• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4222 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۰ آبان

جست‌وجوي تخته‌پاره‌ها

صالح تسبيحي

دورنماي دريا در فرهنگِ روسيه يك نماي تكراري و هميشگي‌ا‌ست. «چخوف» در پايان‌بندي شاهكارش «دوئل»، شخصيت اصلي را به دريا مي‌فرستد. «ايليا رپين» نيز همدوره با او، نقاشي‌هاي زيادي از دريا دارد. شخصيت‌هاي زيادي در داستان‌هاي «داستايوسكي» هستند كه از دلِ دريا بيرون مي‌آيند. رودِ «نوا» در سن‌پطرزبورگ زمينه يخ‌آلود بسياري از داستان و تصاويرِ كلاسيك روسي است. اگر براي انسانِ ايراني كهن تا سال‌ها بيابان محلِ سر رسيدنِ مغول‌ها بود، يا رومي‌ها و بعد ايتاليايي‌ها (همان‌طور كه «دينو بوتزاتي» در «بيابان تاتارها» تصوير كرده است) به افقِ صحرا چشم مي‌دوختند و در كمين دشمني بودند كه سال‌ها پيش آنها را سلاخي مي‌كرده، تصويرِ شناخته شده روسيه‌‎ باستان، چشم دوختنِ به افقِ دريايي‌است كه دشمن از آنجا سر بر‌مي‌آورد. درياي متلاطم شايد، ترس تاريخي مردم روسيه باشد. دريايي سرد و اغلب نا آرام. و همان‌طور كه «چخوف» در «دوئل» تصوير مي‌كند، نشان آينده‌اي مبهم. اين دريا در جنگ‌ها محل اصلي تهاجم بود و اين بود كه «پطر‌كبير» تصميم گرفت تالاب‌ها را خشك كند و در ساحل باتلاقي اين دريا دروازه‌اي بسازد كه چون چشم‌بينا، شبانه‌روز بيدار باشد و بر فراز امواج خداي آبها شود. بندرگاه «سن‌پطرزبورگ» را او، بر همين اساس بنياد گذاشت و انسان روسي به شهري مجهز شد كه ادبيات و هنرش بعد از آن راويان دايم اين شهر-دريا شدند. اما، همچنان كه نويسنده است و كناياتش، نقاش است و تمثيلاتش. «ايوان آيوازوفسكي»، پيش از «چخوف و داستايوسكي و رپين» به تماشا و نقاشي اين دريا نشست و از آنجايي كه نقاش بود و حساس بود تا توانست، توفان كشيد و تلاطم. «آيوازوفسكي» نقاش پر‌كاري بود. او هزاران نقاشي كشيد كه مضمون نيمي از آنها دريا بود. درياهاي آرام. غروب‌هاي دلگير يا دل‌انگيز، و كشتي‌هاي استواردر نزديكي ساحل آرام. «آيوازوفسكي» به عنوان يك ارمني، يكي از هزاران اقليت فقير مردمي بود كه در فساد خاندان رومانف گرفتار آمده بودند. او بارها و بارها با كشتي و قطار از دريا و كوه گذشت و به استانبول رفت. بنابراين آنچه نقش كرده است مشاهدات اصيل خود اوست. و روايت زيركانه جامعه‌اي توفان زده كه سر‌نشينانش به تخته‌پاره‌ها آويخته و مي‌خواهند خود را نجات دهند. اين است كه كشتي‌هاي گرفتار آمده در موج و آب‌هاي توفنده، و كرجي‌هاي كوچكي كه سرنشينان كشتي به اضطرار بر آنها نشسته بودند كم‌كم، مشخصه اصلي نقاشي‌هاي او شد. «آيوازوفسكي» از اين منظر مي‌تواند نمونه جذابي براي بازخواني آن دنيايي باشد كه چخوف در «مرغ‌دريايي» و «دوئل» روايت مي‌كند. دنيايي متلاطم، مردماني سرگشته، و جامعه‌اي رو به فرو‌پاشي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون