• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4176 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۴ شهريور

امنيت راه‌آهن در دستان كارگران شبه بيكار

اسماعيل محمدولي

براي روشن كردن لپ‌تاپ و نو شتن اين يادداشت از روي نقشه به پنج كافه در شهر «دورود» سر زدم. همگي تعطيل بودند و اين يكي را كه روي نقشه نبود شانسي پيدا كردم. چند ساعتي است كه تنها مشتري‌اش هستم. در بازار روز دورود طبق آماري كه با راهنمايي يكي از اهالي بازار گرفتم، ۵۷ درصد مغازه‌ها تعطيل‌ بودند. در خيابان‌ها هم تعداد مغازه‌هاي تعطيل بيشتر از بازها هستند.

حدود ۱۰ روز است براي تهيه گزارشي درباره شبه‌بيكارها در دورود و روستاهاي اطرافش مي‌گردم. كارگراني كه كار مي‌كنند اما حقوق نمي‌گيرند و دفترچه بيمه‌هاي‌شان تمديد نمي‌شود. موضوع اصلي گزارشم كارگران خط راه‌آهن هستند؛ خطي كه از تبريز تا اهواز ادامه دارد و حدود ۷ هزار كارگر زيرنظر يك شركت پيمانكاري به نام تراورس روي ريل راه‌آهن در مشاغل مختلف: تعميركاري، جوشكاري، راه‌باني و... كار مي‌كنند.

سوال اصلي كارگران خط اين است كه چرا همه كاركنان راه‌آهن با شركت راه‌آهن قرارداد مستقيم دارند، اما اين ۷ هزار نفر كه در قلب راه‌آهن كار مي‌كنند با واسطه يك شركت پيمانكاري استخدام شده‌اند. اين شركت پيمانكاري به تنهايي بزرگ‌ترين معماي كارگران خط است. كسي نمي‌داند دولتي است يا خصوصي و اساسا دليل وجودش چيست. استفاده از شركت پيمانكاري وقتي معنا دارد كه پيمانكار تجهيزاتي وارد كند كه شركت اصلي قادر به تامين‌شان نباشد. حال آنكه تنها تجهيزات راه‌باني دو پاي سالم براي پياده‌روي در مسافت ۱5-۱4 كيلومتري (رفت و برگشت) روي ريل راه‌آهن براي بررسي اتصالات و ريل‌ و تراورس‌ها (قطعات بتوني كه ريل‌ روي آن قرار مي‌گيرد) است. ابزارشان هم يك آچار بزرگ
۷ كيلويي و يك چراغ قوه است كه دركمال شگفتي پول تعمير آچار و خريد چراغ را هم خودشان مي‌دهند.

راه‌آهن به پيمانكار پول مي‌دهد تا او هم به كارگران حقوق بدهد. اوايل هفته پيش (دوم،سوم شهريور) كه به دورود رسيدم كارگران حقوق ارديبهشت را گرفته بودند و سه ماه حقوق طلب داشتند. دفترچه‌هاي بيمه‌‌شان هم اگرچه اعتبار دارند اما مراكز‌درماني تامين‌اجتماعي به آنها خدمات نمي‌دهند چون پيمانكار حدود ۴ ماه حق بيمه كارگران را نپراخته است. در موضوع بيمه فقط پيمانكار خطاكار نيست، سازمان تامين اجتماعي كه به بهانه پرداخت نشدن حق بيمه به كارگران خدمات نمي‌دهد هم، طبق قانون خطاكار است. صحبت از قانون وقتي طرف حساب، شركت مجهولي باشد شبيه به شوخي است. اين شركت پيمانكاري پيش از اعدام مه‌آفريد اميرخسروي متعلق به او بود. كارگران (همه كارگران) با قدرداني و احترام درباره كسي كه به جرم فساد اقتصادي اعدام شد، حرف مي‌زنند. مي‌گويند در دوره او نه فقط حقوق و بيمه سر موقع و با مبالغ واقعي پرداخت مي‌شد كه پرداخت‌هاي غير نقدي مثل گوشت و مرغ و حبوبات و آب معدني هم انجام مي‌شد. اين آخري يعني آب معدني، عجيب در ذهن كارگران مانده و آن را نشانه احترام كارفرما به خودشان مي‌دانند. اما بعد از اعدام او حدود دو سال است كه حقوق‌ها با تاخيرهاي سه، چهار ماهه پرداخت مي‌شود، آن هم نه با رقم واقعي. كارگران مي‌گويند پيمانكار حقوق هر كارگر را به‌طور‌كامل از شركت راه‌آهن مي‌گيرد اما [...]پايه حقوق‌شان حداقل ‌مزد (يك ميليون و صد هزار تومان) است و با مجموع مزاياي جانبي اگر حق اولاد بگيرند دريافتي‌شان يك و چهارصد،پانصد است. سهميه سالي دو دست لباس كار و كفش ايمني‌شان به چند سالي يك بار با بي‌كيفيت‌ترين اجناس ممكن رسيده و بيمه كارگران هم مدام قطع و وصل مي‌شود. كارگران مي‌گويند راضي‌اند اگر همين حقوق كم هم سر موقع پرداخت شود چون اين تاخيرها زندگي‌شان را منهدم كرده است.

يكي از كارگران قديمي خط كه ۱۴ سال سابقه كار دارد درباره چرخه باطلي كه تاخير حقوق‌ها در زندگي‌شان ايجاد كرده خوب شيرفهمم كرد. مي‌گفت ما كه حقوق حداقلي مي‌گيريم امكان پس‌انداز نداريم. وقتي دو ماه حقوق پرداخت نمي‌شود به تمام كسبه‌اي كه وسايل ضروري زندگي‌مان را تامين مي‌كنند، بدهكار مي‌شويم. اينجا حساب دفتري داشتن رايج است اما كاسب انتظار دارد نهايتا يكي، دو ماهه قرضش داده شود. بعد از دو،سه ماه كه يك حقوق مي‌دهند ما به اندازه دو،سه حقوق بدهكاريم و علاوه بر پرداخت بدهي‌ها بايد كمي پول هم تا موقع نامعلومي كه حقوق بعدي را مي‌دهند براي مخارج ضروري نگه داريم. مخصوصا اينكه بيمه هم نداريم. حدودا نصف حقوق را بابت بدهي كاسب‌ها مي‌دهيم كه به بعضي‌هاي‌شان هيچ چيزي نمي‌رسد و باقي‌، مقدار كمي از طلب‌شان را مي‌گيرند. مجبوريم اجناس كاسب‌هايي كه بهشان پولي نرسيده را به كلي از زندگي‌مان حذف كنيم و با شرمندگي سراغ كاسب‌هايي كه بخشي از بدهي‌شان را داده‌ايم، برويم. شنيدن واقعيت‌هاي تكان‌دهنده‌اي مثل اينكه بچه‌هايم ۶ ماه است رنگ گوشت و ميوه را نديده‌اند از معمولي‌ترين حرف‌هاي اين كارگران است.

اگر دغدغه‌هاي كارگري نداريد چيزي كه بايد همه ما را نگران كند كار حساسي است كه اين كارگران انجام مي‌دهند. آنها امنيت ريل‌ را براي عبور قطار تامين مي‌كنند. تا امروز كارشان را بي‌نقص انجام داده‌اند، شاهدش اينكه حادثه ريلي فاجعه‌آميزي در سال‌هاي اخير نداشته‌ايم اما از كارگري كه در چنين وضعيتي گرفتار است چقدر مي‌شود انتظار مسووليت‌پذيري و انجام دقيق وظايفش را داشت. وقتي سال‌هاست حقوق اين كارگران با تاخير پرداخت مي‌شود تا كجا مي‌توان روي وجدان كاري آنها حساب باز كرد... .

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون