• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4199 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۲ مهر

چپ و راست را مي‌پاليد

اسدالله امرايي

«... گاهي كه سيلي به كومه‌هايم مي‌زد، احساس‌شان مي‌كردم، سرد و بي‌محبت و البته سنگين. طوري كه با ضربه‌اش رويم مي‌گشت. ناگهان دختر غلتيد. كالايش خاكي شده بود.چپلي‌هايش را نگاه كردم. از همان كفش‌هاي كوري بلند بود. نظري به پاهايم انداختم. چپلي پاي راستم را كنار دروازه حويلي به پا كرده بودم» زهرا نوري، نويسنده جوان افغان اولين مجموعه داستانش را با عنوان «نخ قرمز به جاي لب‌هايش در نشر پيدايش منتشر كرده است. اين مجموعه مشتمل بر يازده داستان به نام‌هاي «دلم يك مادر خوب مي‌خواهد»، «اشك‌هاي كسي را در شب نديده بودي»، «اين دست‌هاي من است»، «بيرون از خانه زير چادري»، «چيز جز درد حس نمي‌كردي»، «زيباي سنبله»، «صداي لباس مادر»، «مگر خودش يك زن نيست»، «نخ قرمز به جاي لب‌هايش»، «پوستش را كمي خاراند»، «انگشت‌هاي خينه كرده» است. نويسندگان افغان در ايران همزبان توانسته‌اند صداي خود را در جهان داستان طنين‌انداز كنند. داستان‌هاي خانم نوري پر از واژگان گاه ناب فارسي است كه از ياد رفته و برخي كلمات بومي هم با پانويس روشن شده «همانطور كه به كالا نگاه مي‌كردم، چادري‌ام چادري زن ديگري را بو كشيد. - حاجي صاحب گفت كه به تو بگويم امشب را پيشش بماني و فردا شب هم من. سرم را بالا آوردم و از نگاهم متوجه شد كه پيام را اشتباه رسانده. وارخطا از آنجا دور شد. جسم بادكرده‌اش هنگام راه‌رفتن از زير چادري تكان مي‌خورد. تشويش را در راه‌رفتنش مي‌ديدم» نويسنده در اين مجموعه در خلال روايات داستاني خود سعي كرده تا بخشي از فرهنگ زنان و مردان افغانستان را نيز پيش چشم خواننده قرار دهد. سنت‌ها، لباس‌ها و نوع پوشش خاص زنان و مردان از مسائلي است كه به كرات در داستان‌هاي اين مجموعه به آن اشاره شده است: «صداي شرنگ‌شرنگ لباس مادر بلندتر مي‌شود. در يك قسمت فيلم، آن زن يك كالايي پوشيد كه با يك حركت كوچك پولك‌هاي لباسش به صدا درمي‌آمد و موقع رقصش صداي كالايش موها را بر تن راست مي‌كرد...لباس پنجابي‌اش به تنش چسبيده بود. با پاهاي خينه‌كرده‌اش مقابل پدر ايستاد و گفت: مقبول شده‌ام؟» شخصيت‌هاي داستان‌هاي نوري، بيشتر زن هستند. زناني كه بين آنچه هستند و مي‌خواهند باشند؛ درگيرند. زناني‌كه بين سنت و دنياي مدرن، گير كرده‌اند. در اين مجموعه، مشكلاتي بيان شده‌اند كه تنها مختص زنان افغان نيست. « تنها صداي زن بود كه زير چشم‌هايم راه مي‌رفت. چشم‌هايم نيز آرام نمي‌گرفت. چپ و راست را مي‌پاليد تا شايد چيزي پيدا كند، تا صداها را بهتر بشنوم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون