• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4162 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۵ مرداد

نگاهي به كتاب «بفرماييد فلسفه! (2) »

يك بشقاب فلسفه

محسن آزموده

 

 

در همنشيني چند «عشق فيلم» هميشه يكي از شنيدني‌ترين و شيرين‌ترين مكالمه‌ها، بحث درباره محبوب‌ترين كارگردان يا بازيگر يا فيلم است. يكي هيچكاك را دوست دارد، ديگري عاشق اسكورسيزي است، سومي فقط از روسليني دفاع مي‌كند و ... هميشه مباحثات مشابهي ميان «ماشين‌باز»ها يا بين «شيفتگان فوتبال و فوتباليست‌ها» در مي‌گيرد. اصولا آدم‌ها با علايق گوناگون در مصاحبت با هم‌مسلكان‌شان تمايل دارند، درباره علقه‌هايشان صحبت كنند و معمولا در اين گفت‌وشنودها، چنان چشمان‌شان برق مي‌زند و پرشور و هيجان حرف مي‌زنند كه آب از لب و لوچه مخاطب سرازير مي‌شود و او را نيز در پيگيري آن موضوع به وجد مي‌آورد.

حالا فرض كنيد، پرسشي مشابه را در ميان جمعي از فلاسفه مطرح كنيم و از آنها بپرسيم «فيلسوف محبوب شما كيست؟» ديويد ادموندز، يكي از نويسندگان كتاب پرخواننده «ويتگنشتاين- پوپر و ماجراي سيخ بخاري» و نايجل واربرتن مدرس ارشد فلسفه در اپن‌يونيورسيتي و نويسنده كثيري آثار مقدماتي براي آشنايي با فلسفه، در دومين مجلد از كتاب خواندني «بفرماييد فلسفه!» اين كار را كرده‌اند. آنها در بخش نخستين اين كتاب، سراغ شماري از برجسته‌ترين اساتيد فلسفه در امريكا و انگليس رفته‌اند و از آنها خواسته‌اند كه فيلسوف محبوب خود را نام ببرند و احتمالا دليل يا علت علاقه‌شان به او را نيز بيان كنند. بنا به انتظار، نتيجه براي علاقه‌مندان به فلسفه بسيار برانگيزاننده است.

ديويد هيوم، فيلسوف اسكاتلندي قرن هفدهمي، جايگاهي را كسب كرده است كه زماني برزيل در رده‌بندي تيم‌هاي فوتبال داشت، يعني هيوم با فاصله‌اي قابل توجه از بقيه پيشي گرفته و انتخاب بيش از 20درصد پرسش‌شوندگان است. سقراط، افلاطون، ارسطو، كانت، نيچه، ويتگنشتاين، ميل، مونتني و... در رده‌هاي بعدي قرار گرفته‌اند. البته پيشينه مصاحبه‌شوندگان و تعلق خاطر عموم‌شان به سنت‌ فلسفي انگلو-آمريكن چنين نتيجه‌اي را پيش‌بيني‌پذير مي‌كند. اما به هر حال جالب است كه غير از رابرت استرن كه متخصص فلسفه هگل است، مايكل سندل نيز فيلسوف دشوارنويس آلماني را فيلسوف محبوب خودش معرفي مي‌كند.

آنچه اين نظرسنجي هيجان‌انگيز (البته براي علاقه‌مندان به فلسفه) را جذاب مي‌كند، دلايلي است كه اهالي فلسفه براي انتخاب‌شان بر مي‌شمارند. خب، در وهله نخست انتظار از فيلسوفان اين است كه براي انتخاب‌شان دلايلي عقلاني و خردپسند ارايه كنند يا دست‌كم به لحاظ شخصي توجيهي معقول به دست دهند. در اكثر موارد هم وقتي صحبت‌هاي آنها را مي‌خوانيم، استدلالاتي از اين دست مي‌بينيم، اما هميشه اين طور نيست، ضمن آنكه در عموم موارد شاهديم كه دلايل و انگيزه‌هاي شخصي، در اين گزينش دخيل هستند، گواهي بر اين ادعاي مناقشه‌برانگيز كه دلايل عاشقي هميشه بر استدلال‌هاي عقلي منطبق نيستند و دوست داشتن همواره با براهين منطقي توضيح‌پذير نيست. براي نمونه نوئل كرول تاكيد مي‌كند كه ارسطو را به اين دليل برگزيده كه از كودكي آموزش كاتوليكي ديده و «توميسم از همان سنين پايين با گوشت و پوست»ش عجين شده است. كاترين مك‌كينن به سادگي فيلسوف محبوبش را «آخرين زني كه با او صحبت كرده» مي‌خواند و مارتا نوسباوم، جان استيوارت ميل را بر مي‌گزيند، زيرا «ميل يكي از معدود فيلسوفان بزرگ-شايد هم تنها فيلسوف بزرگ- گذشته است كه واقعا زنان را برابر با مردان مي‌دانست».

اما بعد از اين نظرسنجي، كتاب شامل گفت‌وگوهايي نسبتا كوتاه ولي پرمغز با برخي از همين فلسفه‌پژوهان درباره فيلسوفان بزرگ تاريخ است و رعايت سير زماني سبب شده كه بتوان آن را گونه‌اي تاريخ فلسفه در نظر گرفت. به نوشته حسين شيخ‌رضايي، دبير مجموعه «گفت‌وگو انديشي» نشر كرگدن كه اين كتاب چهارمين مجلد از آن است، «گفت‌وگو در مقام قالبي بياني در زمره شايع‌ترين قالب‌هاي مورد علاقه بزرگ‌ترين انديشمندان تاريخ بشر بوده است. سقراط، پدر فيلسوفان تمام دوران‌ها، جز گفتن و شنيدن كاري نكرد و افلاطون حتي مخالفت‌هاي احتمالي خود را با انديشه‌هاي استادش جز از زبان شخصيت‌هاي درگير گفت‌وگو عرضه نداشت». در روزگار ما نيز «گفت‌وگو» قالب برخي از پرمخاطب‎ترين آثار فلسفي است. مخاطبان فارسي‌زبان حتما آثار راهگشاي برايان مگي در معرفي فيلسوفان بزرگ و جريان‌هاي اصلي فلسفه در قرن بيستم را به خاطر دارند.

گفت‌وگوهاي «بفرماييد فلسفه!» اما به تفصيل مصاحبه‌هاي برايان مگي نيست و در مقايسه با آنها بسيار كوتاه‌تر است. سطح مباحثي كه در آن مطرح مي‌شود نيز به آن ميزان فني و تخصصي و دربرگيرنده همه آرا و انديشه‌هاي يك فيلسوف يا يك جريان فلسفي نيست. در گفت‌وگوهاي مختصر و مفيد كتاب حاضر، درباره هر يك از فلاسفه بزرگ تاريخ، اعم از سقراط و افلاطون و ارسطو و آكويناس و ماكياولي و لاك و باركلي و هيوم و برك و كانت و هگل و نيچه و ويتگنشتاين و سارتر و هايك و رالز و دريدا، تنها به يكي، دو جنبه يا ايده از اين فيلسوفان بسنده مي‌شود و مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌كننده مي‌كوشند، روايتي سرراست و تامل‎‏برانگيز از همان جنبه يا ايده ارايه دهند. گفت‌وگو با رابرت رولند اسميث درباره ژاك دريدا شايد متفاوت‌ترين مصاحبه كتاب باشد، نه به اين دليل كه در آن درباره يكي از ايده‌هاي عجيب و غريب متفكر فرانسوي يعني بخشايش امرنابخشودني بحث مي‌‎شود، بلكه از آن رو كه در مجموعه‌اي مملو از فيلسوفان آنگلو‌-آمريكن، نامي از چهره‌اي برده مي‌شود كه اصولا از سوي برخي مجامع انگليسي‌زبان فيلسوف تلقي نمي‌شود! البته در اين مجموعه درباره چهره‌هايي چون هگل و نيچه و سارتر نيز گفت‌وگوهايي هست، اما شكي نيست كه در غياب بزرگاني از فيلسوفان قاره‌اي چون هوسرل و هايدگر، آمدن نام دريدا –لااقل اندكي- تعجب‌برانگيز است.

در مجموع كتاب «بفرماييد فلسفه!» را مي‌توان به منزله دسري فلسفي در نظر گفت و آن را لابه‌لاي مطالعات جدي‌تر و دشوارتر خواند و از پايان بردن هر گفت‌وگو- كه معمولا بيش از 20 دقيقه به طول نمي‌انجامد- لذت برد، لذتي عقلاني از درگير شدن با يك يا چند پرسش بديع و پاسخ هوشمندانه و تفكربرانگيز يكي از باهوش‌ترين فيلسوفان تاريخ.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون