• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4145 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۶ مرداد

درباره ابوتراب خسروي و سبك داستان‌نويسي‌اش

نويسنده چيره بر روايت

فرزاد كريمي

 

 

ابوتراب خسروي متولد ۱۳۳۵، نويسنده‌اي است كه با اصول داستان‌نويسي پسا‌مدرن به‌خوبي آشناست، در عين حال نثري فخيم دارد كه گاه به شاعرانگي مي‌زند. حسين سناپور درباره سبك كارهاي خسروي نوشته است: «گاهي رگه‌هايي از داستان‌هايش به كارهاي كافكا مي‌ماند و گاهي به قصه‌هاي پريان و در رمان‌هايش به بعضي كارهاي گلشيري و البته شايد از همه بيشتر مايه‌هايي از داستان‌هاي بورخس را بشود در كارهاي كوتاهش ديد». از سال ۱۳۷۰ تاكنون سه مجموعه داستان، چهار رمان و يك مجموعه‌مقاله درباره تئوري داستان از وي منتشر شده است. خسروي جايزه‌هاي مهرگان ادب، گلشيري و جلال آل‌‌احمد را براي رمان‌هاي اسفار كاتبان، رود راوي و ملكان عذاب و جايزه گلشيري را براي مجموعه‌داستان كتاب ويران دريافت كرده است.

 

خـلاصه داستـان «داستـان ويران»

«داستان ويران»، روايتِ نوشتن داستان است. داستاني كه با عروسي توبا و سعيد سپهر آغاز مي‌شود. پس از آن نويسنده اين داستان را ويران مي‌كند و داستاني قديمي‌تر را با هياتي جديد از طرح پيكرِ ويران‌شده توبا، اين‌بار در رابطه با سروان شيباني مي‌نويسد. سروان شيباني در راه كوشك ماهكرد (كوشك متعلق به توبا) با شليك سه گلوله كشته مي‌شود. سعيد سپهر به خواستگاري توبا مي‌آيد و با او ازدواج مي‌كند. سعيد سپهر، ناخواسته به دست توبا مسموم و كشته مي‌شود. نويسنده سپس از كلمات تن توبا و سعيد سپهر، شخصيت‌هاي جديدي مي‌سازد. اين‌بار كلمات تن توبا در هيات مردي و سعيد سپهر در هيات زني (آذر سپهر) به دنياي داستان قدم مي‌گذارند.

پس از ماجراهايي كه بين آذر و سروان شيباني مي‌گذرد، داستان به ابتداي خود برمي‌گردد. توبا در قاب پنجره منتظر سروان شيباني است. جسد سروان روي اسب به كوشك مي‌رسد. اما نويسنده مي‌گويد آن كلمات دروغ گفته‌اند و سروان شيباني زنده است. سروان از اسب پايين مي‌آيد تا به سمت اتاق توبا برود. صداي سه شليك مي‌آيد و جسد كوچك توبا از پنجره به بيرون پرتاب مي‌شود. نويسنده اين كشتن را در داستان آورده تا با كلمات تن توبا هياتي جديد بيافريند، زني كه متعلق به خودش باشد؛ تعلقي نه در دنياي داستان، كه در عالم واقعي.

 

درباره «داستان ويران»

در ابتداي كار شايد بتوان نويسنده «داستان ويران» را سوژه اين داستان دانست. در اين صورت، سوژه در معناي فاعل شناسنده است و نويسنده به عنوان يكي از شخصيت‌هاي حاضر در داستان مورد توجه قرار مي‌گيرد. در اين داستان، هر رويدادي در روايت، با خواست نويسنده انجام مي‌پذيرد اما آنچه مهم است اين است كه اين خواست به صراحت از زبان وي بيان مي‌شود: «همه‌چيز را بايد ويران كرد، همه آن لحظه‌ها و تو را كه از قاب پنجره به پرچين آن حياط درندشت نگاه مي‌كني» (ص ۱۵۷) ويژگي خاص اين متن، روي‌دادن هر كنشي يا واقع‌شدن هر حالتي، منوط به بيان نويسنده است، تا آنجا كه حتي وجود يك شخصيت يا يكي از اعضاي اندام او نيز به بيان نويسنده بستگي پيدا كرده است: «ولي سعيد سپهر تور صورتت را كنار زد و من شكل لب‌هايت را نوشتم» (ص ۱۵۷) . به اين ترتيب نه‌تنها هويت، كه هستي هر يك از كنشگران حاضر در داستان، ناشي از بيان نويسنده است.

سوژه در ادبيات پسامدرن ويژگي‌هايي دارد كه تشخيص و تحليل آن را با دشواري‌هايي روبه‌رو مي‌سازد. مهم‌ترين اين ويژگي‌ها، هويتِ وجودي سوژه است. چنانكه در داستان «داستان ويران» ديده مي‌شود، سوژه‌اي كه متشكل از هويت‌هاي گوناگون و گاه متعارض است، به‌سختي تن به تحليل وجودشناسانه مي‌دهد. «وجود» سوژه چنان چند تكه و غيرپيشيني است كه اصولا همين «وجود» محل ترديد است. از يك‌سو، نويسنده در آغاز خود را به عنوان فاعل شناسنده در داستان مطرح مي‌كند و از سويي همين فاعل شناسا در گذر از رويدادهاي متن، درگير بازي‌هاي متني شده، به سوژه‌اي منفعل تبديل مي‌شود. به عبارت ديگر، نويسنده نيز چونان ديگر سوژه‌هاي حاضر در متن، از «سوژه‌بودن» به «در موقعيت سوژه بودن» تنزل پيدا مي‌كند. موقعيت سوژه، وضعيتي است كه متن براي سوژه تعريف مي‌كند و سوژه از آن پس در درون اين موقعيت است كه هويت مي‌يابد. اين موقعيت‌ها با تاكيد نويسنده بر فرآيند نوشتن شكل گرفته است كه عملي پيشاسوبژكتيو به‌شمار مي‌رود. از اين‌رو سوژه در چنين داستاني هيچگاه به سوبژكتيويته مورد نياز براي سوژه‌بودن نمي‌رسد. از همين روست كه در «داستان ويران» زمان تقويمي مفهومي ندارد. در داستان مورد بحث، موقعيت سوژه‌ها در متن، مدام در حال ويراني و بازتوليد است و اين ويرانگي و ساخت دوباره تابع توالي زماني نيست، بلكه پيرو ايجاب‌هاي متن در هر زمان يا موقعيت است. در چنين شرايطي هويت سوژه تابع متن شده، هيچگاه به ثبات، همبستگي و يكپارچگي نمي‌رسد. به عبارت بهتر، سوژه متني مي‌شود؛ متني كه بيشتر بر خصلت‌هاي عيني سوژه تاكيد دارد تا ويژگي‌هاي ذهني آن.

پژوهشگر ادبي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون