌غل و غش، كوشا، صبور و شكيبا. سيما و ظاهر او سيما و ظاهر يك عالم راستين مسلمان و عاري از ريا و تظاهر بود و سخن او نيز همين‌طور. همه‌چيز در ايشان از سادگي و صميميت حكايت داشت.

آموخته‌هاي او از علامه طباطبايي قطعا به همين‌ها محدود نمي‌شود اما من آنچه ديده و شنيده‌ام را گزارش كردم. به هر حال، دكتر احمدي مردي سختكوش و زحمتكش بود كه در آموختن و آموزش فلسفه غرب و فلسفه اسلامي دود چراغ خورده بود. اندك‌شمارند افرادي مثل ايشان كه از ته دل در اين راه‌ها قدم بگذارند.علاوه بر همه اينها، دكتر احمدي عالمي عملگرا (پراگماتيست) بود. او پيوسته و همواره در حال كار و كوشش بود. سال‌ها در گروه فلسفه دانشگاه تهران به تدريس پرداخته و مدير آن گروه بوده است. از موسسان دانشگاه تربيت مدرس نيز به شمار مي‌آيد. سال‌هاي سال مدير انتشارات سمت بود و در اين مدت كتاب‌هاي مفيد و ارزاني براي دانشگاه‌ها به چاپ رسانيد. آنچه از سال‌هاي مديريت ايشان ديده و شنيده‌ام وجدان كار و دلسوزي و شفقت‌شان براي دانشجويان كشور است. دكتر احمدي مديري باوجدان و مشفق براي كشور بود. امروز كه پرونده حيات اين دانشمند بسته شده، صفات پسنديده و ويژگي‌هاي نيكويش در مديريت مي‌تواند الگو و نمونه‌اي خوب براي ديگران باشد.

نه به جامعه مدني؟!

بر اساس اين سه ستون (چنانچه از اصل چريتي دانلد ديويدسون فيلسوف و نظريه‌پرداز اجتماعي معاصر برمي‌آيد) است كه بناي جامعه‌مدني و نهادهاي اجتماعي قوام مي‌يابد. اجتماع اتميزه تبديل به جامعه مولكولي مي‌شود. عناصر اجتماع دست به دست‌ يكديگر مي‌دهند و تركيب‌‌هاي رشديابنده جامعه را شكل مي‌دهند. جامعه مدني يا همان جامعه مولكولي اصلي‌ترين مانع گسترش تماميت‌خواهي و اقتدارگرايي است و همان مهم‌ترين تكيه‌گاه و پشتوانه قدرتمند شدن هر چه بيشتر شهروندان در برابر حكومت‌گران است. از اين‌منظر مي‌توان دريافت چرا تماميت‌خواهان در هر لباس و شكلي در بادي امر به تخريب و ويراني و براندازي نهادهاي اجتماعي و اجزاي جامعه‌مدني مي‌پردازند. «پوشش»، «نفوذ»، «تباني براي فساد»، «شبكه عنكبوتي» و... انواع و اقسام واژگاني است كه تماميت‌خواهان و مخالفان نهادينه و نهادمند‌شدن مشاركت اجتماعي و سياسي شهروندان در اداره امور جامعه براي منكوب كردن و اعتبارزدايي از سازمان‌هاي مردمي و اجتماعي به كار مي‌برند. يكي از مهم‌ترين زمينه‌هاي شكل‌گيري مشاركت جمعي و نهادمند شهروندان موضوع «امداد و توانمند‌سازي اجتماعي» است. امداد اجتماعي سازمان‌يافته جمع خيرين است. يك سر اين خير به «توانيابان» مي‌رسد و سر ديگر اين خير به خود «توانبخشان». اما خيري كه از ناحيه اين نوع فعاليت‌ها به «توانبخشان» مي‌رسد همان خيري است كه در تقويت و شكل‌گيري جامعه مدني به‌طور كلان است. طبيعي است كه از نگاه توسعه يافته و مرد‌سالار بايد از اصل و بنيان هر نهاد اجتماعي و مردمي كه در زمينه «امداد اجتماعي» كوشش و فعاليت مي‌كند دفاع كرد و به اصلاح و تقويت و بهبود آن انديشيد. به عنوان نمونه «كميته امداد امام خميني» يكي از مهم‌ترين نهادهاي مردمي و اجتماعي و نخستين نهاد غير دولتي شكل‌يافته پس از انقلاب اسلامي است. فارغ از نوع و شيوه مديريت اين سازمان در طول عمر حدود ۴۰ ساله آن بايد از اصل اين نهاد حمايت كرد و به اصلاح و تقويت و البته تكثير سازمان‌هاي مشابه آن انديشيد. تفكري كه براندازانه به اصل اين نهاد «نه» مي‌گويد، قطعا از مشرب تماميت‌خواهي و اقتدارگرايي سيراب مي‌شود و به جامعه‌اي اتميزه مي‌انديشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون