ثبتنام دركدام مدرسه و چرا؟
محمد داوري
هر سال تحصيلي كه به پايان ميرسد آغازي است براي تكرار داستان ثبتنام دانشآموزان براي سال تحصيلي آينده و اين تكرار آنقدر وقت و انرژي خانوادهها و مدارس را ميگيرد كه يك پرسش اساسي را قابل طرح ميسازد و آن پرسش اين است كه خانوادهها با اين تكاپو در جستوجوي چه مدرسهاي هستند؟بي ترديد بايد با تاسف گفت چون اعتماد به كارآمدي نظام آموزشي بهشدت كاهش يافته است مردم در جستوجوي كورسويي از اعتماد در برخي از مدارس هستند و به عبارتي آنها عملا ميگويند، درست است كه نظام آموزشي كارآمدي نداريم ولي ميشود به نسبت، مدرسه كارآمدي يافت. اين واقعيت دو وجهي يك تاسف بزرگ و يك اميدواري كوچك را در دل خود دارد. تاسف از ناكارآمدي نظام آموزشي و اميدواري به اينكه پس الگوها و روشهاي كارآمدي وجود دارد كه اگر نظام آموزشي مبتني بر آنها باشد ميتواند بر روي ريل كارآمدي قرار گيرد. بيشتر خانوادهها در جستوجوي مدارسي هستند كه فرزندانشان را براي موفقيت در تحصيلات تكميلي و ورود به دانشگاه آماده سازند و تحت تاثير بنگاههاي تجارت آموزشي كه براي كنكور از ابتدايي تا دبيرستان را هدف قرار گرفتهاند، به دنبال مدارس آموزشمحور و دانشگاهگرا هستند و انتظار دارند اين مدارس موفقيت فرزندانشان را براي ورود به دانشگاه آن هم در دانشگاهها و رشتههاي معتبر تضمين كنند. سالها است كه رقابت بر سر اين مسير، مدارس را به كارخانههاي توليد رباتهاي تستزن و ماشينهاي ضبطكننده انبوهي از اطلاعات و دانش تبديل كرده است و اين مدارس هر سال هنگام ثبتنام بنري بزرگ با تصاوير دانشآموزان موفق سال گذشته بر در و ديوار شهر نصب ميكنند و در فضاي رسانهاي منتشر مينمايند تا سندي ارايه دهند براي اين توانايي خود. در اين رقابت مدارس تجاري و كنكوري با عطش خانوادهها براي ثبتنام، مدارسي كه نوع غير انتفاعي آن با دريافت شهريههاي نجومي و دولتيهاي آن با پارتي و مصاحبه و شرط معدل و... . بازار گرمي ميكنند، جاي مدارسي براي تربيت انسان محور و نه رباتمحور خالي است؛ مدارسي كه راه و روش و مهارتهاي موفقيت و انديشيدن را محور فعاليت خود قرار دهند، مدارسي كه مبتني بر رسالت آموزشي و تربيتي باشند نه تجارت آموزشي، مدارسي كه دانشآموز را كالاي تجاري و آموزش و پرورش را خدمات تجاري ندانند و مدرسه را نهادي براي زيستن و توانمندتر شدن براي بهتر زيستن بدانند. اگر والدين هنگام ثبتنام در جستوجوي چنين مدارسي باشند و اگر اين نوع مدارس مطالبه خانوادهها باشد، بيترديد مسير رقابتها نيز تغيير خواهد كرد و بيشك كارآمدي مدارس و سپس به تبع آن كارآمدي نظام آموزشي هم در مسير مطالبهگري درست والدين و دانشآموزان قابل تحقق خواهد بود.
در اين هنگامه ثبتنام و در آستانه آغاز سال تحصيلي جديد اين وظيفه كنشگران مدني و رسانهاي و كارشناسان حوزه تعليم و تربيت است كه با روشنگري والدين را نسبت به الگوي مدرسه مفيد و كارآمد راهنمايي كنند؛ مدارسي كه به ندرت اما در گوشه و كنار كشور وجود دارد همان مدارسي كه آنقدر در دانشآموزان شور و شوق ايجاد ميكنند كه بعد از اتمام كلاسهاي درس نيز تمايل دارند در مدرسه بمانند و به فعاليت بپردازند و بهعبارتي از زندگي كردن در آن مدرسه لذت ميبرند و از تعامل با مربيان و معلمان غرق در شادي، لذت و اميد ميشوند و هر روز با كسب دانش و مهارت براي بهتر زيستن آمادهتر ميشوند، آنها كنكور زندگي را هدف قرار دادهاند و هر روز و هر لحظه را آزموني ميدانند براي موفقيت و به جاي تست زدن خود را تست ميكنند تا گزينه انديشيدن را انتخاب كنند نه گزينه انديشهها را و مسير شكوفا شدن خود را پي ميگيرند تا همه ابعاد شخصيتي و انساني آنها رشد كند نه اينكه كاريكاتورگونه با مغزي بزرگ پر از اطلاعات اما فاقد مهارت و نشاط و شادابي و اميد و لذت باشند.