• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4131 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۲۰ تير

در ضرورت بازي رده‌بندي

بازندگان برنده

سامان سعادت

 

 

مفهوم پيروزي و برنده شدن در فوتبال بسيار گسترده و در عين حال نسبي است. نسبيت نگاه در پيروزي و شكست. به عنوان مثال ما از گرفتن چهار امتياز در جام جهاني احساس برنده بودن داشتيم، ژاپن با صعود به يك هشتم مردمش را خوشحال كرد، حذف برزيل در يك چهارم باعث شد مردم اين كشور با گوجه و سنگ و تخم مرغ به استقبال اعضاي تيم‌شان بروند، آلماني‌ها اعضاي تيم‌شان را به سرنوشتي كه عليرضا مرزبان به زبان فارسي سخت گفت دچار كردند و مردم پاناما از زدن يك گل جشن گرفتند. مساله سر انتظاراتي است كه تيم‌ها، ملت‌ها و رسانه‌ها دارند. برآورده شدن اين انتظارات به معني برد است و برآورده نشدن‌شان يعني شكست. حالا اگر به وضعيت تيم‌هاي راه يافته به نيمه نهايي نگاه كنيم و ببينيم كه آنها سال‌هاست موفقيت درخوري نداشته‌اند و رسيدن به جمع چهارتيم پاياني آرزوي‌شان بوده، مي‌توانيم نتيجه بگيريم كه هر چهار تيم به نوعي با حضور در مربع قهرماني، برنده به حساب مي‌آيند. اما اين فقط يك روي سكه است. مسابقات قهرماني فوتبال اروپا، يعني يورو و ليگ قهرمانان و ليگ اروپا اجازه نوع تفكر بالا را به تيم‌ها نمي‌دهد. يعني در آن رقابت‌ها رسيدن به جمع چهارتيم پاياني با رسيدن به جمع هشت تيم و شانزده تيم فرقي نمي‌كند، به جز مسائل مالي. البته همان سال شايد بگويند: واااو فلان تيم عجيب نتيجه‌اي گرفت، رسيد به جمع چهار تيم پاياني! اما چون اين رسيدن در نهايت منجر به كسب مقام نمي‌شود، به زودي فراموش مي‌شود. يعني نه خود آن تيم، نه طرفداران و نه رسانه‌ها در موردش حرف زيادي نمي‌زنند. مثل موناكوي فصل 17-2016 ليگ قهرمانان كه با آن نتايج درخشان تا يك قدمي فينال رفت و بعدش هيچ. اين مساله برعكس جام جهاني است كه با برگزاري مسابقه رده‌بندي در عمل به تيم‌هاي راه يافته به نيمه نهايي مقامي مي‌دهد كه نشان بدهد آنها جزو چهارتاي پاياني بوده‌اند. همين امر باعث مي‌شود ما يادمان بيايد كه تيم‌هاي سوم و چهارم جام‌هاي جهاني قبلي كدام كشورها بودند، مثلا يادمان هست كه كرواسي در 98 هلند را برد و سوم شد، يادمان هست كه كره جنوبي در جام جهاني 2002 با شكست مقابل تركيه چهارم شد، يادمان هست كه آلمان پرتغال را در رده‌بندي جام جهاني 2006 برد و مدال برنز گرفت. اما براي اينكه يادمان بيايد كدام تيم‌ها به نيمه نهايي يورو 2004 رسيدند بايد بيشتر فكر كنيم يا به گوگل متوسل شويم. همين‌طور براي يادآوري تيم‌هاي راه يافته به نيمه نهايي‌هاي چمپيونزليگ. در اروپا وضعيت به اين شكل است؛ يا قهرمان مي‌شوي يا هيچي! نمونه اين تفكر را در كنفرانس خبري سرمربي هلند، بعد از فينال جام جهاني 2010 ديديم. وقتي تيمش با گل دقايق پاياني اينيستا قهرماني را به اسپانيا واگذار كرد و دوم شد، گفت ما براي قهرماني آمده بوديم و حالا احساس مي‌كنم هيچ كاري نكرده‌ايم.

نمي‌توان واقعا ارزشگذاري كرد كه كدام سيستم بهتر است. شايد عده‌اي موفقيت مداوم تيم‌هاي اروپايي در جام جهاني را به اين نوع تفكر كه در آنها نهادينه شده ربط بدهند. آنها مي‌آيند براي قهرماني؛ چون باور كرده‌اند كه جز قهرماني يا حداقل بودن در فينال چيز ديگري وجود ندارد. اما از آن طرف گناه تيم‌هاي ديگر چيست؟ مثلا كره تا سال‌ها مي‌تواند به افتخار چهارم شدن تيمش در جهان ببالد. يا اروگوئه كه در آفريقاي جنوبي توانست پس از بيش از نيم قرن دوباره «مقام» به دست آورد. اگر فقط قهرماني در جام جهاني ارزش داشت، اين كشورها و مردمش هيچ‌وقت طعم موفقيت را نمي‌چشيدند و تنها سرخوردگي همراه‌شان بود. مطمئنا اگر بازي رده‌بندي جام جهاني نبود، هيچ كس الان در مورد افتخارات كره نمي‌گفت؛ حضور در نيمه نهايي جام جهاني. حتي در بين خود اروپايي‌ها هم هستند تيم‌هايي كه بازي رده‌بندي براي‌شان جذابيت دارد. بلغارستان 94 را به ياد بياوريد، تركيه 2002 را. همان تركيه در يورو 2008 به نيمه نهايي رسيد اما كمتر كسي يادش مي‌آيد. اين آن روي ديگر سكه براي تيم‌هاي حاضر در نيمه نهايي جام جهاني 2018 است. چهار تيمي كه همه از اروپا آمده‌اند و حال سبك سنگين خودشان مي‌تواند مشخص كند كه آنها برنده‌اند يا بازنده. گرچه الان همه تيم‌هاي حاضر در نيمه نهايي به اين فكر مي‌كنند كه حالا كه تا اينجا آمده‌ايم چرا قهرمان نشويم، و اين طرز فكر جالبي هم هست، اما بعد از اين حرف‌ها آن چيزي كه باقي مي‌ماند اين است: با نوع تفكر اول ما چهار تيم برنده داريم و با نوع تفكر دوم، سه تيم بازنده. اين خط كشي به راحتي انجام مي‌شود چون خدا را شكر، هيچ كدام از اين تيم‌ها نمي‌توانند ادعا كنند ما براي قهرماني وارد جام شديم و هدفي جز رفتن روي سكوي اول نداشتيم. مثلا اگر برزيل يا آلمان يا اسپانيا در نيمه نهايي حضور داشتند، داستان كمي پيچيده مي‌شد. مثل فرانسه يورو 2016 كه با وجود حضور در فينال و شكست در وقت‌هاي اضافه مقابل پرتغال، شمايل يك تيم كاملا بازنده را داشت. ناگفته نماند كه مي‌توان اين دو ديدگاه متفاوت در برگزاري مسابقات را از ديدگاه‌هاي كلي‌تر و جهانشمول‌تري بررسي كرد. مثلا تفكر بازنده/ برنده را كه مسابقات اروپايي ترويج مي‌كنند و تا همين چند وقت پيش امريكايي‌ها هم به نوعي آن را بازتوليد مي‌كردند، با نداشتن چيزي به اسم مساوي در بازي فوتبال، را در بستر مقوله دو قطبي‌سازي تحليل كرد. بعد آن را اهرمي در جهت حمايت از سرمايه‌داري عنوان كرد و به نكاتي رسيد كه شايد در نگاه اول كمتر ديده مي‌شوند. مثلا وقتي هيچ چيزي غير از قهرماني ارزش نباشد، ساير تيم‌ها و مردم‌شان عملا هيچ‌وقت نمي‌توانند خودشان را آدم‌هاي برنده‌اي بدانند، چون آنها هيچ‌وقت قهرمان نمي‌شوند. همان برگزاري بازي رده‌بندي در جام جهاني هم به‌شدت به مساله سرمايه مرتبط است و قطعا فيفا صرفا به خاطر دلخوشي تيم‌هاي كوچك‌تر و دادن مقام به اين تيم‌ها نيست كه دلش مي‌خواهد بازي رده‌بندي برگزار شود. به هر حال همه اين مسائل، نكاتي قابل بحث هستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون