همسايگان در اولويت سياست خارجي
محسن بهاروند
به نظرم وزير خارجه بودن در اين مقطع از مشاغل بسيار سخت و طاقتفرسا است. مقوله ديپلماسي از مقولات بسيار پيچيده و كاملا تخصصي و حرفهاي است كه متاسفانه امروز متاع عام شده است و همين، كار را چند برابر سختتر ميكند. اشكالي در كشور ما در اين رابطه وجود دارد كه برميگردد به مخلوط كردن اصول و روشها؛ به عبارت ديگر مخلوط مقصد و راه. سياست خارجي اصول و اهداف را تعيين ميكند و ديپلماسي روشهاي رسيدن به اهداف را در چارچوب اصول تعيين و در آن راستا تلاش ميكند. آنچه من از دور ميبينم اين است كه اصول تا حدي روشن است اهداف هم در سلسله مراتب حاكميتي كشور مشخص ميشود ولي زماني كه نوبت ديپلماسي است كه با روشهاي حرفهاي خود به سمت اهداف حركت كند دخالتهاي بسيار زيادي در اين روشها صورت ميگيرد كه كار هر وزير خارجه و هر ديپلماتي را سخت ميكند. اصولا روابط خارجي و ديپلماسي امري است مختص قوه مجريه و دولت. قوه مقننه صرفا زماني دخالت ميكند كه عمل دولت در روابط خارجي مستلزم تصويب قانون بوده يا باعث اصلاح يكي از قوانين جاري كشور باشد. قوه قضاييه هم زماني مداخله ميكند كه شكايتي صورت گيرد و نياز به اقدام قضايي ايجاد شود. ولي مطبوعات آزاد هستند طبق برنامه خود و در چارچوب قوانين در مورد هر بعد از اين قضايا اظهارنظر، انتقاد يا حمايت كنند. بنده شخصا شان مستقل اوليه و اصلي براي ديپلماسي در مجموع نهادهاي حاكميتي قائل نيستم. ديپلماسي روش و ابزار است براي رسيدن به اهداف و منافع ملي. شايد در اين مقطع بتوان به پنج توصيه زير اشاره كرد:
1- در اين مقطع بيش از هر زمان ديگر بايد در مقابل دشمنان كشور ايستادگي كرد. ايستادگي ما زماني به صورت كامل انجام خواهد شد كه پشتيباني مردم هر چه بيشتر در مورد سياستهاي نظام تقويت شود. سياست و روشي ميتواند بيشترين حمايت را جلب كند كه مبتني بر اصول و شعائري باشد كه مورد توافق بيشترين شمار از آحاد ملت در هر پيشه و كسوتي است.
2- براي خروج از مشكلات كشور اصل بر اتكا بر سرمايههاي داخلي است. اتكاي بيش از حد بر فروش نفت يا سرمايهگذاري خارجي بعيد است بتواند كار فوقالعادهاي در كشور ما انجام دهد. براي تبديل ثروت و دارايي مردم به سرمايه نيازمند ايجاد اعتماد عمومي هستيم. اعتماد عمومي دلايل بسيار زياد روانشناختي و اجتماعي دارد. به نظر من مهمترين آن خوش حسابي دولت، حاكميت قانون و حمايت قضايي است. مقام معظم رهبري در ديدار اخير خود با مسوولان قضايي مجموعه كاملي از توصيههاي بسيار روشن به قوه قضاييه فرمودند. به نظر بنده حمايت قضايي فقط در مجازات متخلفين نيست. بلكه احقاق حقوق مردم و تبرئه بيگناهان هم به همان اندازه مهم هستند. توصيه ميكنم قوه قضاييه براي ايجاد آرامش در بين سرمايهگذاران موارد تبرئه متهمان اقتصادي را هم به اطلاع عموم برسانند.
3- به نظر من مساله برجام را بايد به صورت يك پروسه اعتمادساز نگريست نه يك اقدام مشخص و معين محض. بر اين اساس ميتوان توافق با اروپاييها را از سطح متوسطي از منافع دو طرفه با اروپاييها به سر انجام رساند و در طول پروسه به تقويت جايگاه خود اقدام كنيم.
4- كشورهاي همسايه در اولويت سياست خارجي ما قرار دارند. به نظر من ارتباط با كشورهاي همسايه را بايد با اقدامات اجرايي ديگر از جمله ورود بدون ويزا با كشور تسهيل كرد. شايد با رعايت موارد امنيتي و حاكميتي كشور بتوان در مورد ايدههاي جديدي براي ورود و حتي اقامت اشخاص حقيقي و حقوقي، يك كمربند امن سرمايهگذاري و تبادل كالا و ارز از جمله در جزاير ايراني ايجاد كرد.
5- امريكا دشمن ما است و هيچ نشانهاي از كاهش دشمني اين كشور در قبال كشور ما ديده نميشود. ما بايد براي بدترين سناريوها در رابطه با امريكا همواره آمادگي خود را حفظ كنيم. از طرفي اين كشور حريف ضعيفي حداقل از نظر مادي محسوب نميشود.
لذا ميتوان توصيه كرد كه با توجه به همه شرايط، سطح مشخص، روشن و واقع گرايانهاي از تنش با اين كشور تعيين شود و مكانيسمهاي برخوردهاي حرفهاي با دشمن تعبيه شود.