• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4207 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۲ مهر

ماجراهاي هر ساله ايران و اسكار

سينماي پرمدعاي بي‌بضاعت

رضا صديق

انگاري رسم هرساله سينماي ايران شده كه تا كار به انتخاب نماينده براي فرستادن به آكادمي اسكار مي‌رسد، عده‌اي مي‌گويند بايد نماينده بفرستيم و عده‌اي مي‌گويند اصلا معني نماينده داشتن در اسكار چيست؟ هر دو گروه هم شبهه منطقي مي‌آورند و حرف گروه اول مثل هميشه پيروز ماجرا مي‌شود؛ و اين تازه ابتداي قصه است كه خب حالا چه فيلمي را با چه كسي بفرستيم به اين مهماني فرنگي؟

سينماي ايران هرساله ده‌ها فيلم توليد مي‌كند و جشنواره فجر محل بروز توليدات يك ساله اوست. جشنواره‌اي كه هر سال روي هم رفته شايد دو يا سه فيلم قابل تامل يا در خور بحث داشته باشد. سينمايي كه در اين سال‌ها شيب ابتذال را به سرعت طي مي‌كند يا آثارش در سخيف بودن با يكديگر رقابت مي‌كنند، يا از نظر فيلمنامه و ساخت سينمايي هنوز ابتداي ماجرا مانده‌اند، يا حتي آنقدر كليشه‌اي و از مد افتاده‌اند كه گويي در رسيدن به جريان سينما يك دهه دير كرده‌اند.

در ميان اين خيل توليدات، انتخاب يك اثر كه نام نماينده ايران را در يك نمايش فرنگي يدك بكشد، دشوارتر از شور و مشورت چند سينماگر يا سازمان سينمايي است. حال به تمام اين موارد، اين نكته را هم بايد اضافه كرد كه فرضا فيلمي از لحاظ مولفه‌هاي سينمايي هم خوب باشد ولي قرار است چه چهره‌اي از ايران به نمايش بگذارد؟

اين پرسش همان نكته‌اي است كه برخي سينماگران با آن مخالفت مي‌كنند كه چرا مي‌خواهيد سينما را به سياست آلوده كنيد و الخ؟

در حالي كه پاسخ در خود پرسش نهفته است. مگر صنعت فرهنگ و بالخصوص ابزار مدرنازيسيوني چون سينما از امر سياسي بري و تهي است؟ و ايضا مگر فستيوال‌هاي فرنگي از متر و معيار سياسي خالي هستند؟ و مگر جز اين است كه ميزبان‌هاي اين فستيوال‌ها، همان كشورهايي هستند كه در منزوي كردن ايران در طول چهار دهه گذشته نقش بسزايي داشته‌اند؟ و از اين مهم‌تر آيا از اسكار سياسي‌تر هم هست؟ سال گذشته، فيلم اصغر فرهادي كه به گفته بسياري از منتقدان فرنگي شانسي براي دريافت اسكار نداشت، چگونه با اسكار به خانه بازگشت؟ مگر جز اين بود كه اعضاي آكادمي اسكار در مخالفت با سياست‌هاي ترامپ به اين فيلم راي دادند؟ و مگر مي‌شود مراسم اسكاري را فراموش كنيم كه همسر اوباما براي اهداي جايزه فيلم ضدايراني «آرگو» در آن حضور پيدا كرد؟

انتخاب نماينده براي آكادمي اسكار، سخت‌ترين كاري است كه هر سال سينماي ايران با آن مواجه مي‌شود. از يك سو بايد فيلمي آبرومند از نظر سينمايي انتخاب كند و از سوي ديگر بايد تمام اين نكات ذكر شده را مدنظر داشته باشد.

امسال اما گويا هيات انتخاب نماينده ايران در اسكار، خود را راحت كرد و از مسيري كه مشخص نيست چگونه به سه فيلم «سهيلا شماره 17»، «تنگه ابوقريب» و «بدون تاريخ بدون امضا» رسيد، يك فيلم را انتخاب كرد؛ بايد گفت از ابتدا مشهود بود از ميان اين سه اثر كدام‌يك برگزيده آنها خواهد بود. «سهيلا...» فيلمي معمولي است و نامش در ميان كانديداهاي نماينده ايران در اسكار به قدر كافي عجيب بود. «تنگه...» نيز بناي ساختارش بر روايتي است كه در فضاي اسكار به آن ميل و رغبتي از منظر سينمايي نيست چرا كه سال‌ها قبل متدهاي اجرايي آن مورد استفاده قرار گرفته و نكته جذابي براي اعضاي آكادمي ندارد؛ فيلم، داستاني ندارد بنابراين تكليفش مشخص است؛ پس فقط مي‌ماند «بدون تاريخ...».

حال بايد پرسيد آيا اين انتخاب و معرفي آن به عنوان نماينده ايران براي حضور در نود و يكمين دوره آكادمي اسكار، بهترين گزينه سينماي ما بود؟

واقعيت اين است كه مضمون و داستان اين فيلم، شكل اگزوتيكي از فقر را روايت مي‌كند كه با توجه به تلاش رسانه‌هاي استعماري و همچنين دولت امريكا عليه ايران در اين سال‌ها، انتخاب خوبي به حساب نمي‌آيد. فيلم شكل ديگري از نسبي‌گرايي سينماي فرهادي را پيش گرفته است با اين تفاوت كه با گره‌افكني‌هاي تلخ ‌در تلخ تلاش مي‌كند جهاني را كه مي‌سازد، پيش ببرد. با توجه به انتقادهاي تندوتيز منتقدان به اين فيلم، چگونه قرار است اين فيلم نماينده ايران در سياسي‌‌ترين آكادمي سينمايي باشد؟

تنها وجهي كه باعث مي‌شود هيات انتخاب به اين فيلم برسند، تعداد جوايزي است كه «بدون تاريخ...» در فستيوال‌هاي فرنگي برده است. تكيه اعضاي اين هيات بر اين منطق بايد هم به چنين انتخابي برسد. اما گويي آنها فراموش كرده‌اند كه اين اثر، نه نماينده سينماي ايران كه نماينده جهان‌بيني سينماي ايران در اسكار است؛ و اين تمام بضاعت سينماي ايران در سالي است كه گذشت! يعني شايسته‌ترين توليد سينماي ايران در سال گذشته، همين يك فيلم است.

با اين تفاسير، آيا به هر قيمتي بايد در اسكار حضور داشت؟ قرار است اين حضور چه ارزش افزوده‌اي براي سينماي ايران داشته باشد؟ آيا بناست حضور در اسكار براي سينماي ايران يك ارزش تلقي شود و اگر پاسخ مثبت است چه ارزشي؟ آيا بر فرض اهميت حضور در اين آكادمي، چرا سينماي ايران براي رقابت در اين حضور در سطح توليدات سالانه‌اش تحولي صورت نمي‌دهد؟ آيا تمام بضاعت سينماي عريض و طويل با مبالغ ميلياردي كه در آن خرج مي‌شود، همين است؟ همين «بدون تاريخ و بدون امضا»؟ اگر چنين است، الحق كه نام اين فيلم، برازنده تيتري است براي سر در سينماي ايران.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون