• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4120 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۶ تير

تاملي در اهميت شهري دانشگاه تهران

«يونيورسيتي» عقل «سيتي»

محسن آزموده

تهران، حد فاصل چهارراه كالج تا ميدان انقلاب، حال و هواي ديگري دارد. با بقيه شهر متفاوت است. كمتر از دو كيلومتر است و اين فاصله مكاني، در شهري با بيش از 700 كيلومترمربع وسعت، تقريبا قابل چشم‌پوشي است. اما ترديدي نيست كه اين فاصله كوتاه را نمي‌توان ناديده گرفت، طرفه آنكه به تعابيري، بتوان اين بخش شهر را عقل آن دانست؛ مركز اتفاقات و رويدادها. قطعا اين حساسيت و اهميت، صرفا به دليل موقعيت جغرافيايي اين منطقه نيست. درست است كه اگر به نقشه هم نگاه كنيم، اين قطعه حساس و پرتردد از خيابان انقلاب را تقريبا در ميانه مي‌بينيم، وسط كمربند شرقي- غربي (حدود 17 كيلومتري) شهر كه تا ديرزماني، همچنان كه تهران را از نظر جغرافيايي به دو بخش شمالي و جنوبي تقسيم مي‌كرد، خط فارقي بود براي مشخص كردن تمايز طبقاتي شهر، يعني حول و حوش اين كمربند، طبقه متوسط سكونت داشتند با فاصله از آن، اختلاف طبقاتي نيز افزايش پيدا مي‌كرد. البته در سال‌هاي اخير به واسطه افزايش شكاف طبقاتي، برخي اين مرز جداكننده ميان فقير و غني را بالاتر برده‌اند. هرچه باشد، موقعيت مركزي خيابان انقلاب، به ويژه در محدوده مورد اشاره، هنوز حساس و تعيين‌كننده است و علت آن بدون ترديد وجود دانشگاه است. از چهارراه كالج (تقاطع خيابان‌هاي انقلاب و حافظ) شروع كنيم. اول دانشگاه اميركبير (پلي‌تكنيك) را داريم؛ دانشگاهي كه خوب يا بد، دست كم تا يك دهه پيش، يكي از سياسي‌ترين دانشگاه‌هاي ايران بود، هم به لحاظ گروه‌ها و اصناف و تجمعات دانشجويي و هم از حيث دانشجويان پر شر و شور رشته‌هاي فني- مهندسي كه به لحاظ سنتي (traditionally) -منظور هم سنت خود دانشگاه پلي‌تكنيك است و هم نگاه ويژه توسعه ايراني به رشته‌هاي فني-مهندسي- فعال است. تراكم جغرافيايي پلي‌تكنيك و رشد عمودي آن (به دليل فقدان فضاي افقي) و در هم‌شدن دانشكده‌ها، بدون شك در شكل‌گيري تجمعات دانشجويي و سرايت آنها از يك دانشكده به دانشكده ديگر و در نهايت سراسر دانشگاه، نقش دارد. ديوار به ديوار پلي‌تكنيك، مدرسه نامدار البرز است؛ با آن بناي زيبا و قديمي به‌جامانده كه براي فارغ‌التحصيلانش غرورانگيز است. جلوتر پارك دانشجو است، يكي از متنوع‌ترين و متراكم‌ترين (در عين كوچكي) پارك‌هاي ايران كه به دلايل مختلف (مثل حضور تئاترشهر، ايستگاه مترو، چهارراه وليعصر(عج)، مركزيت، مسجد، دستفروش‌ها و...) در آن مي‌توان عصاره و چكيده‌اي از عموم مردم ايران، از پير و جوان گرفته تا دانشجو و كارگر و زن و مرد و فقير و غني و هنرمند و كاسب و... سراغ كرد. دويست متر بالاتر از چهارراه وليعصر (عج) دانشگاه هنر است و دويست متر به سمت ميدان انقلاب، نبش خيابان فلسطين، دانشكده هنر و معماري دانشگاه آزاد. وجود اين سه مركز هنري (تئاتر شهر، دانشگاه هنر و دانشكده هنر و معماري) شكل و شمايل آدم‌هايي كه در اين محدوده حضور دارند را نيز متفاوت و متنوع مي‌سازد. عناصر شهري متعدد و گوناگون فراواني در اين فاصله هست كه پرداختن به همه آنها مستلزم مجالي گسترده است، تنها اشاره به اين نكته كفايت مي‌كند كه عمده اين مكان‌ها (مثل كافه‌ها، خبرگزاري‌ها، پژوهشكده‌ها و...) در هر صورت ربط و نسبتي با فرهنگ شهرنشيني متجدد دارند. اما آنچه منطقه مورد بررسي را به راستي متمايز و حايز اهميت مي‌سازد، دانشگاه تهران است، مادر دانشگاه‌هاي ايران كه قريب به 85 سال است، يكي از اصلي‌ترين (اگر نگوييم مهم‌ترين) نمادهاي تجدد ايراني است؛ با سردري كه 50 سال پيش كوروش فرزامي از دانشجويان دانشكده هنرهاي زيبا براي آن طراحي كرد و به نشانه آموزش عالي جديد در ايران بدل شد و نرده‌هاي سبز معروف گرداگرد سردر، استوار بر ديوار كوتاه سنگي كه امكان تماشاي داخل دانشگاه و بناهاي قديمي‌ و خيابان‌هاي پت و پهن پرديس مركزي دانشگاه را براي رهگذران امكان‌پذير مي‌سازد و دانشگاه را چونان پاركي خوش آب و هوا، به صورت باغي ايراني وسط كويري از ماشين و دود و ترافيك، برجسته مي‌كند. كدام رهگذري است كه از تماشاي جوانان خوش‌آب‌ورنگ و خوشبختي كه پشت نرده‌ها، در باغ دانشگاه، پايين‌تر از باشگاه دانشجويان، روي صندلي‌ها نشسته‌اند و با هم معاشرت مي‌كنند، حسرت نخورد؟! درباره اهميت و تاثير موقعيت جغرافيايي دانشگاه تهران (منظور پرديس مركزي است) در كنار ويژگي‌ها و خصايص معماري و شهرسازي آن، در تحولات فرهنگي، اجتماعي و سياسي ايران معاصر هرچه بگوييم، كم است. كافي است به تاريخ مصور سياسي- اجتماعي 50 ساله اخير ايران مراجعه كنيم، تا متوجه حضور انكارناپذير آن در عمده وقايع تاثيرگذار شويم. بي‌دليل نيست كه با وجود تاسيس مصلاي تهران، كماكان شمار قابل توجهي از مراسم نماز جمعه، در دانشگاه تهران (زمين چمن سابق آن) برگزار مي‌شود. تجمع كتابفروشي‌ها روبه‌روي دانشگاه و تبديل اين منطقه به مهم‌ترين بازار كتاب ايران، تنها يكي از پيامدهاي حضور جسماني دانشگاه تهران در قلب شهر تهران است؛ امري كه سبب مي‌شود طبقه متوسط (و عمدتا جوان) تحصيلكرده يا اهل فكر و فرهنگ، اعم از دانشجو و كارمند و استاد دانشگاه و هنرمند و... نه فقط از بالا و پايين پايتخت كه از سراسر كشور، به اين منطقه سفر كنند. «تقرر وجودي» جسمانيت دانشگاه تهران (اگر بتوان اين اصطلاح را براي آن به كار برد)، گشاينده فضايي است كه وجه فرهنگي و فكري تجدد ايراني، با همه نقاط قوت و ضعفش در آن امكان ظهور و بروز مي‌يابد. اگر دانشگاه جديد (يونيورسيتي) در گسست از نظام آموزش علم قدمايي، مهم‌ترين فضا براي شكل دادن به ذهنيت انسان متجدد ساكن شهر (سيتي) است، آنگاه مي‌توان دانشگاه تهران را مظهر عقلانيت شهر تهران دانست؛ عقلانيتي رهايي‌بخش و ارتباطي كه مي‌كوشد مرزهاي خود را با عقلانيت ابزاري صنعت و عقلانيت سودجوي بازار از يكسو و خرد منقاد قدرت از سوي ديگر مشخص سازد، اگرچه هم بازار و هم قدرت، بي‌وقفه در تلاشند اين تجسد تجدد را به زير مهميزهاي خود بكشانند و از آن براي مطامع خود بهره‌‎جويند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون