خاطرهسازِ عشق و محروميت...
عباس ياري
سعيد كنگراني با ديالوگ جادويي و ماندگارش در سريال «دايي جان ناپلئون» نهتنها تبديل به يكي از نشانههاي آشناي اين سريالِ مهم و تاثيرگذار است، بلكه براي خيلي از ايرانيها و نسل جوان تبديل به خاطرهاي جمعي و نمادي از اولين جرقههاي شيدايي عاشقانه است، آنجا كه پسرك جوان قبل از تيتراژ سريال قصه زندگياش را با اين ديالوگ آغاز ميكند: «من يكروز گرمِ تابستان، دقيقا يك سيزده مرداد حدود ساعت سه و ربع كم بعدازظهر عاشق شدم...» بعدها او با بازي در نقش جوانِ سرطاني فيلم «در امتداد شب» كه عاشق خواننده معروف شهر ميشود، مسير شهرت و معروفيت را يك شبه پيمود اما اين شهرت و محبوبيت با آغاز انقلاب زير گامهاي خشمگين مردمي كه پرچم مبارزه با سينما و مظاهر ظاهري قبل از انقلاب را در دست داشتند، له شد و سعيد كنگراني از اين چرخه حذف شد و بازگشت مجددش چندان كمكي به ماندگاري او در سينما و تلويزيون نكرد.
من با كنگراني زماني كه ناصر تقوايي در حال ساخت سريال «دايي جان ناپلئون» بود، آشنا شدم. آن موقع تصويربردار تلويزيون و خبرنگار هنري مجلههاي ستاره سينما و اطلاعات هفتگي بودم و دو بار براي تهيه گزارش سر صحنه اين مجموعه او را در جمع بزرگانِ اين مجموعه تلويزيوني ديدم. پسرك خوشتيپ كه براي محبوب شدن آرزوهاي بسيار داشت. بعد از آن ديگر او را نديدم تا اينكه چند سال پيش به صورت اتفاقي سعيد را در پرديس سينمايي قلهك ديدم كه براي ديدار از يك نمايش كمدي به آنجا آمده بود. بعد از پايان نمايش كمي با هم گپ زديم و از اينكه دوباره او را ميديدم خيلي خوشحال بودم چهرهاي كه با آن شخصيت لاغر و خوشتيپ سريال تقوايي و جوانك فرصتطلب و دوروي فيلم «دايره مينا» فاصله زيادي داشت و تبديل به مردي جاافتاده شده بود. همانجا گفت كه در يك باشگاه ورزشي كار ميكند و شماره تلفني داد كه هيچوقت پاسخگو نبود.
در اين سالها هميشه سعيد با همان لحن جادويي، ماندگار و خاطرهانگيزِ سريال دايي جان ناپلئون و همان نريشن هميشگي در ذهنم نقش بسته بود. اگرچه نقشهايش در همان يكي دو فيلم بعداز انقلاب چندان تاثيرگذار نبود، به هر حال در كارنامه سينمايياش نميتوانيم از نقشِ ماندگار و احساسياش در فيلم «در امتداد شب» بگذريم كه باعث ماندگارياش شده؛ همچنين در «دايره مينا» در مقابل زندهياد عزتالله انتظامي كه در كارنامهاش جايگاه ويژهاي دارد.
سعيد كنگراني در اين سالها ديده نشد و از بخت بدش زماني ستاره سينما شد كه سينما اساسا چند زماني منقرض شد و او هم نتوانست فعاليتي داشته باشد. اما به هر جهت جزو چهرههاي جذاب و زيباي سينماي قبل از انقلاب بود و در رديف بازيگران خاطرهساز قرار ميگرفت.
من امروز از خبر مرگش بسيار متعجب و متاسف شدم. بازيگر خوبي كه بخشي از خاطرات سينمايي ما را تشكيل ميداد و ناخودآگاه ما را ياد فيلمها و نقشهاي خاطرهانگيز مياندازد.