در نقد آمار خطرناك
به بيان ديگر آن دستهاي كه از بازار ميروند، يا اطلاعات نادرست به دستشان ميرسد يا ديرتر متوجه اتفاقات ميشوند. دسته ديگر هم به وسيله واسطههاي مختلفي، اطلاعات را زودتر به دست ميآورند. هر دوي اين موارد از نتايج انتشار ديرهنگام يا ناقص اطلاعات و آمارهاي رسمي اقتصادي است. هر چقدر كيفيت آمارها كمتر باشد (مثلا مراكز مرتبط، آمارهاي مربوط به رشد اقتصادي را ديرتر منتشر كنند) فعالان اقتصادي يا از بازار خارج ميشوند يا از ميزان فعاليت خود ميكاهند.برخي معتقدند بانك مركزي به دليل نامعلوم بودن نرخ ارز، همچنين آينده مبهم خريداران نفتي، آمارهاي رسمي را با تاخير منتشر ميكند. در اين خصوص بايد اين توضيح را داد كه آمارهاي بانك مركزي «گذشتهنگر» است و نه آيندهنگر. به بيان ديگر در آمارها و نمايههاي بانك مركزي پيشبيني ديده نميشود بلكه بر اساس اطلاعاتي كه به وقوع پيوسته است، آمارهايي منتشر ميكند. در خصوص شاخص رشد اقتصادي هم اگر مبنا بر مبهم بودن تصميم خريداران نفت كشور مبني بر ادامه واردات نفتي از ايران باشد، بايد به اين نكته توجه كرد كه حداقل يك فصل آمارهاي صادرات نفتي را داريم و ميتواند براي آن آمارهاي رشد اقتصادي «با» و «بدون» احتساب نفت را منتشر كند.نكته ديگر ميزان اثرگذاري پيشبينيها و گزارشها (در غياب آمارهاي رسمي بانك مركزي) بر بازار سرمايه است. مفهوم بازار سرمايه بسيار وسيع است و بايد در زماني مناسب به آن پرداخت ولي در خصوص بورس پيشبيني نرخ رشد اقتصادي بر آن اثر چنداني ندارد. شاخص رشد، يك شاخص اقتصادي است حال آنكه شاخصهاي حسابداري بر بورس و فعاليتهاي آن تاثير ميگذارد. در حال حاضر نرخ تسعير ارز (يعني نرخي كه با آن دلار يا يورو يا هر ارز ديگري به ريال تبديل ميشود) همچنين نرخ ارز بر فعاليتهاي بورسي تاثيرگذار است. به بيان ديگر نرخ ارز و نرخ تسعير ارز، فعاليت شركتهاي حاضر در بورس همچنين عوامل بازار را تحتالشعاع قرار ميدهند و هر زمان كه نرخ ارز بالا رود، ذهنيت كسب سود در فعالان بورس ايجاد ميشود و در اين حالت بورس با جهش همراه خواهد بود.