رهايي از روزمرگي و روزمرّگي
سروش دباغ
جام جهاني 2018 روسيه 10 روز است كه آغاز شده. فوتبال براي من با جام جهاني 1982 و تيم فوتبالِ ايتاليا و هنرنمايي دينوزوف و پائولو روسي آغاز شد. خوب به خاطر دارم كه در بازي فينال، ايتاليا، با نتيجه 3 بر 1 آلمان را شكست داد و قهرمان جام جهاني شد. از همان زمان مهرِ تيم لاجورديپوشِ ايتاليا به دلم افتاد، كه «مهر اول كي ز دل بيرون رود» و « حقّه مهر بدان نام و نشان است كه بود».
جامهاي جهاني 86 و 90 نيز در زمره خاطرات دلانگيز و فراموشنشدني فوتبالي مناند. در آن ايام، ديگر مارادونا، اعجوبه و جادوگرِ فوتبالِ آرژانتيني دهه هشتاد ميلادي، روبرتو باجو، هافبك و فورواردِ تكنيكي تيم ايتاليا و ماركو فانباستن، فورواردِ گلزن هلندي، بازيكنان محبوبم بودند. اكنون سالهاست از آن فضاي دوران راهنمايي و دبيرستان فاصله گرفتهام و اشتغالات عديده كاري، مجال چنداني براي تماشا كردنِ فوتبال برايم بر جاي نگذاشته. در عين حال ميكوشم بازيهاي جامهاي جهاني، خصوصا مراحل حذفي را از دست ندهم؛ هر چند بايد اعتراف كنم جام جهاني بدون حضورايتاليا، برايم لطف سابق را ندارد. بازي آلمان و ايتاليا در مرحله نيمه نهايي جام 2006 كه با پيروزي 2 بر صفر به نفع ايتاليا به پايان رسيد، از لذتبخشترين بازيهاي حذفياي بود كه طي ده، دوازده سال اخير ديدهام. فوتبال پديده عجيبي است؛ از «برساختههاي اجتماعي»اي است مشحون از هيجان، خلاقيت، هنر فردي، كار تيمي، شانس و اتفاقات پيشبيني نشده. حضور ذهن و تمركز بالا و حركات خلاقانه با توپ و بدون توپِ بازيكنان، بر زيبايي اين پديده استثنايي افزوده است. كسي كه خود روزگاري فوتبال بازي كرده و بر ظرايف و دقايق و چم و خمِ اين بازي وقوف دارد و « ازدار آشنايي است»، ميتواند به زمين مستطيلي سبزرنگ و بازيكنان پا به توپ چنان بنگرد كه به نوازندگانِ يك اركستر موسيقي؛ ميتواند چنان غرق تماشاي يك بازي جذاب شود و لذت برد كه از شنيدن ِ يك قطعه موسيقي يا زمزمه كردن يك شعر لطيف يا خواندن يك رمانِ دلكش يا ديدن يك تئاتر يا يك فيلم در سالن تئاتر و سينما، سرمست ميگردد و وقتش خوش ميشود. اوقاتي كه غرق تماشاي فوتبال هستي، از فضاي پيراموني و روزمرگي و روزمرّگي و درد و رنجي كه تو را در چنبره خود گرفتار كرده، براي دقايق وساعاتي غافل ميشوي و طعم فراغت را زير دندانهايت مزمزه ميكني و از خود به در ميشوي و در فضايي نامتعارف قرار ميگيري و مفتون و مسحور خلاقيت و هنرمندي بازيكناني چون مسي و رونالدو ميگردي. در اين دنيايي كه آكنده از گير و گرفت و ناكامي و نامرادي و نامردمي و تلخي و سردي و خونريزي و جنگ است و انسانهاي گوشت و پوست و خوندار با انواع معضلات و نابسامانيها دست و پنجه نرم ميكنند، چشمدوختن و زلزدنِ زن و مرد و خردسال و ميانسال و كهنسال، با پيشينههاي تربيتي و معرفتي متنوع و رنگارنگ، به زمين چمنِ مستطيلي سبزرنگ و اتفاقات هيجانانگيز و پيشبينيناپذير آن را در اقصي نقاط اين كره خاكي به مدت يك ماه دنبال كردن، دمي ايشان را از رنج هستي ميرهاند؛ امري كه در جاي خود خواستني و دلپذير و كارآمد است.