• 1404 دوشنبه 27 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3203 -
  • 1393 پنج‌شنبه 21 اسفند

يك روز عصر در كافي‌شاپي در همين نزديكي

پرستو بهرامي‌راد


خودكار قرمز: به به... آقاي خودكار آبي... ازين ورا!پارسال دوست امسال آشنا. چند وقتي هست نه از شما نه از صاحبتون خبري نيست؟
خودكار آبي: صاحبم چند وقتي بود يك كتابي داشت مي‌نوشت بيشتر وقت در منزل بوديم. شما اينجا چي كار مي‌كنيد؟ شما كه اهل كافي‌شاپ رفتن نبوديد؟!
خودكار قرمز: ميدوني كه من اهل اين كارا نيستم ولي خوب شرايط ايجاب مي‌كرد. صاحبم مي‌خواهد يك كتاب بنويسد بهتر ديد مدتي در اين قسم مكان‌ها حاضر شود.
خودكار آبي: عاشق ادبي حرف زدنت شدم اصلا. برو و به صاحبت به طور مبسوط بگو كه خطاهايش پاك نمي‌شود چه برسد به كافي‌شاپ آمدن.
خودكار قرمز: واي باز فلسفه‌بافي‌هاي تو شروع شد. نزار دوباره به مرحله‌اي برسم كه ممنوعت كنم.
خودكار آبي: وين سخن را‌دار اندر دل نهفت٭
از اينها بگذريم شما مجوز گرفتين؟
خودكار قرمز: اون كه از اول حل بود.
خودكار آبي: خوشا به حال از ما بهتران. بيچاره صاحب من بعد از كلي دوندگي تازه با كلي زير تيغ رفتن نوشته‌هايش توانست مجوز بگيرد.
خودكار قرمز: حق‌تان است. آنقدر همه‌چيز را تبديل به جنجال سياسي و رسانه‌اي كردين اين طوري خدا به كمرتون زد.
خودكار آبي: (سعي كرد به قهوه خوردنش ادامه بدهد و وقعي به حرف‌هاي خودكار قرمز ننهد).
٭با اجازه از مولانا جلال‌الدين محمد بلخي (مولوي)

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون