• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4223 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۱۲ آبان

«اعتماد» نگراني مراكز كاهش آسيب اعتياد از افزايش مراجعات را بررسي كرده است

كارتن‌خواب‌ها هم پاييز و زمستان دارند

بنفشه سام‌گيس

 

 

نوسانات 9 ماهه نرخ ارز، گراني قيمت كالاهاي مصرفي، كاهش شديد قدرت خريد خانوار و تاثير‌پذيري بازار مواد مخدر از بي‌ثباتي اقتصاد كشور، گرهي در مسير ارايه خدمات كاهش آسيب اعتياد انداخته؛ گرهي كه به دليل ريشه‌هاي زمخت عوامل موثر، نه‌تنها به اين سادگي گشوده نمي‌شود، بلكه به يك خطر جدي براي تداوم برنامه‌هاي كاهش آسيب اعتياد تبديل شده است.

فريد براتي‌سده؛ معاون مركز توسعه پيشگيري و درمان اعتياد سازمان بهزيستي كشور در گفت‌وگو با «اعتماد» هشدار مي‌دهد كه موج پيوسته و شيب صعودي قيمت‌ها از ابتداي امسال، دو اتفاق را رقم زده است: «مسوولان مراكز گذري خدمات كاهش آسيب اعتياد به ما اعلام كرده‌اند كه طي ماه‌هاي گذشته با افزايش مراجعات معتادان بي‌سرپناه مواجه شده‌اند، چون معتاد خيابان خواب كه تا پيش از اين، سراغ مراكز گذري كاهش آسيب نمي‌رفت و با كمك مردم كوچه و خيابان، گرسنگي خود را برطرف مي‌كرد و با جمع كردن ضايعات و وسايل مستعمل و فروش آنها، هزينه مواد مخدر مصرفي خود را تامين مي‌كرد، در اين مدت و در اغلب موارد، نه تنها با پاسخ منفي شهروندان به دليل نابساماني شرايط اقتصادي مواجه شده، امكاني هم براي درآمدزايي ندارد و ناچار است براي دريافت حداقل‌هاي بقا، به مراكز گذري كاهش آسيب مراجعه كند تا لااقل از يك وعده غذا در روز بهره‌مند شود. علاوه بر اين، بسياري از معتادان كه پيش از 7 ماه گذشته، كنار خانواده زندگي مي‌كردند و از سرپناه و غذا و پوشاك و حمايت‌هاي هرچند ناچيز خانواده بهره‌مند مي‌شدند، به دليل تقليل قدرت خريد خانوار از خانه طرد شده و به خيابان‌ها رانده شده‌اند و در واقع، مراكز گذري كاهش آسيب با گروه قابل توجهي از خيابان خواب‌هاي نوپا مواجهند كه به دليل ناآگاهي از نحوه زندگي در خيابان، چاره‌اي جز مراجعه به مراكز گذري كاهش آسيب ندارند و اين حجم افزايش مراجعه، حتما در كيفيت و كميت خدمات تاثير خواهد گذاشت.»

اتفاقاتي كه براتي‌سده درباره آنها، آن هم در آستانه فصل سرما هشدار مي‌دهد، قابل پيش‌بيني بود اگر همان اوايل تابستان كه تاثير امواج‌گراني بر تعادل اقتصاد كشور آشكار شد، آسيب‌ديدگان اجتماعي هم به عنوان اقليتي از جامعه 81 ميليون نفري ايران، در فهرست دغدغه سياستگذاران كشور قرار مي‌گرفتند در حالي كه حرف‌هاي مسوولان مراكز گذري كاهش آسيب اعتياد نشان مي‌دهد در اولويت‌بندي سهم دهك‌هاي جامعه از حمايت‌هاي دولت، هيچ رديفي به كارتن‌خواب‌هاي شهر كه تعدادشان امروز به بيش از 18 هزار نفر رسيده، اختصاص نيافته جز اجراي بي‌وقفه طرح‌هاي ضربتي «جمع‌آوري» و انتقال به اردوگاه‌هاي درمان اجباري.

حاشيه‌هاي تهران شلوغ شده است

حبيب بهرامي؛ مديرعامل موسسه كاهش آسيب «سيماي سبز رهايي» كه خدمت‌دهي به بي‌خانمان‌هاي شهر را عهده‌دار شده، از كاهش قابل توجه مشاركت مردم براي كمك‌رساني به انجمن‌هاي غيردولتي مي‌گويد و از اينكه طبق مشاهدات همياران اين موسسه، شرايط اقتصادي ماه‌هاي اخير باعث شده بي‌خانمان‌هاي شهر به عنوان بي‌پناه‌ترين آسيب‌ديدگان اجتماعي پايتخت به حاشيه‌هاي تهران؛ به نقاطي دور از امكان دستيابي به خدمات حمايتي و كاهش آسيب اعتياد رانده شوند.

«ما در حاشيه شهر مي‌بينيم كه هر روز بر تعداد كارتن‌خواب‌ها افزوده مي‌شود و اين افزايش طوري بوده كه خدمات بهزيستي و موبايل سنترها و گروه‌هاي سيار خدمات كاهش آسيب، به تنهايي جوابگوي حمايت از همه اين افراد نيست و به‌طور جدي به مشاركت مردم نياز داريم چون بايد در حاشيه‌هاي شهر، بيشتر از ماه‌هاي گذشته حضور داشته باشيم.»

بهرامي در توجيه علت حضور بيشتر تيم‌هاي سيار خدمات كاهش آسيب در حاشيه‌هاي تهران اشاره مي‌كند:

«اگر يك زن معتاد تا ماه‌هاي قبل با مردي در ارتباط بود و هزينه اعتيادش توسط آن مرد تامين مي‌شد، امروز آن مرد حمايت خود را از اين زن قطع كرده و او چاره‌اي ندارد جز اينكه به حاشيه‌هاي شهر پناه بياورد. اجراي طرح‌هاي ساماندهي فضاي شهري در مناطق 12 و 15 باعث شده بسياري از بي‌خانمان‌ها و زاغه‌نشينان اين مناطق به حاشيه‌هاي شهر تهران بروند. در اين مدت شاهد بوديم كه جمعيت زنان بي‌خانمان افزايش داشته؛ زناني كه معتاد هم نيستند بلكه سرپرست خانوارند، دختراني كه از شهرستان براي پيدا كردن كار به تهران آمده‌اند، زناني كه صيغه بودند و حالا رها شده‌اند، دختراني كه روزها در زاغه‌هايي در مراكز بازيافت غيرقانوني زندگي مي‌كنند و شب‌ها به جمع‌آوري ضايعات در حاشيه شهر و جاده‌ها مي‌پردازند، زنان ميانسالي كه در جاده‌هاي منتهي به شهر به انتظار مشتري براي تن‌فروشي هستند.»

اگر پاييز، عاشقانه‌ترين فصل سال است، كارتن‌خواب‌ها از پاييز بيزارند. باران كه مي‌بارد و درجه هوا كه از 30 و 29 مي‌رسد به 17 و 16، يعني كارتن‌خواب‌ها بايد تتمه قوايي كه در تن دارند را براي زير و رو كردن تمام سطل‌هاي زباله شهر بابت پيدا كردن مستعمل‌ترين لباس‌هاي دور انداخته شده مردم خرج كنند كه اگر تكه‌اي پيدا شد، همان طور متعفن و نمور از شيرابه زباله به تن بكشند كه از سرما يخ نزنند. دماسنج شكم گرسنه و بدن بي‌قوت، خيلي زودتر از مردمي كه تعريفي از صبحانه و ناهار و شام دارند و خيلي دقيق‌تر از مردمي كه شب‌ها، سرپناه گرمي به نام «خانه» دارند، كار مي‌كند. اما در اين روزها و در اين 8 ماه گذشته، سطل‌هاي زباله هم بي‌انصاف شده‌اند. در طول روز به دفعات مي‌توان در فاصله‌اي دور از كارتن‌خوابي كه دست در دل گود سطل‌هاي زباله مي‌گرداند، ايستاد و شاهد بود كه بعد از جست‌وجويي بي‌نتيجه، چطور سرافكنده شكم گرسنه و مزاج خمارش، كاوش را رها مي‌كند در حالي كه آخرين رمق چشم‌هايش، هنوز ته رنگي از اميد دارد؛ اميد به محتواي سطلي دورتر....

بهرامي اين درخواست را از مردم دارد كه آب و غذا را مي‌شود با تاخير به دست كارتن‌خواب بيابان‌نشين رساند اما اين روزها كه افت شتابزده درجه هوا، باعث شده تهراني‌ها خيلي زودتر از سال‌هاي قبل، لباس‌هاي گرم‌شان را تورق كنند، كارتن‌خواب‌ها از همين روزهاي نيمه پاييز، چادر مي‌خواهند و پتو مي‌خواهند و لباس گرم مي‌خواهند؛ وسايلي كه در فهرست خدمات نهادهاي دولتي نيست و نبايد هم باشد. نهاد دولتي بايد به سرپناه شبانه پول بدهد كه مسوول سرپناه، مجبور نشود به دليل كمبود بودجه، وقتي نيمه شب صداي زنگ در را شنيد و صداي كوبيدن مشت يك كارتن‌خواب بي‌پناه را شنيد، خودش را به خواب بزند. نهاد دولتي بايد امروز سري به بيابان‌هاي اطراف تهران بزند كه ببيند پاتوق‌هاي جديدي كه همچون مقصد نهايي مرگ، به دنبال شرايط برهم ريخته اقتصادي و هراس و خستگي كارتن‌خواب‌ها از اجراي طرح‌هاي رنگ به رنگ و بي‌اثر جمع‌آوري معتادان متجاهر، در بيابان‌هاي بي‌آب و بي‌نور اطراف تهران شكل گرفته، نيازهاي جديدي دارد و خدمات جديدي مي‌طلبد؛ خدماتي كه حتي اگر در شرح وظايف چند انجمن غيردولتي حامي كارتن‌خواب‌ها نوشته شده، اما پولي در بساط نمانده كه كفاف اين خدمات مضاعف را بدهد.

منتظر افزايش تعداد كارتن‌خواب‌ها باشيد

درمانگران اعتياد يادشان مانده، مردم عادي هم يادشان مانده كه تهران 1377، اين تعداد كارتن‌خواب نداشت. آدم‌ها به كارتن‌خوابي نمي‌رسيدند مگر كه از خانه طرد شده بودند يا آن قدر بي‌قوم و خويش بودند كه بعد از مرگ آخرين‌ها، راهي تودرتوهاي پامنار و عودلاجان و باغ آذري شوند. پاييز و زمستان 1377، خيابان خوابي در كوچه‌پس‌كوچه‌هاي تهران، سهم پيرمردها و گداها و كارگران از روستا رسيده بود و بين اينها، گاهي يك معتاد طرد شده هم بُرمي‌خورد. علت تفاوت هرتصويري را كه امروز در خيابان‌هاي شهر مي‌بينيم با آنچه از پاييز و زمستان 1377 يادمان مانده، بايد به حساب همان دو كلمه‌اي گذاشت كه از ابتداي دهه 80، توسط برادران علايي (نسل اول درمانگران اعتياد و ايدز پس از صدور بخشنامه رييس وقت قوه قضاييه براي مجاز بودن ارايه خدمات كاهش آسيب اعتياد) به دايره واژگان اعتياد راه پيدا كرد؛ «الگوي مصرف».

الگوي رايج مصرف در تهران 1377، ترياك بود كه گاهي جاي خود را با هرويين عوض مي‌كرد. از ابتداي دهه 80 و پس از موافقت رييس وقت قوه قضاييه با اجراي برنامه‌هاي كاهش آسيب اعتياد، شبكه قاچاق مواد مخدر تنوع مواد مخدر و محرك در بازار مصرف را تغيير داد. سال 1383 كه كراك به دست فروشندگان خرد رسيد، معتادان ياد گرفتند كه مي‌شود با مدل جديدي نشئه شد؛ مدلي كه آن قدر بي‌حواس‌شان مي‌كرد، بعد از بالا كشيدن اولين دود كنار پاي خرده‌فروش كه يادشان نمي‌ماند بايد سمت خانه بروند. بر اساس نتايج دومين ارزيابي سريع وضعيت اعتياد در كشور كه همان سال، ميانگين تعداد معتادان را يك ميليون و 500 هزار نفر برآورد كرد، شيوع مصرف ترياك در ايران 52.8 درصد و شيوع مصرف هرويين 20.7درصد بود اما گزارشي از مصرف كراك افغاني و شيشه ثبت نشد. نيمه دهه 80، شيشه، خرج جيب بچه پولدارهاي تهران بود اما وقتي گردانندگان بازار عرضه و تقاضا، ياد گرفتند خلوص كريستال وارداتي را با ته مايه‌اي از سودوافدرين دويده در تركيب حجيم داروهاي اعتيادآور و محلول‌هاي صنعتي همچون آب باتري و سفيد‌كننده‌هاي شيميايي عوض كنند و قيمت هر گرم شيشه در دست فروشندگان خياباني به 5 هزار تومان رسيد، درمانگران اعتياد اولين هشدارها را دادند؛ هشدار درباره شيوع مصرف ماده محركي كه تركيباتش براي كاركنان مركز تحقيقات پليس مبارزه با مواد مخدر پيچيده و غيرقابل باور بود، هشدار درباره انتظار افزايش تعداد كارتن‌خواب‌هاي تهران با مصرف اين ماده محرك، هشدار درباره افزايش آمار ايدز بر اثر رفتارهاي جنسي جنون‌آميز بعد از مصرف اين ماده بي‌هويت، هشدار درباره آخرخطي شدن زودهنگام مصرف‌كنندگان محصول آشپزخانه‌هايي كه چندان از مركز تهران هم دور نبود. اين هشدارها كمتر از يك دهه محقق شد و سال 1386 كه ارزيابي جديد، تعداد معتادان را 800 هزار الي يك‌ميليون و 200 هزار نفر اعلام كرد، شيوع مصرف ترياك در كشور، 34درصد و شيوع مصرف هرويين 19.2درصد بود اما شيوع مصرف كراك به 26.6 درصد و شيوع مصرف شيشه به 3.6درصد رسيده بود و 5درصد معتادان كشور كارتن‌خواب شده بودند. در شيوع‌شناسي ملي اعتياد و سال 90، شيوع مصرف ترياك در جمعيت يك ميليون و 325 هزار نفري معتادان كشور، 52.02درصد، شيشه 26.2 درصد، كراك 15.94 درصد و هرويين9.77 درصد گزارش شد. امروز تعداد كارتن‌خواب‌هاي تهران از رقم 18 هزار نفر هم رد شده و بنا بر آخرين گزارش وزارت بهداشت در مرداد ماه امسال، 33 درصد از مبتلايان اچ‌اي‌وي ايدز شناسايي شده در سال 96، بر اثر اعتياد تزريقي اما ۴۷ درصد بر اثر روابط جنسي با شركاي متعدد آلوده شده‌اند، و نتايج يك تحقيق ميداني كه سال 94 توسط جمعيت خيريه «تولد دوباره» و با عنوان «تاثير تحريم‌ها در تغيير الگوي مصرف در ايران» انجام شد هم نشان داد كه «نرخ بروز كارتن‌خوابي در فاصله سال‌هاي 1370 تا 1394، سه برابر شده است.»

عباس ديلمي‌زاده؛ مديرعامل جمعيت خيريه «تولد دوباره» در تحليل شرايط امروز؛ افزايش تعداد كارتن‌خواب‌ها و انتظار بالا رفتن آمار حاشيه‌نشيني بي‌خانمان‌ها و رشد مراجعات به مراكز گذري كاهش آسيب اعتياد به دليل تشديد فقر در جمعيت قليل كارتن‌خواب‌هاي پايتخت مي‌گويد: «ما در اين چند ماه با افزايش نرخ سبد كالاهاي مصرفي مردم در مقابل ثابت ماندن درآمدها مواجه شديم كه اين اتفاق چند نتيجه خواهد داشت؛ ممكن است كمك‌هاي طبقه متوسط شهري به سازمان‌هاي غيردولتي و از جمله، انجمن‌هاي حامي كارتن‌خواب‌ها و معتادان رو به كاهش برود يا حتي قطع شود. از سوي ديگر، معتاداني كه دهك‌هاي هفتم و هشتم جامعه هستند هم به دنبال گراني قيمت سبد كالاي خانوار ناچارند براي ترك مصرف اقدام كنند يا الگوي مصرف را به سمت ماده‌اي تغيير دهند كه قيمتي معادل هزينه‌كرد قبلي اما با تاثير‌گذاري يكسان داشته باشد. از سوي ديگر، معتادان وابسته به دهك‌هاي پايين جامعه كه پشت ديوار خانه‌ها پنهان بودند و ماده مصرفي‌شان، بخشي از سبد كالاي خانواده را شامل مي‌شد، امروز با كاهش قدرت اقتصادي خانوار، از خانه طرد شده و به جامعه كارتن‌خواب‌ها اضافه مي‌شوند. اين نتايج، طي يك يا دو سال آينده ما را با چند اتفاق مواجه مي‌كند؛ تعداد افراد محتاج به دريافت مايحتاج اوليه، يعني پوشاك و سرپناه و غذا و در آخر، مواد مخدر مصرفي افزايش خواهد يافت اما به دليل كاهش حمايت مالي خيران، اين مشكل تشديد مي‌شود. به اين معنا كه اگر يك انجمن غيردولتي تا امروز مي‌توانست روزانه به 50 كارتن‌خواب غذا بدهد، اين كمك به توزيع روزانه 25 ظرف غذا كاهش مي‌يابد. علاوه بر اين، الگوي مصرف هم به دليل بحران اقتصادي به ‌شدت تغيير مي‌كند و ممكن است با شيوع دوباره تزريق مواجه شويم، علاوه بر آنكه حدس مي‌زنم در كنار اين اتفاقات، سرقت و جرم و جنايت‌هاي خرد توسط معتادان در سطح شهر افزايش مي‌يابد.»

حرف‌هاي مديرعامل «خانه خورشيد» هم اميدوار‌كننده ‌نيست. ليلا ارشد كه نيمه‌هاي دهه 80 اولين مركز گذري كاهش آسيب اعتياد زنان را در كشور ايجاد كرد، از كاهش شديد كمك‌هاي حاميان به اين مركز غيردولتي مي‌گويد و از اينكه درهم‌ريختگي تعادل اقتصادي طي 7 ماه گذشته، باعث شده دروازه غار؛ آسيب‌خيز‌ترين محله تهران به اصل خود بازگردد و تمام تلاش‌هاي 20 ساله براي تغيير سيماي اين كانون رسوب نابهنجاري‌ها بي‌اثر شود.

«در اين چند ماه، شاهد بوديم كه گروه‌هاي هميار ناچار شده‌اند براي خدمت‌دهي به كارتن‌خواب‌ها، به تدريج راهي مناطق پايين‌تر و پايين‌تر شوند. مشاركت مردم هم در اين مدت كاهش داشته چنان‌كه ما هميشه در اين ايام، كمك‌هايي براي خريد لباس گرم دريافت مي‌كرديم اما تا امروز، همان افرادي كه ماهانه 100 يا 200 هزار تومان به ما كمك مي‌كردند كه بتوانيم مايحتاج حداقلي براي زنان كارتن‌خواب تامين كنيم هم، سراغ ما نيامده‌اند. تعداد كارتن‌خواب‌ها در پارك‌هاي منطقه شوش و هرندي هم افزايش پيدا كرده و مراجعات‌شان هم به مراكز گذري كاهش آسيب اين مناطق زياد شده. روزي نيست كه در مسير منتهي به خانه خورشيد، كيف‌هاي زنانه خالي پيدا نكنيم. سرقت در اين محله به ‌شدت افزايش داشته و مجموع اين اتفاقات نشان مي‌دهد وقتي وضعيت اقتصادي خانواده‌ها دچار مشكل مي‌شود، بر شرايط زندگي كارتن‌خواب‌ها و حاميان مالي آنها هم تاثير مي‌گذارد. چنانكه بسيار مي‌بينيم كارتن‌خواب‌ها هم چون قادر به خريد مواد مخدر نيستند، اجتماع دو يا سه نفري تشكيل داده‌اند كه بتوانند با دود شريكي، نياز مصرف‌شان را تامين كنند.»

ظرفيت، «تكميل» را هم رد كرده است

«طلوع بي‌نشان‌ها» سراغ آخر خطي‌ها مي‌رود. آخر‌خطي‌هايي كه هر هفته دو، سه نفرشان كه پا را از خط پايان هم آن‌طرف‌تر گذاشته‌اند، دست بالا مي‌برند كه براي آخرين بار از آزمون اتاق فيزيك نمره بگيرند. اكبر رجبي؛ مديرعامل «طلوع» از 10 سال قبل تا امروز، هفته‌اي يك بار 3 هزار ظرف غذا بين كارتن‌خواب‌هاي پيدا و پنهان شهر توزيع كرده و راوي داستان تلخ يخ زدن كارتن‌خواب از سرما، دق كردن كارتن‌خواب از غصه ديدن كودك 10 ساله تزريقي كه حتي بلد نبود رگ پيدا كند، مرگ كارتن‌خواب از تشنگي و خودكشي كارتن‌خواب از تنهايي است. درِ خانه‌هاي اكبر به روي هيچ كارتن‌خوابي بسته نيست كه همين درهاي بسته بود كه مردها و زن‌ها را راهي خرابه‌ها و گودال‌ها و حفره‌هاي شهر كرد. امروز، هنوز هم درِ خانه‌هاي اكبر به روي كارتن‌خواب‌ها باز است و هنوز هم هفته‌اي يك بار، 3 هزار ظرف غذا براي كارتن‌خواب‌هاي تهران پخته مي‌شود اما اكبر مي‌گويد كه همه ظرفيت‌ها، همه حوصله‌ها و همه توان‌ها، «تكميل» را هم پشت سر گذاشته و معلوم نيست چه وقت سوت «پايان» به صدا در بيايد. سوت پايان «طلوع بي‌نشان‌ها» به دليل بي‌پولي، يعني امضا شدن حكم مرگ صدها كارتن‌خوابي كه سه‌شنبه شب‌ها صداي پاي بچه‌هاي «طلوع» در تاريكي تهران بي‌قواره خواب رفته، بيشتراز ربعي و پنجي پرمنت فروشنده پاتوق، نشئه‌شان مي‌كند .

«پاتوق‌هاي حاشيه و جنوب تهران خيلي شلوغ شده. خانه‌هاي‌مان هم جا ندارد ولي با تمام ظرفيت كار مي‌كنيم چون الگوي مصرف پاتوق‌ها هم به سمت تزريق رفته و بايد بچه‌ها را نجات بدهيم. ولي گراني واقعا توان‌مان را صفر كرده. پيش از اين هر كارتن سيگار را براي بچه‌هاي بهبود يافته‌مان 450 هزار تومان مي‌خريديم، حالا بايد يك ميليون و 200 هزار تومان پول بدهيم. برنج هندي را كيلويي 3 هزار و 800 تومان مي‌خريديم و حالا بايد 6 هزار و 500 تومان بخريم. تعداد حاميان‌مان اگر كم نشده، ولي ميزان كمك‌شان كم شده. تا 7 ماه قبل اگر يك حامي، ماهانه 100 هزار تومان كمك مي‌كرد، حالا 50 هزار تومان كمك مي‌كند. طلوع، تا ماه‌هاي قبل به بقيه خيريه‌ها هم كمك مي‌كرد، حالا نه تنها توان اين كمك را نداريم، در هزينه‌هاي روزمره خودمان هم مانده‌ايم. تمام تلاش‌مان اين است كه تعداد غذاهاي سه‌شنبه از 3 هزار ظرف كمتر نشود و سهميه پذيرش بهبودي هم ثابت بماند ولي به ‌شدت در مضيقه هستيم.»

