• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4197 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۱۰ مهر

ريشه مشكلات واقعي را حل كنيم

جواد ميري

فروش كارت ملي شايد براي برخي مسوولان و نهادها موضوع تازه و جديدي باشد، اما اگر قدمي در كلانشهر تهران بزنيم به موارد بسياري برمي‌خوريم كه در آن شهروندان به فروش تفكر، دانش و حتي اعضاي بدن خود روي آورده‌اند. نزديك هر يك از بيمارستان‌هاي پايتخت كه مي‌شويم روي بدنه ايستگاه اتوبوس يا ديوارها، نوشته‌اي با خودكار يا قلم نازك مي‌بينيم كه در آن فرد پيشنهاد فروش كليه يا ساير اجزاي بدن خود را داده و شماره‌اي براي تماس نوشته تا نيازمندي سراغ او بيايد و نيازمندي او را با خريد اعضاي بدنش تامين كند.

روي در و ديوار دانشگاه‌ها هم بارها به نوشته‌اي برخورده‌ايم كه در آن نگارنده پيشنهاد خريد يا فروش مقاله مي‌دهد و قصد دارد به دانشجوياني كه پايان‌نامه خود را به اتمام نرسانده‌اند، كمك كند. راسته خيابان انقلاب بيش از پيش جولانگاه كساني شده است كه مقاله ISI، پايان‌نامه، تحقيق يا هر موضوع ديگري كه به حوزه علم و دانش مربوط است، مي‌فروشند و بازار بزرگي را در اين زمينه شكل داده‌اند. اين اواخر خريد و فروش معادل دكتري، فوق‌ليسانس و ساير دوره‌ها و مدارك دانشگاهي هم باب شده و مخاطبان فراوان خود را پيدا كرده است. اگر دقت كنيم، متوجه مي‌شويم كساني كه مبادرت به فروش علم و دانش خود مي‌كنند و زندگي خود را با پايان‌نامه‌نويسي و مقاله‌نويسي مي‌گذرانند، كساني هستند كه نتوانسته‌اند با دانش خود شغلي پيدا كنند، از استفاده درست و قانوني از استعداد و تخصص خود بي‌بهره هستند و به دليل بيكاري سراغ چنين شغل و حرفه عجيبي آمده‌اند. در مقابل اين بيكارهاي متخصص هم هميشه افرادي هستند كه از سر يك اتفاق و براي ارتقاي شغلي و افزايش حقوق به دانشگاه رسيده‌اند و حالا كه به دانش خود نياز دارند و بايد مدرك بگيرند، اين خدمات براي آنها بسيار مفيد و لازم است.

حالا و با رسيدن خبر فروش شماره كدملي ممكن است در نگاه اول متعجب شويم، اما واقعيت اين است كه اتفاق تازه‌اي نيفتاده و فقط ظاهر اين‌گونه فروش‌ها تغيير پيدا كرده. كارت ملي به عنوان كالايي كه به هويت فرد مرتبط است و فروش آن ابعاد حقوقي دارد در حال حاضر موجب حساسيت شده است. اما فروش اين كارت در كنار ساير موارد واقعيت‌هاي جامعه ماست. شكاف‌هاي طبقاتي، سياست‌هاي نادرست اقتصادي، رويكردهاي نادرست فرهنگي- اجتماعي، اقتصاد سياسي و... منجر به اين امر شده است كه كشوري با منابع طبيعي و انساني فراوان در چنين وضعيتي قرار گيرد. اين در حالي است كه ما مي‌توانيم استفاده بهينه از اين منابع داشته باشيم و مسير خود را به شكلي ترسيم كنيم كه در راستاي توسعه‌يافتگي حركت كند اما متاسفانه روندها به گونه‌اي است كه شاهد چنين مديريتي نيستيم.

ما در وضعيتي گرفتار شده‌ايم كه منابع طبيعي با كمترين قيمت و خام‌فروشي از كشور خارج مي‌شوند و منابع انساني مديريت نمي‌شوند. در اين حالت فقر، شكاف‌هاي عميق طبقاتي در كشور شكل گرفته است. برخي نهادها و موسسه‌ها بودجه‌هاي فراواني دريافت مي‌كنند در حالي كه در موضوع فرهنگ و آموزش شاهد كمترين سرمايه‌گذاري‌ها هستيم. سال‌هاست دانشمندان، علما، روحانيان، متفكران در حوزه‌هاي مختلف عنوان مي‌كنند روندهاي در پيش گرفته شده رو به رشد و توسعه نيست اما اين امر كمتر مورد توجه مديران قرار مي‌گيرد. تا زماني كه از علت‌العلل اين مسائل غافل باشيم، نمي‌توان انتظار داشت افراد جامعه براي كسب درآمد به فروش كارت ملي، اعضاي بدن و دانش خود روي نياورند. بايد بپذيريم كه هيچ‌كس به اندازه يك فرد نگران هويت، اعضاي بدن يا دانش كسب‌شده‌اش نيست و براي حل اين مشكل بايد ريشه مشكلات واقعي را حل كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون