امريكاي عصر ترامپ به كشوري نو ميماند كه جهان سده بيست و يك را دچار آشفتگي كرده است. كلين كال امريكاي عصر ترامپ را عصر بازگشت به پرسشهاي بنيادين و مفهومي دانسته است و والتر راسل ميد از «بحران استراتژيك بيسابقه» در اين كشور سخن رانده است. در اين امريكاي نوين، دونالد ترامپ رداي ايدئولوژي از تن بيرون انداخته و با طرح ايده «نخست امريكا» دكترين مراقبت از ايالات متحده در جهان آشوبناك امروزين را به مركز سياست خارجي اين كشور وارد كرده است؛ در نتيجه در عرصه عملياتي جهان ما در حال تجربهاي نوين از اين كشور است. به طور كلي ايالات متحده عصر ترامپ عصر دگرگونيهاي پارادايميك، عصر شيفت بزرگ، عصر گذر از نخبگان و دوران پشت سر نهادن استانداردهاي پيشين است. منطق نهفته در پس اين گسست در سياستگذاري خارجي ايالات متحده را ميتوان در خود-انتقادي از پيشينه عملكردهاي سياست خارجي آن كشور در راستاي برآمدن با آسيبپذيريهاي ايالات متحده در نبردهاي قدرت جست.
تكنوپاليتيكس نفت و گاز شيل
سياست خارجي عصر باراك اوباما، رييسجمهور سابق ايالات متحده بر مدار نقشآفريني امريكا در جايگاه ليدرشيپ (اجماعسازي) جهاني ميچرخيد- سياست انرژي آن كشور نيز در ايدهآل پروژه «نوآوري شيل گاز جهاني» (GSGI) و تنوع بخشي به توليدكنندگان بازتاب يافت؛ سياست انرژي عصر ترامپ بر بستر فراواني در توليد انرژي نفت و گاز -كه در سايه انقلاب شيل حاصل شد- با منطق بازي با كارت انرژي و پيكربندي ايده «برتري انرژي» شكل گرفته است؛ در ايده سياست «برتري انرژي» نفت و گاز شيل در راستاي بازيگري براي فراهمآوري هدفهاي راهبردي، اقتصادي و سياست خارجي آن كشور به كار بسته ميشود. ايده مذكور كه برخاسته از زمينه برتري تكنولوژيك اين كشور است زمينه باز- تعريف تكنو- سياست را بار ديگر برجسته ميكند.
ترامپ با كاربست نوين قدرت اقتصادي و ابزارهاي مالي ايالات متحده از اين وضعيت يك جبهه جديد در راستاي تامين منافع امريكا و به چالش كشاندن بازيگران رقيب گشوده است. در اين هماورد اقتصادي- سياسي دولت كنوني آن كشور از سمت سلاحها و ناوها و موشكهاي مدرن امريكا به سمت بازيگري با قدرت اقتصادي تغيير نگاه داده است.
سلاح ژئو- تكنيكي شيلنفت و شيلگاز در اكوسيستم تكنولوژيك ايالات متحده منجر به دگرگون شدن قواعد بازي و بسترسازي براي بيشينهسازي منافع ملي آن كشور شده و خواهد شد. آنچه در ادامه ميآيد ظرفيتهاي كاربست نفت و گاز شيل به عنوان يك كارت بازي در ساختن توازن قدرت در مقياس جهاني است كه ساير تصميمسازان سياسي ميتوانند در هنگام تصميمگيريهايشان مورد ملاحظه قرار دهند:
الف) شيل نفت و شيل گاز سلاح ژئو-تكنيكي در بازيگري در برابر ايران
دونالد ترامپ در بازي منزوي ساختن رقبا از اين كارت همواره بهره برده است؛ چنان كه در بازي از بين بردن برجام پيش از خروج درآخرين يادداشت نامه رياستجمهوري به وزيران امور خارجه، خزانه و انرژي چنين نوشت: «... ميزان كافي نفت و فرآوردههاي نفتي از كشورهاي ديگري غير از ايران در بازار وجود دارد كه اجازه كاهش قابل ملاحظه خريد نفت و فرآوردههاي نفتي از ايران يا نهادهاي مالي خارجي را ميدهد ». ايالات متحده هماكنون وارد رقابت فشرده بازاريابي براي نفت خود در آسيا و فشار بر مشتريان نفتي اوپك و ايران شده است. هند و چين هم از كارت نفت شيل ايالات متحده در چانهزني با اوپك بهره بردهاند. بازي با كارت شيل در اينجا يك سلاح ژئو-تكنيكي براي در فشار گذاشتن و قفل كردن حريف در محوطه جريمه خود است.
ب) شيل نفت و شيل گاز سلاح ژئو- تكنيكي در بازيگري در برابر روسيه
شيل گاز زمينه شكلگيري جنگ انرژي بين امريكا و روسيه را فراهم كرده است. در بستر فراواني توليد گاز طبيعي حاصل از شيل گاز ايالات متحده دست به بازي براي بيرون راندن روسيه از قاره سبز و جلوگيري از نفوذ بيشتر آن كشور به بازارهاي اروپا زده است. خط لوله نورد استريم دو كه قرار است تا سال 2019 ميان آلمان و روسيه برقرار شود اكنون در سايه تهديد ايالات متحده قرار دارد. وزير انرژي آن كشور، ريك پري، در يك بيانيه تند پيش از نشست با كميته نيروهاي مسلح سنا به روسيه و بازارهاي اتحاديه اروپا بيان داشت كه انتقال منابع انرژي ايالات متحده به بخش خاوري اروپا يكي از بهترين راههاي جلوگيري از نفوذ روسيه دراروپا است. پيش از اين نيز در اين راستا وزارت خزانهداري آن كشور از نقش هكرهاي مرتبط با روسيه در حمله به بخشهاي اصلي و چندگانه زيرساختهاي امريكا شامل: انرژي، آب، هستهاي، اقتصادي، هواپيمايي و بخشهاي مهم صنعت از ماه مارس سال 2016 پرده برداشته بود.
پ) شيل نفت و شيل گاز سلاح ژئو-تكنيكي در بازيگري در برابر چين
بنابر گزارشات نهاد انرژي امريكا در سال 2017 چين مقصد بيست درصد نفت خام صادراتي و هفت درصد صادرات پتروليوم امريكا بوده است. در يك قرارداد كه به تازگي ميان شركت انرژي چنيري امريكا با شركت نفت ملي چين بسته شده است قرار است سالانه يك و دو دهم ميليون تن ال.ان.جي تا سال 2043 به چين صادر شود. اين توافق زمينه شكوفايي صادرات گاز طبيعي مايع را فراهم ميكند. در توافقات اوليه مبني بر كاستن از كسري تجاري اين دو كشور نيز صادرات انرژي از ايالات متحده نيز بخش مهمي است.
در پايان بايد گفت ايالات متحده پسا- شيل نهتنها تبديل به يك قطب انرژي در جهان شده است بلكه در بستر اكوسيستم فنآورانه اين كشور- از شيل نفت و شيل گاز به عنوان سلاح سياسي، ژئو-تكنيكي و ژئو- اكونوميكي در راستاي بيشينهسازي منافع ملي آن كشور و به چالش كشاندن و فشار بر ساير بازيگران رقيب در هماوردهاي قدرت نيز بهره ميبرد. آيروني ماجرا آنجاست كه اگر چه در اسناد بالادستي آن كشور از كاربست نفت به عنوان يك سلاح سياسي از سوي دولتهاي نفتي سركش بر ضد آن كشور به عنوان يك تهديد نام برده شده است اما هماكنون ايالات متحده خود نيز با كاربست اين كارت دست به چالش كشاندن برخي بازيگران رقيب در بازي بزرگ قدرت بهره برده است؛ آنچه نويسنده اين مطلب كاربست «سلاح ژئو- تكنيكي نفت و گاز شيل» ناميده است.
كارشناس ارشد مطالعات امريكاي شمالي
شيل گاز زمينه شكلگيري جنگ انرژي بين امريكا و روسيه را فراهم كرده است. در بستر فراواني توليد گاز طبيعي حاصل از شيل گاز ايالات متحده دست به بازي براي بيرون راندن روسيه از قاره سبز و جلوگيري از نفوذ بيشتر آن كشور به بازارهاي اروپا زده است.