منتظر «زمستان تلخ» باشيم

طبقه‌بندي پاتوق‌هاي مصرف مواد مخدر تهران تابع يك خرده‌فرهنگ غيرقابل تعريف است. اگر يك پاتوق، شمال شهر است، ساكنان پاتوق الزاما شمال شهر نشين‌ها نيستند. فرهنگ بقا در هر پاتوق، مختصات اين خانواده كوچك را ترسيم مي‌كند، اگرچه طبقه اقتصادي كارتن‌خواب‌ها و محل سكونت اوليه معتادان تا پيش از شروع كارتن‌خوابي، در انتخاب پاتوق به عنوان خانه دوم بي‌تاثير نيست. «دره فرحزاد»، انتخاب اول هيچ كارتن‌خوابي نيست. پاتوق شمال شهري كه پر است از گوشه و زاويه‌هاي پنهان، نصيب آنهايي مي‌شود كه در دره رسوب مي‌كنند كه براي هميشه، هرچه بوده و هست را فراموش كنند و شاهد افول تدريجي آنهايي باشند كه هنوز اول راهند و آن قدر مايه دارند كه گران بخرند و گران بكشند. تخريب بالاي همين‌هايي كه مي‌خواستند فراموش كنند و فراموش شوند در زواياي پنهان «دره»، دليلي بود كه يك مركز گذري كاهش آسيب اعتياد در شمال شهر و زير سايه برج‌هاي كهنه اتوبان راه بيفتد. مركزي با دو نوبت كاري روزانه و شبانه كه امروز به سرپناه همين فراموش شده‌ها تبديل شده چون ماه‌هاست كه سطل‌هاي محله، خالي از هر پسمانده غذاست و خالي از هر جُل مستعمل قابل زد و بند و تبديل به اسكناس. كوروش گرامي؛ مديرعامل موسسه «نسيم مهرآفرين» از مراجعات و احوال اين روزهاي مركز كاهش آسيب فرحزاد مي‌گويد: «در اين چند ماه، مراجعات‌مان 10 درصد افزايش داشته و ظرف 3 ماه، 20 مراجعه جديد داشتيم چون پول در آوردن براي كارتن‌خواب‌ها سخت‌تر شده و نمي‌توانند غذا تهيه كنند. قيمت مواد مخدر و محرك هم گران‌تر شده و اگر پولي به دست بياورند، بايد براي تهيه موادشان خرج كنند كه البته حدود 50 درصد از مراجعان ما، سراغ تزريق هم رفته‌اند تا با مواد كمتر، تاثير بيشتر بگيرند. براي سرپناهي كه هنوز افتتاح نكرده‌ايم هم 30 نفر در صف انتظار ايستاده‌اند. در مقابل همه اينها، كمك‌هاي مردمي‌مان صفر شده و يارانه بهزيستي هم ثابت مانده. مطمئنم هوا كه سردتر بشود، بيشتر از اين هم مراجعه خواهيم داشت چون در اين منطقه، گرسنگي و بي‌سرپناهي براي كارتن‌خواب واقعا سخت است. اگر سراغ ما نيايند هم، بايد منتظر مرگ‌شان باشيم.»


حرف‌هاي مسوولان مراكز گذري كاهش آسيب اعتياد نشان مي‌دهد در اولويت‌بندي سهم دهك‌هاي جامعه از حمايت‌هاي دولت، هيچ رديفي به كارتن‌خواب‌هاي شهر كه تعدادشان امروز به بيش از 18 هزار نفر رسيده، اختصاص نيافته جز اجراي بي‌وقفه طرح‌هاي ضربتي «جمع‌آوري» و انتقال به اردوگاه‌هاي درمان اجباري.

كارتن‌خواب‌ها از پاييز بيزارند. باران كه مي‌بارد و درجه هوا كه از 30 و 29 مي‌رسد به 17 و 16، يعني كارتن‌خواب‌ها بايد تتمه قوايي كه در تن دارند را براي زير و رو كردن تمام سطل‌هاي زباله شهر بابت پيدا كردن مستعمل‌ترين لباس‌هاي دور انداخته شده مردم خرج كنند كه اگر تكه‌اي پيدا شد، همان طور متعفن و نمور از شيرابه زباله به تن بكشند كه از سرما يخ نزنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون