در عرصه سياست بينالمللي جاي رقبا و رفقا سريعا تغيير ميكند و به اصطلاح براي بسياري از كشورها دوست يا دشمن دايمي وجود ندارد. دشمن ديروز ميتواند به مصلحت به رفيق گرمابه و گلستان امروز تبديل شود يا رفيق ديروز جامه رقيب قسم خورده امروز را به تن كند. در غرب آسيا كه در ميان اهالي سياست و رسانه به منطقه خاورميانه شهرت دارد، هر روز بازيهاي جديد سياسي آغاز ميشود كه در سايه آنها بازيگراني حذف و بازيگراني جديد با اولويتهاي متفاوت پا به عرصه سياسي ميگذارند. در اين منطقه به سختي ميتوان از فاكتور استقلال در تصميمگيريها و يارگيريهاي سياسي صحبت كرد. برخي بازيگران مانند عربستان سعودي امنيت خود را از كشوري چون امريكا خريداري ميكنند و برخي چون بحرين و امارات متحده عربي به فرزندخواندههاي سعودي بدل شدهاند. همزمان اتحاد نانوشتهاي كه ميان امريكا و برخي كشورهاي عربي منطقه در اين سالها وجود داشته روابط كشورهاي منطقه با يكديگر را متاثر از نگاه سياسي مردي ميكند كه در كاخ سفيد عنوان رييسجمهور را به خود اختصاص ميدهد.
تجربه بهار عربي كه در ايران بيشتر با عنوان بيداري اسلامي شناخته شده هرچند قرار بود خيزشي داخلي براي خانه تكاني در عرصه سياست داخلي كشورها باشد با دخالت بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي در هركشور مردم را به حاشيه راند و بهانهاي به سهمخواهي بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي متفاوت از شرايط سياسي جديد در كشورهاي ميزبان اين خيزشهاي مردمي شد. با تحولاتي كه در اين منطقه در يك دهه اخير رخ داده كه مهمترين آنها پرونده سوريه و يمن و البته تحولات سياسي در عراق است، اولويتهاي كشورهاي عربي و اسلامي در حال جابهجايي است. اگر در بيش از نيم قرن گذشته مساله فلسطين خط قرمز كشورهاي اسلامي در هر رابطه دو و چندجانبه سياسي بوده اكنون چندسالي است كه اين مساله به حاشيه رانده شده و مثلا كشورهاي عربي و اسلامي ترجيح ميدهند زماني كه دور هم جمع ميشوند، پرونده رفتاري يك كشور همكيش و آيين مانند ايران را روي ميز بگذارند تا موضعگيري واحدي در برابر ادامه تجاوز و اشغالگري اسراييل داشته باشند.
اگر تا چندسال پيش تنها مصر و اردن بودند كه اسراييل را به عنوان يك كشور پذيرفته بودند، امروز كشورهايي چون امارات متحده عربي و عربستان از ديدار با مقامهاي اسراييلي ولو در خفا ابايي ندارند و البته كشورهايي چون عمان نيز با پذيرايي بيسابقه از نخستوزير رژيم اسراييل از اين ديدار دفاع ميكنند. حضور نخستوزير رژيم اسراييل در مسقط كه در دو دهه گذشته بيسابقه بوده، در 48 ساعت گذشته رئوس اخبار در رسانههاي متفاوت منطقهاي را به خود اختصاص داده است. سوالهاي بيشماري در اين ميان وجود دارد كه تحليلگران تلاش ميكنند پاسخي براي آن بيابند: دليل چرخش ناگهاني مسقط در برابر تلآويو چيست؟ آيا عمان قرار است نقش خاصي در مساله صلح خاورميانه ميان اسراييل و فلسطين ايفا كند؟ آيا مسقط در حال ايفاي نقش تاريخي خود براي ميانجيگري ميان ايران و بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي است كه با تهران رابطه ديپلماتيك ندارند؟ آيا عمانيها با عاديسازي رابطه سياسي با اسراييل به دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا براي پيشبرد معامله قرن كمك ميكنند؟
روياي مسقط براي تامين توامان منافع
فلسطين – اسراييل
در مسقط چه گذشت؟ در حال حاضر معتبرترين روايت را بايد از زبان «يوسف بن علوي» وزير خارجه عمان شنيد. بن علوي كه نام آشناترين وزير خارجه كشورهاي حاشيه خليجفارس براي ايرانيهاست تنها چند ساعت پس از ميزباني سلطان قابوس از نخستوزير رژيم اسراييل در مسقط به منامه سفر كرد تا در كنفرانس امنيتي گفتوگوي منامه حاضر شود. حضور بن علوي در منامه فرصتي طلايي براي خبرنگاران بود تا از زبان وزير خارجه عمان بشنوند كه دليل چرخش ناگهاني سياست مسقط در برابر تلآويو چيست؟ وزير خارجه عمان در پاسخ به تمام اين سوالها تلاش كرد، چشمان خود را بر گذشته رابطه ميان كشورهاي عربي و اسلامي با رژيم اسراييل ببندد و وجه منطقي به استقبال مسقط از نخستوزير رژيم اسراييل ببخشد. بن علوي با بيان اينكه اسراييل امكاناتي دارد كه به آن امكان استفاده كردن و بهرهبرداري ميدهد و نه تنها فلسطينيها و عربها بلكه يهوديهاي دنيا هم از اين رژيم آسيب ديدهاند، گفت: اما اين مطلوب نيست. در چنين فضايي، ميتوان اموري را محقق كرد كه منافع فلسطينيها در آن محقق شود و خاورميانه به ثبات برسد.
منازعه فلسطيني – اسراييلي به جاي منازعه فلسطيني – فلسطيني
براساس ترجمه خبرگزاري فارس از سخنان وزير امور خارجه عمان، وي منازعه رژيم صهيونيستي با جهان عربي و اسلامي را به منازعه فلسطيني- اسراييلي تقليل داد و گفت: فعاليت امنيتي و نظامي اسراييل در غزه و ديگر مناطق به پايان نميرسد مادامي كه اختلاف اسراييلي- فلسطيني حل نشود. اسراييل در ادبيات بن علوي تغيير ماهيت داده و وزير خارجه عمان از آن با عنوان «كشور» نام برد و گفت: اسراييل كشوري موجود در منطقه است و ما همه اين را ميفهميم... تاريخ ميگويد كه تورات در خاورميانه پا به جهان گذاشته و يهوديان در اين منطقه از جهان زندگي ميكردهاند. «مساله فلسطين، اساس همه مشكلاتي است كه طي نيمه دوم قرن گذشته رخ داده و تشكيل كشور مستقل فلسطين، خواستهاي راهبردي است و بدون آن ثبات، مطلقا قابل تحقق نيست.»
عبور عمان از گذشته!
وزيرخارجه عمان در پاسخ به سوالي درباره اينكه آيا سفر نتانياهو به عمان در حقيقت به رسميت شناختن اسراييل بود، گفت: اين موضوع تاريخش گذشته است. ديگر ارزشي ندارد. بعد از آنكه توافقنامههاي صلح با اسراييل امضا شده است. ما از گذشته صحبت نميكنيم بلكه نگاهمان به آينده است. اسراييل يكي از كشورهاي منطقه است و زمان تعامل با آن فرا رسيده است. آيا عمان از اين پس نقش ميانجي ميان اسراييل و فلسطين را بازي خواهد كرد؟ بن علوي در پاسخ به اين سوال تلويحا به گمانهزنيهاي رسانهاي در اين باره دست رد زده و گفت: در خصوص مساله فلسطين طرح ابتكار صلح عربي و طرحهاي ديگر مطرح شده است اما عمان ميانجي ميان فلسطينيها و اسراييليها نيست. البته كه ما ايدههايي براي نزديك شدن دو طرف مطرح ميكنيم. امروز اولويت، خروج از اين منازعه و ورود به دنياي جديد است.
دستان پر بيبي در برابر مشتهاي تهي اعراب
تنها دقايقي پس از انتشار عكسهاي حضور نتانياهو در مسقط، رايزنيهاي بيبي با سلطان به بمب خبري در فضاي مجازي و رسانههاي منطقهاي تبديل شد. واكنشها به اين ديدار از بسيار مثبت در واشنگتن تا بسيار منفي در افكار عمومي كشورهاي اسلامي قابل طبقهبندي است. بنيامين نتانياهو در حالي در تصاوير منتشر شده از ديدار وي با سلطان قابوس هيجان زده و خرسند است كه سفر به دوحه ميتواند وي را به آرزوي ديرينهاش براي به رسميت شناخته شدن اسراييل در ازاي هيچ گام مثبتي به سود فلسطين نزديكتر كند. بيبي بارها در چندسال گذشته چه آنجا كه از مبارزه با ايران سخن گفته و چه آنجا كه بر تشكيل كشور يهودي به پايتختي قدس دفاع كرده؛ از تمايل خود براي عاديسازي رابطه با اعراب سخن گفته است. براي اسراييل رابطه با اعراب يعني صفكشي در برابر ايران. براي بيبي عادي شدن سفرهايش از تلآويو به مقصد كشورهاي عربي يعني پايان اجماع جهان اسلام در برابر اشغالگريهاي اسراييل. براي نخستوزير رژيم اسراييل لبخند سران كشورهاي عربي به وي و هيات همراه يعني پذيرش پايان روياي مردم فلسطين و پيروزي ظلم و ستمي كه در نيم قرن گذشته آن قدر تكرار شد كه براي افكار عمومي تكراري شد! براي بنيامين نتانياهو دستان گرم سران عرب در دستانش يعني چراغ سبز مسلمانان به تداوم كشتار در غزه و پيشروي در كرانه باختري. بنابراين ميتوان گفت كه نتيجه بازي بيبي در زمين سلطان قابوس در مسقط حداقل 3 به صفر به نفع تلآويو بود و بر همين اساس روايتي كه اسراييليها از اين ديدار ارايه ميكنند با آنچه مسقطنشينها ميگويند، متفاوت است. در حالي كه يوسف بن علوي، وزير خارجه عمان ميگويد سفر بيبي به پايتخت اين كشور به درخواست اسراييليها بوده، دفتر نخستوزيري رژيم اسراييل آن را سفري به دعوت سلطان قابوس ميداند. از همين تفاوت دو روايت درباره درخواست براي اين ديدار ميتوان برنده را تشخيص داد. در حالي كه يوسف بن علوي و حاكميت در عمان از روز جمعه تا تاريخي غيرقابل پيش بيني در آينده بايد به افكار عمومي جهان اسلام پاسخ بدهند كه چرا در اين مقطع زماني به تلآويو چراغ سبز نشان دادند و در ازاي اين كرنش چه دستاوردي درو كردند، نتانياهو با لبخند رضايتي بر لب به تلآويو بازگشت و البته به راحتي دستور بمباران غزه را تنها چند ساعت پس از ديدار با يكي از رهبران كشورهاي اسلامي صادر كرد.
حراج كارتهاي فلسطين
در پايتخت كشورهاي عربي
توضيحات يوسف بن علوي يك پاشنه آشيل داشت: اسراييل سالهاست به عضوي غيرقابل انكار در منطقه تبديل شده و بهتر است كه بازيگران منطقهاي هم با اين حقيقت موجود كنار بيايند. اما سوال اينجاست كه چه انگيزهاي باعث شد عمان در اين مقطع زماني به اسراييليها روي خوش نشان دهد؟ درست در روزهايي كه فلسطين تنهاتر از هميشه به آرماني فراموش شده براي بسياري از كشورهاي اسلامي تبديل شده، سلطان قابوس بايد درهاي كاخ خود در مسقط را به روي بيبي بگشايد؟ دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا در قريب به دو سال گذشته بيش از هر رييسجمهور ديگري در امريكا در دو سال نخست رياستجمهورياش به فلسطين ضربه زده است. از رايزني يكجانبه با اسراييليها براي نگارش طرح معامله قرن تا انتقال سفارتخانه امريكا از تلآويو به قدس. از سكوت در برابر افزايش حملات مرگ بار اسراييل به غزه تا بستن چشمان خود در برابر توسعه شهركهاي اسراييلي. سلطان قابوس در حالي براي استقبال از نخستوزير رژيم اسراييل تا چند قدمي خودرو او از دروازه كاخ خارج شد كه به نظر ميرسد، رهبران كشورهاي عربي فلسطين را دردسري طولاني و پروندهاي تاريخ مصرف گذشته ميدانند كه بايد سر و ته آن را به هر طريق ممكن جمع كنند. سران كشورهاي عربي يك به يك با بالا بردن پرچم صلح در برابر اسراييل، از كارتهاي امتياز موجود در سبد فلسطين كاسته و بر كارتهاي بيشمار در سبد اسراييل ميافزايند. درست در روزهايي كه شايد عكسالعمل كشورهاي اسلامي ميتوانست ترمزي بر خشونتهاي صهيونيستها عليه مردم فلسطين باشد، درهاي كاخهاي سلطنتي كشورهاي عربي يك به يك به روي مقامهاي سياسي و اطلاعاتي اسراييلي گشوده ميشود. هرچند مذاكرات ميان اسراييل و فلسطين مدتهاست در حالت اغما به سر ميبرد و امريكاي ترامپ هم به گفته مقامهاي فلسطيني ديگر مشروعيت لازم براي ميانجيگري در اين پرونده را ندارد اما به فرض آنكه دو طرف بناي مذاكره داشته باشند، فلسطينيها با چه كارتهايي در ميز مذاكره ميتوانند، بازي كنند؟ با حمايت رو به افول كشورهاي عربي از خود؟ با متن اخبار تكراري درباره مذاكرات مخفيانه مقامهاي اماراتي يا سعودي با همتاهاي اسراييلي در كشوري ثالث؟ با تحت فشار قرار گرفتن ايالات متحده و اسراييل توسط كشورهاي اسلامي براي مقابله با تعيين تكليف يكسره و خودسرانه قدس؟ ميتوان گفت كه جهان عرب يك به يك كارتهاي ملت فلسطين در مقابله با اسراييل را از مشتهاي گره كردهاي كه در مرزهاي اشغالي خون ميدهند اما خفت نميپذيرند، ربود و در طبق سياسي بازي به اسراييليها تسليم كرد.
اتحاد كشورهاي اسلامي در موضوع فلسطين، كابوسي بود كه خواب رهبران رژيم اسراييل در نيم قرن گذشته را آشفته كرده بود. اسراييليها با سرمايهگذاري روي عربستان سعودي، اين كشور را به نخستين حلقه از دومينوي ايجاد شكاف در موضع كشورهاي اسلامي تبديل كردند و طبيعتا فرزندخواندههاي اين كشور در منطقه نيز يك به يك دنبالهرو عربستان شدند. اسراييليها در مرحله نخست براي همراه كردن سعودي با خود پروژه ايرانهراسي را كليد زدند. پروژهاي كه پاشنه آشيل آن برنامه هستهاي ايران بود. اسراييليها همگام با سعودي و البته با هدايت واشنگتن با اراده تعبيرهاي نادرست از ماهيت برنامه هستهاي ايران، سالها دست و پاي اقتصاد ايران را با ابزار تحريم محدود كردند و در زمان مذاكرات هستهاي ايران با 1+5 در دولت يازدهم نيز تمام تلاش خود را به كار گرفتند تا برجام متولد نشود. پس از آن نيز پروژه ايرانهراسي را با ابزار تازهتري كه فعاليتهاي منطقهاي ايران در سوريه و يمن است، دنبال ميكنند. ايران، بهانهاي شد تا ديدار مقامهاي اطلاعاتي و امنيتي سعودي با مقامهاي اسراييلي در نيويورك يا كشورهاي ثالث ديگر عادي شود و پس از اين عاديسازيها بود كه تلآويو گام به گام پروژه اختلافافكني خود در ميان كشورهاي اسلامي را پيش برد.
داستان عقبنشيني اعراب
ميتوان گفت كه جهان عرب يك به يك كارتهاي ملت فلسطين در مقابله با اسراييل را از مشتهاي گره كردهاي كه در مرزهاي اشغالي خون ميدهند اما خفت نميپذيرند، ربود و در طبق سياسي بازي به اسراييليها تسليم كرد.
اتحاد كشورهاي اسلامي در موضوع فلسطين، كابوسي بود كه خواب رهبران رژيم اسراييل در نيم قرن گذشته را آشفته كرده بود. اسراييليها با سرمايهگذاري روي عربستان سعودي، اين كشور را به نخستين حلقه از دومينوي ايجاد شكاف در موضع كشورهاي اسلامي تبديل كردند و طبيعتا فرزندخواندههاي اين كشور در منطقه نيز يك به يك دنبالهرو عربستان شدند. اسراييليها در مرحله نخست براي همراه كردن سعودي با خود پروژه ايرانهراسي را كليد زدند.
آسمان عربستان سعودي و بحرين در خدمت هواپيماي نتانياهو
«شمعون آران» تحليلگر امور سياسي در رسانههاي رژيم صهيونيستي اعلام كرد، هواپيماي حامل «بنيامين نتانياهو» نخستوزير رژيم صهيونيستي براي رفتن به عُمان از حريم هوايي عربستان سعودي و بحرين استفاده كرده است. وي در صفحه توييتر خود نوشت:«اين هواپيما پنجشنبه هفته گذشته پرواز كرد و 24 ساعت در عمان ماند و جمعه به فلسطين اشغالي بازگشت.» آران در پايان ابراز اميدواري كرده كه «قابوس بن سعيد» سلطان عمان نيز به فلسطين اشغالي سفر كند.