یک.
همراهان صفحه هفتگی «غیر قابل اعتماد» در سی و چند هفته گذشته، بهویژه آنها که ستونِ «بایگانی» را دنبال میکنند، حتما در شرحهایی که برای طرحجلدهای نشریه «توفیق» مینویسیم، بارها نام «حسن توفیق» را بهعنوان طراح دیدهاند. بسیاری از طرحها و کاریکاتورها و کارتونهای روی جلد «توفیق»، حاصل هنرنماییهای او با خط و رنگ در دهههای سی و چهل بوده است.
خیلی از نامهای درخشانی که طنزهای مکتوب یا تصویریشان در صفحات جریده قدیمی «توفیق» و در کتاب تاریخ مطبوعات طنز و فکاهی ایران به یادگار مانده، متاسفانه از دنیا رفتهاند و «شادروان» شدهاند، اما خوشبختانه استاد «حسن توفیق» -که تنشان به ناز طبیبان نیازمند مباد- از حاضران آن نسلِ جریانساز و اثرگذار، در روزگار ما هستند.
قرار است دوشنبه هفته آینده، مراسم بزرگداشتی برای ایشان برگزار شود. ما هم به همین مناسبت، پیشواز رفتهایم و در حد بضاعت مزجاتِ یکصفحهایمان، به ایشان و هنر ارزشمندشان ادای احترام کردهایم.
دو.
نشریه «توفیق» از آن مطبوعههای معتبری است که از جنبههای گوناگون میتواند موضوع و محور بررسی و پژوهش باشد. در این میان، طرحجلدهای «توفیق» البته حسابشان جداست و از ویژگیهای بیهمتایی برخوردارند؛ طرحهایی که با قلم توانای «حسن توفیق» و همکاران او در «استودیو توفیق»، ویترین این نشریه پرمخاطب و پرطرفدار را جذاب و دیدنی میکرد. صدالبته، چنانکه در خاطرات توفیقیون هم خواندهایم، سوژهها و ایدههای جلد با همنشینیها و هماندیشیهای یک جمع شکل میگرفته، اما در نهایت، این دست توانای طراح بوده که به ایدهها جان میداده و پای کلمات را به وادی تصاویر میرسانده است تا خواندنی، دیدنی شود و حظ مخاطب، مضاعف.
سه.
من مِنباب آوردن نمونهای از هنرنماییهای هنرمندان در طرحجلدهای توفیق، چند کلمهای درباره جلدی مینویسم که امروز آن را در ستون «بایگانی» آوردهایم. توفیقیها در این جلد هم، مثل بسیاری از جلدهای دیگرشان، به موضوعِ بیکفایتی برخی مدیران و مسوولان کشور در روزگار خودشان، و به مضمونِ ستمگری و حقخوری پرداختهاند؛ سوژهای که با طراحی خلاقانه استاد «حسن توفیق» جان گرفت و پنجشنبه 28 خردادماه 1332 بر روی جلد این نشریه نشست.
اما نکتهای که این جلد را دوستداشتنیتر کرده، بهرهگیری ایدهپرداز و طراح از حکایت حضرت سعدی –علیهالرحمه- است. شیخ اجل در یکی از حکایات کوتاه «گلستان»، در باب اول که «در سیرت پادشاهان» است، چنین نوشته: «آوردهاند که نوشینروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند: از اینقدر چه خلل آید؟ گفت: بنیاد ظلم در جهان، اوّل اندکی بوده است؛ هرکه آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.
اگر ز باغِ رعیّت، ملک خورَد سیبی
برآورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان، ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ».
(براساس تصحيح محمدعلی فروغی)
حتما میدانید که در ادبیات، شيوهاي براي طنزپردازي داریم که علمای فن به آن «نقيضه» میگویند؛ همان كه در ادبيات غرب به «پارودي» معروف است. نقيضهسازي به زبان ساده آن است كه شاعر يا نويسنده، بر سياق شعر يا نثري مشهور، شعر يا نثري طنز بنويسد.
کاری که «حسن توفیق» در جلد یادشده کرده، يك نقيضه تصويري است و میتوان عنوانش را «نقيضه کارتونی» گذاشت. توفیقيها، حكايت شيخ اجل را مبناي طنزپردازي قرار دادهاند و ضمن گاز زدن به سیب سعدی، دو بیتِ او را نیز در پایین طرحجلد آورده اند. هنر توفیق این است که حکایت کهن سعدی را به اوضاع و احوال روزگار خودش پیوند زده و همان درختی را کشیده که در بیت شیخ اجل آمده، با این تفاوت که روی تنهاش نوشته «قانون اساسی» و روی سیبهایش، «اصل». حالا خودتان پرتقالفروش را پیدا کنید و از باریکاندیشی توفیقی حظ ببرید!
از این دست رندیهای نوآورانه، در نشریه «توفیق» و آثار «حسن توفیق» کم نیست و همینها کافی است که به روان درگذشتگان این جریده فخیمه، درود بفرستیم و برای بهروزی و تندرستی استاد«حسن توفیق» دعا کنیم.