تجديدنظر در شيوه پدر و مادري
ليلا ارشد
اگر نخواهيم شيوههاي والدي را در كنار ساير مهارتهايي كه جوانان به عنوان ابزار مقابله نياز دارند به آنها بياموزيم، جوانان ما مهارتهاي همسري و فرزندپروري را ياد نميگيرند. اين يك واقعيت است كه بسياري از افراد كودكآزار، والدين يا اقوام درجه اول كودك هستند و دليل اين اتفاق هم اين است كه واقعا بلد نيستند چه كاري بايد انجام دهند و تصور ميكنند كه با تحقير و تنبيه و مقايسه كودك در حال تربيت او هستند. به ياد دارم آن زماني كه در صداي يارا(مشاوره تلفني انجمن حمايت از حقوق كودكان) حضور داشتم، مادران جواني كه فارغالتحصيل رشته روانشناسي يا رشتههاي مرتبط بودند، تماس ميگرفتند و واقعا بلد نبودند كه از چه روشي براي تربيت فرزندشان استفاده كنند كه آسيب جسمي و روحي براي كودك نداشته باشد چون فكر ميكردند با طرد كردن يا بيتوجهي به كودك، او را تربيت ميكنند. به همين دليل است كه بسياري از والدين تصور ميكنند اگر يك كودك 3 ساله با دستورات و خواستههاي آنها مخالفت ميكند، «پررو» شده يا «لجبازي» ميكند در حالي كه اين كودك 3 ساله فقط در حال هويتيابي است و در اين سن، «من» خودش را پيدا كرده و ميخواهد به بزرگترها بگويد كه «من هم هستم.» بنابراين لازم است كه اين آموزشها به شكل مهارتي و نه به شكل توصيه و نصيحت به والدين آموزش داده شود و والدين هم از اين آموزشها كمك بگيرند كه چگونه با فرزندان خود رفتار كنند.اما قانون در زمينه فرزندپروري چه نگاهي دارد؟ ما سال 1372 به كنوانسيون حقوق كودك ملحق شدهايم و لازم است كه قوانين ما هم به اين كنوانسيون نزديك شود. در قانون ايران گفته شده كه تنبيه فرزند به قدر كفايت و براي تربيت فرزند مجاز است. اما كدام تربيت و به قدر كفايت يعني چه و تنبيه يعني چه؟ يك خانواده با نگاه خشمگين به كودك او را تنبيه ميكند، يك خانواده با زدن پشت دست كودك او را تنبيه ميكند و يك خانواده، كودك را داغ ميكند. از سوي ديگر ما هنوز بانك اطلاعاتي از افراد كودكآزار نداريم در حالي كه اغلب افراد كودكآزار، خودشان هم در كودكي قرباني كودكآزاري بودهاند. اگر چنين بانكي وجود داشته باشد به طور مستند مشخص خواهد بود كه كودكآزاري چيست و افراد كودكآزار نبايد در مشاغلي به كار گرفته شوند كه با كودك سروكار دارد. فعال حقوق كودكان