• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4129 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۷ تير

دايره گچي قفقازي

سيد علي ميرفتاح

«دايره گچي قفقازي» را يادتان هست؟ داستاني كه برشت در اين نمايشنامه جذاب روايت مي‌كند، به تواتر در فرهنگ‌هاي مختلف نقل شده است: نزاع دو مادر بر سر طفلي خرد و حكم خردمندانه‌اي كه قاضي صادر مي‌كند و دعوا را با تعليق دراماتيك فيصله مي‌دهد. در روايتي مشهور اين حكم حكيمانه را جزو قضاوت‌هاي حضرت‌امير(ع) برشمرده‌اند. دو زن به محكمه حضرت مي‌آيند و ادعاي مادري مي‌كنند. با توجه به پيشرفت علم چنين دعوايي امروز موضوعيت ندارد و احتمالا كار به دادگاه نمي‌كشد. به راحتي با آزمايش خون، نهايت با آزمايش دي‌ان‌اي، مادر راستين را از مادر دروغين تشخيص مي‌دهند و حق را به حق دار مي‌رسانند. اما در غياب علم قاضي، به شمشير متوسل ‌مي‌شود تا بچه را بين دو مادر قسمت كند. وقتي شمشير بالا مي‌رود مهر مادري نيز مي‌جنبد و حق آشكار مي‌شود. مادر اصلي براي حفظ جان طفل از حق خودش مي‌گذرد و داد مي‌زند كه «بچه مال من نيست.» در مقام ادعا همه مهربانند و براي خود شأن مادري قائلند و هر آنكه جز خود را دروغگو و مزدور و خائن و مدعي مي‌نامند. عرب‌ها بي‌جهت نگفته‌اند «كل مدع كذاب». يعني مدعي را يقين بدانيد كه دروغگوست. نسبت ما با مفهوم «وطن» هم بي‌ارتباط با دايره گچي قفقازي نيست. در مقام ادعا همه وطن‌پرست و دلسوز و خيرخواه و مبارزند اما آيا در مقام عمل هم وطن‌پرست و دلسوز و خيرخواهند؟ شهيد چمران جمله مشهوري دارد. مي‌گويد هرگاه شيپور جنگ به صدا دربيايد مردها از نامردها تمييز داده مي‌شوند. به احتمال زياد آن شهيد بزرگوار اين جمله را از روي آن ضرب‌المثل مشهور عربي ساخته است: «علم جواهر الرجال، في تقلب‌ الاحوال». يعني جوهر مردان در تقلب احوال آشكار مي‌شود. در زماني كه تيغ قاضي هر لحظه ممكن است بر طفل شيرخواره فرود ‌آيد، معلوم مي‌شود مادر واقعي چه فرقي با مادر مدعي دارد. وقتي قيمت نفت به صد دلار مي‌رسد و دنيا به تكاپو مي‌افتد تا با ما مراوده اقتصادي برقرار كند و به قول معروف وقتي بوي كباب به مشام مي‌رسد، همه از دم ايران‌دوستند و دل‌شان براي وطن مي‌تپد و حاضرند هر هزينه‌اي بپردازند و از قدرت و ثروت عمومي سهم ببرند. سهم هم برده‌اند و كماكان مي‌برند اما سنت الهي در كمين است تا به واسطه ترامپ يا بن‌سلمان يا ناامني‌هاي خاورميانه، احوال دنيا را به هم بريزد تا پرده‌هاي فريب كنار رود و مردها از نامردها، وطن‌دوستان از وطن‌فروشان و آزاده‌ها از مزدوران جدا شوند. اينجاست كه مادر واقعي از شدت عشق و علاقه‌اي كه به جگرگوشه‌اش دارد از حق و حقوقش مي‌گذرد بلكه خودش را سپر بلاي بچه/ وطن مي‌كند. وضعيت رقت‌بار تلويزيون‌هاي فارسي را در اروپا و امريكا ببينيد تا حساب كار دست‌تان بيايد كه چه كسي وطن‌پرست است و چه كسي وطن‌فروش. در مقام ادعا اكثر آنها به گردن گرفته‌اند كه در ترويج دموكراسي بكوشند و آزادي را در ايران نهادينه كنند. موقع تحليل بايد ببينيد كه چطور براي كشور دل مي‌سوزانند و حتي اشك مي‌ريزند و رقبا را به بي‌خردي و ندانم‌كاري و خيانت متهم مي‌كنند. اما پشت اين قسم حضرت عباس دم خروس سعودي پيداست و برملا مي‌شود كه وطن‌پرستان آزاده، برده بن‌سلمان شده‌اند و از او پول هنگفت گرفته‌اند تا عنداللزوم به خدمت مريم رجوي دربيايند و روي جنايت و خيانت منافقين ماله بكشند. گفت جان گرگان و سگان از هم جداست/ متحد جان‌هاي شيران خداست. همين دعوايي كه بين رسانه‌هاي معاند راه افتاده پرده از روي جوهر آنها كنار مي‌زند و به ملت مي‌فهماند كه كل اين دكان و دستگاه فقط و فقط براي چند دلار بيشتر است و صرفا بوي كباب امريكايي‌ها و سعودي‌ها و كمي هم اسراييلي‌ها بوده كه مدعيان وطن‌دوستي را به فكر توسعه مردمسالاري انداخته. اما كباب كجا بود؟ به معناي واقعي كلمه خر داغ كرده‌اند و اينها براي بار هزارم فريب خورده‌اند و عنقريب رها شوند. يكي دارد سنگ شاهزاده مغموم را به سينه مي‌زند، ديگري توي رودربايستي سعودي‌ها به خدمت «سازمان ملي مقاومت» درآمده و بايد بلندگوي مجاهدين شود و براي پيوند تركي فيصل و مريم عضدانلو كل بكشد. مواظب باشيد نگاه زيادي به سلطنت‌طلب‌ها و منافقين ما را از داخل غافل نكند. اين تقلب احوال منحصر به خارج‌نشين‌ها نيست. در داخل هم فرصت خوبي دست داده تا مردها را از نامردها تمييز دهيم. حالا كه تعارض ايران با امريكا به اوج خود رسيده خوب مي‌شود فهميد چه كساني شيفته خدمتند و چه كساني تشنه قدرت. از مسوولان رده بالا تا من و شما، حالا معلوم مي‌شود كه چه كاره‌ايم و ادعاهاي ايران دوستي‌مان چقدر راست يا چقدر دروغ است. گفت خوش بود‌گر محك تجربه ‌آيد به ميان/ تا سيه‌روي شود هركه در او غش باشد. غش منحصر به ضدانقلاب و اپوزيسيون خارج‌نشين نيست. در اينجا هم كم نداريم آن دسته از عزيزاني كه با ظاهر فريبي خود را جور ديگر و چيز ديگر جا زده‌اند. اتفاقا فرصت مغتنمي است تا سيه‌رويان را بشناسيم و وزن ادعاهاي‌شان را بسنجيم. خواهشم اين است كه عرايض مرا بيرون از ادبيات متعارف و مناسبات سياسي روز تامل بفرماييد. كاري به چپ و راست يا اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارم. اتفاقا امروز ما نيازمند تقسيم‌بندي جديدي هستيم. از آنجايي كه نظام سلطه تمناهايي فراتر از سياست دارد پس تقسيم‌بندي‌هاي سياسي خيلي كارساز نيست. شايد با عنايت به دايره گچي قفقازي بي‌مناسبت نباشد كه بگوييم در اين ميان يا مادر داريم و نامادري مدعي به تعبير مرحوم چمران مرد داريم و نامرد مدعي. صريح‌تر بگويم وطن‌دوست داريم و وطن‌فروش .

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون