راهبردهاي نجات سيستان
عباس ميري
ريشه بحرانهاي زيستمحيطي امروز در سيستان مربوط به دو سال و سه سال اخير نيست. ريشه اين بحران به دو دهه قبل برميگردد كه تالاب هامون رفته رفته شرايط طبيعياش را از دست داد و خشك شد. از آن زمان تا امروز بحران ريزگردها هم به مرور تشديد شده است. البته از گذشته بخش دانشگاهي در زابل درباره اين بحران احساس مسووليت كرد و پژوهشكده تالاب هامون تاسيس شده بود و پژوهشگران آن روي اين موضوعات كار كردهاند. درباره موضوعات مختلف بيابانزدايي هم كارهاي متعددي انجام شده است. با اين حال براي من روشن نيست كه چرا ميان مراكز تحقيقاتي و بدنه تصميمگير دولتي ارتباط مناسبي شكل نگرفته تا نتايج اين تحقيقات اجرايي شود. در هر صورت دانشگاه زابل در برابر چالشهاي زيستمحيطي سيستان براي خودش رسالت اجتماعي قايل است. در اين دانشگاه چند هسته پژوهشي شكل گرفته كه يكي از اين هستهها درباره تغيير اقليم و ريزگردها فعاليت ميكند. در همين چارچوب يك تيم از محققان شكل گرفته تا تغييرات اقليمي منطقه را مورد مطالعه قرار داده و پيامدهاي آن را هم بررسي كنند.
قسمت بيشتر رسوباتي كه وارد سيستان ميشود پيامد خشك شدن هامون است. تالاب خشك شده و در نتيجه آن و پوشش گياهي هم از بين رفته است. يكي از مهمترين راهكارهاي پيشنهادي براي مقابله با بحران كنوني آلودگي هوا بر اثر گرد و غبار، احياي درياچه هامون است. احياي هامون نيازمند عزم ملي و بينالمللي است تا حقابه وارد درياچه شود و سطح آن را مرطوب كند. البته همين كه بخشي از تالاب خارج از كشور ما است و در دسترس ما قرار ندارد مشكل زا است. يكي ديگر از كارهايي كه بايد انجام دهيم احياي بيولوژيكي منطقه است. يعني اينكه بتوانيم پوشش گياهي منطقه را بهبود دهيم. براي اين كار هم بايد دنبال استفاده از پوششهاي گياهي و بومي منطقه باشيم كه در حقيقت بهترين روش است. در اين روش بايد گياهاني انتخاب شوند كه از نظر فرم و ساختار بيشترين مقاومت را در برابر رسوبات و شدت باد داشته باشند. ما اگر يك كمربند سبز را در محدوده تالاب هامون ايجاد كنيم ميتوانيم تا حدود زيادي كانونهاي گرد و غبار را در داخل كشور تثبيت كنيم. براي بخشي كه در كشور افغانستان وجود دارد هم بايد بين دو كشور يك همكاري مشترك شكل بگيرد تا در آن قسمت همين روشها مورد استفاده قرار گيرد. اما اينكه چه پوشش گياهي بايد استفاده شود بايد تحقيقات دقيقي انجام شود تا ببينيم كدام از اين گياهان بيشترين سطح مقاومت و بازدهي را در شرايط فعلي تالاب دارا هستند.
در كوتاهمدت يكي از راهكارها اين است كه مهمترين مناطق تالاب كه به فرسايش حساس هستند را شناسايي كنيم و با هدايت آب به آن مناطق موجب مرطوب شدن اين بخشها شويم. همين مرطوب شدن بخشهاي حساس باعث ميشود كه سطح اندكي از پوشش گياهي در اين مناطق شكل بگيرد و در اين صورت ميتوان اميدوار بود كه بخشهاي مورد نظر براي سال بعد از آن مشكل چنداني ايجاد نكنند. استفاده از مالچ هم يكي ديگر از روشهاست البته منظورم مالچهاي گياهي است و گرنه مالچهاي نفتي در اين باره توصيه نميشود چون ميتواند تبعات زيست محيطي در پي داشته باشد. درباره جزييات استفاده از مالچها بيش از اين نميتوانم اظهارنظر كنم زيرا در اين باره كار تحقيقاتي انجام ندادهام. در عين حال يكي از كارهاي تحقيقاتي كه من هم در اجراي آن نقش دارم بررسي كاركرد پوشش گياهي گز است. هدفمان اين است كه ببينيم آيا ميتوان از گز در سطح گستردهاي براي تثبيت كانونهاي گرد و غبار استفاده كرد يا خير. اميدوارم با حمايت سازمانهاي دولتي مانند منابع طبيعي تحقيقات مورد نياز و راهبردي در اين حوزه به شكل مناسبي انجام شود و نتايج اين تحقيقات هم در بخش اجرايي مورد استفاده قرار گيرد.
عضو هيات علمي گروه مرتع و آبخيز دانشگاه زابل