با سوغات به خانه برگرد
آرش نورآقايي
برج ايفل تنها راه كسب درآمد فرانسويها از توريستها و گردشگران نيست. در پاريس شما ميتوانيد دستمال كاغذيهايي خريداري كنيد كه طرح متروي اين كشور روي آنها طراحي شده؛ تنها به اين خاطر كه نقشه متروي پاريس به عنوان يكي از پيچيدهترين متروها شناخته شده است. يا كشور اتريش با موسيقي شناخته ميشود. انواع و اقسام سوغاتهاي اين كشور موسيقي موتزارت را پخش ميكند و حتي شكلاتها هم با طرح اين آهنگساز ساخته ميشوند تا هيچ گردشگري موتزارت و اتريش را فراموش نكند. اگر به پراگ سفر كرده باشيد، ميدانيد كه پراگيها فضاهايي درست كردهاند كه در آنها اين شهر با ساختمانهاي خاكستري تداعي ميشود و در اين فضا ناگهان نمادهايي يا نقش قرمز رنگي را پياده ميكنند كه همين برند سوغات پراگ شده است. اين مثالها را زدم تا بگويم كشورهاي گردشگرپذير از هر نمادي در پيشينه فرهنگي كشورشان سوغات درست ميكنند. اين كار سه مزيت دارد: گردشگران براي خريد وقت ميگذارند، با خريد اين سوغاتها ارز بيشتري از طرف گردشگران به كشور وارد ميشود و در نهايت هم با سوغاتها، خاطره ميسازيم و آن منطقه گردشگري را فراموش نميكنيم. در موزهها هم هميشه به يك فروشگاه ميرسيد كه در آن نقش اشيايي كه در موزه ديديد را به شكل ماگ، تي شرت، پازل، مگنت و.. ميفروشند و از كودك دوساله تا يك فرد مسن ميتواند بر اساس سليقه خود يادگاري موردنظرش را انتخاب كند. اما آنچه در گردشگري ايران رخ ميدهد، نمايشي از اين سوغاتهاست. ما هنوز ارزش سوغاتها را در جذب گردشگري درك نكرديم و از آنجايي كه در هرمنطقه صنايع دستي خاص خود را داريم، به توليد سوغاتيهاي بيشتر و خلاقيت براي رسيدن به چنين نشانههايي چندان فكر نميكنيم. اتفاقي كه باعث شده تا نه از نمادهاي شهري ايران خاطرهاي براي توريستها باقي بماند و نه همه آنچه ميراث گردشگري ما است و كم
هم نيست.