• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4163 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۷ مرداد

بازگشت ابدي ابرانسان نيچه

سنگين‌ترين بار و مغاك روشنايي

صالح نجفي

ترجمه كتاب «كوتاه‌ترين سايه» در پاسخ به نيچه شناخته شده در ايران يعني نيچه نسبي‌گرا، پست‌مدرن، بازيگوش و گاهي عرفاني صورت گرفت؛ نيچه‌اي كه به لحاظ سبكي از كلمات قصار مدد مي‌گيرد و زباني شاعرانه دارد و الگوي ترجمه او نيز ترجمه داريوش آشوري از چنين گفت زرتشت بود. علت ديگر نيز چاپ‌هاي متعدد آثار نيچه در ايران بود، در شرايطي كه بيان مي‌شد انتقاداتي راديكال دارد و طبيعتا در وضعيت ما نبايد در اين سطح منتشر شود. سوال اصلي ديگر ما اين بود كه آيا چپ‌گرايان مي‌توانند نيچه و فرويد بخوانند؟ آيا گرايش آنها به نيچه و فرويد نوعي انحراف از چپ‌گرايي نيست؟ همچنين ترجمه اين كتاب در تداوم آشنايي ما از نوجواني با مراد فرهادپور صورت گرفته است، آقايي كه هم در زمينه الهيات ترجمه مي‌كرد (مثل شجاعت بودن پل تيليش) و هم آثار چپ را ترجمه مي‌كرد و هم يكي از مهم‌ترين آثار فلسفي نيچه (فلسفه، معرفت، حقيقت) را كه رنگ و بوي رايج شاعرانه را ندارد، به فارسي ترجمه كرده است و در مقدمه مهم اين كتاب، وجه فلسفي و نه شاعرانه نيچه را برجسته كرده است. همچنين بايد از مكتب فرانكفورت ياد كرد كه ماركس براي‌شان همان‌قدر مهم بود كه نيچه و فرويد. در اين نگاه، نيچه نماينده تمام‌عيار منظرگرايي و منتقد روايت‌هاي كلان از جمله سوسياليسم نيست.

كتاب زوپانچيچ اولين مجلد از مجموعه «اتصالي‌ها» است و مدعاي متوليان اين مجموعه نيز آن است كه كار هر قرائت راديكالي ايجاد اتصال كوتاه در مدار متن است و اين اتصالي بايد در سوژه قرائت‌گر متن نيز ايجاد شود. آن گروه معمولا براي اتصال ايجاد كردن ميان متن‌ها از گفتار نظريه ژاك لاكان استفاده مي‌كردند كه خودش نماينده تمام عيار اتصالي ايجاد كردن بين نظريه‌هاي مختلف از روانكاوي و زبان‌شناسي سوسور گرفته تا ماركسيسم و هگل بود. خود ترجمه نيز نوعي اتصالي برقرار كردن ميان سنت‌هاست و ايده ترجمه- تفكري كه آقاي فرهادپور مطرح كرده، براي ما از اين حيث نيز مدنظر بوده است.

يكي از مهم‌ترين دستاوردهاي زوپانچيچ تفسيري از امر واقعي است كه مساوي با امر متعالي نيست بلكه آن را حد دروني هر گفتار نظري در نظر مي‌گيرد. بنابراين در خوانش نيچه نيز به دنبال حد دروني گفتار او هستيم. زوپانچيچ نيچه را متفكر «پرسپكتيويتي» و نه «پرسپكتيويسم» مي‌خواند.

اين كتاب مي‌خواهد نيچه را به ميداني براي مواجهه بين گفتارهايي بدل كند كه از رويارويي با هم طفره مي‌رفتند. براي بسط اين ديدگاه از خوانش كيت انسل پيرسون از نيچه بهره مي‌گيرم. پيرسون مفهوم يا «استعاره-مفهوم» بازگشت ابدي را در نوشته‌ها برجسته مي‌كند. اين «استعاره-مفهوم» هم به نوشته‌هاي نيچه حال و هواي عرفاني
شرق‌دوري مي‌دهد و هم اصرار دارد كه با بازگشت ابدي عرفاني متفاوت است. در كلام نيچه از «بازگشت ابدي همان» سخن مي‌رود. مفسران آن را بازگشت ابدي ابرانسان مي‌خواندند. اما نكته مهم اين است كه ابرانسان، نه انسان است، نه همسايه و نه فقيرترين و نه بهترين انسان.

براي درك مفهوم «ابرانسان» به آگوست
سال 1881 رجوع مي‌كنيم. در اين زمان نيچه براي اولين بار طرحي اوليه از بازگشت ابدي و نسبتش با ابرانسان ارايه مي‌كند كه اشاره به نوعي انسانيت مابعدمتافيزيكي يا جديد دارد. اين معنا نخست در تريلوژي آزاده جان‌ها و سپس در كتاب چنين گفت زرتشت بسط مي‌يابد. چندين تصوير از ابرانسان هست كه دو تاي آنها را برجسته مي‌كند. تصوير اول از ابرانسان، به وقوع تحولي در انسان اشاره دارد كه با توجه به وظايفي كه فراروي انسان مدرن هست، ضرورت دارد.

او از سه وظيفه صحبت مي‌كند: نخست يكپارچه ساختن يا يكي ساختن معرفت و حقيقت است؛ دوم پاكسازي عقايد (دوكساها) و ارزش‌گذاري‌هاست و سوم چشم پوشيدن از امور اولين و آخرين متافيزيك. تصوير دوم از ابرانسان به سال‌هاي 1883 تا 1885 يعني كتاب چنين گفت زرتشت باز مي‌گردد. در اينجا ابرانسان، انساني است كه نسبت زماني جديد با هستي و زمين برقرار مي‌كند. مراد او انسان مابعدمتافيزيكي است.

نيچه در طرح اوليه‌اش در آگوست 1881 از تعبير سنگين‌ترين معرفت ياد مي‌كند. او آنجا 5 محور را مطرح مي‌كند: 1- يكپارچه ساختن و يكي ساختن خطاهاي بنيادين؛ 2- يكي ساختن شورها و انفعالات نفساني؛ 3- يكي ساختن معرفت و معرفت
انكار‌كننده؛ 4- فرد بي‌گناه؛ 5- رجعت ابدي همان. او در توضيح محور پنجم مي‌نويسد، من از اهميت بي‌نهايت دانسته‌ها، اشتباه‌ها، عادت‌ها و شيوه‌هاي زيستن ما و همه‌ چيزهايي كه در راه است، صحبت مي‌كنم. نيچه مي‌پرسد قرار است ما باقي زندگي‌مان چه كنيم؟ او مي‌گويد كار ما تدريس مهم‌ترين درس است، اين سعادت ويژه ما است. او تاكيد مي‌كند كه اولا ما بايد نوعي بي‌علاقگي اختيار كنيم، در غير اين صورت بار سنگين مسووليت ما را به زانو درمي‌آورد؛ ثانيا بايد مثل يك كودك به جديت زندگي نظر كنيم. نيچه مي‌گويد ما سعي مي‌كنيم رانه‌ها را به عنوان شالوده كل دانستن حفظ كنيم، ضمن آنكه در نظر آوريم اين رانه‌ها در كدام مقطع دشمنان دانستن مي‌شوند.

تلاش نيچه آن است كه زندگي را از زاويه حاصل كل شور معرفت ببيند. او از تعبير بازي كودكان زير نگاه مرد حكيم استفاده مي‌كند. در اينجاست كه به سنگين‌ترين معرفت ممكن مي‌رسد، اين معرفت آن است كه انسان لحظه‌اي به خود بگويد اين قطعه از تاريخ كه در آن هستم، تا ابد خود را تكرار مي‌كند و بايد چنين كند. در حالي كه بايد بي‌اعتنا باشيم، زيرا اين شرط تحمل سنگين‌تر بار است.

نيچه مي‌گويد آنچه تا ابد خود را تكرار مي‌كند، تكينگي (singularity) تاريخي ما است و عيان شدن بازگشت ابدي همان اين بار مشخص را روي دوش ما مي‌گذارد. ما بايد اهميت بي‌نهايت خطاها و عادات و شيوه‌هاي‌مان را براي همه‌ چيزهايي كه در راه است، تجربه كنيم. اين گونه‌اي از حال مستقبل ما است. بنابراين در اين طرح كلي هم با نوعي معرفت يا خاطره سر و كار داريم و هم با گونه‌اي فراموشي ابدي. اين آنتي نومي ايده بازگشت ابدي است.

در كتاب چنين گفت زرتشت كه نزديك به درك زوپانچيچ است، بازگشت ابدي بر اساس «رخداد لحظه» صورت‌بندي مي‌شود. لحظه براي نيچه استعاره دروازه‌اي است؛ دروازه‌اي كه در آن دو ابديت با يكديگر سرشاخ مي‌شوند. از نظر زوپانچيچ بايد به بازگشت ابدي لحظه به عنوان يك تكينگي فكر كرد. وقتي نيچه را به عنوان متفكر رخداد بگيريم، ابديت دور زدن بي‌پايان نيست، بلكه اشاره به لحظه‌هاي نادر و كميابي دارد كه اين دوراني بودن در آن لحظه‌ها ظاهر مي‌شود.

براي تصوير ديگري از بازگشت ابدي همان، همچنين مي‌توان مثل زوپانچيچ از استعاره نيم روز به عنوان مفهومي و غيرمفهومي براي اشاره به زمان رخداد استفاده كرد. در اين تعبير لحظه چون چاه ابديت است. زوپانچيچ رخداد را به كوچك‌ترين چيز پيوند مي‌زند. نيچه دشمن رخدادهاي پرسروصدا و مدافع رخدادهاي «تقريبا» (nearly) ادراك‌ناپذير بود. رخداد از ديد او مواجهه‌اي بين آينده و گذشته است، گودالي در دل زمان يا همان چاه ابديت. اين نه كش آمدن هر چند دايره‌اي شكل زمان، بلكه ناظر به لحظه بي‌زمان است.

پژوهشگر و مترجم فلسفه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون