• 1404 چهارشنبه 24 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4229 -
  • 1397 دوشنبه 21 آبان

«سُندُلِك»، تراكتور و اسيتوجابز

سيد اكبر ميرجعفري

هم‌ولايتي‌هاي ما به زبان شكرين فارسي حرف مي‌زنند؛ اما به مارمولك مي‌گويند: «سُندُلِك»؛ به آبكش مي‌گويند: «پلاشت»؛ به لانه مرغ خانگي‌ مي‌گويند: «گولوز»؛ به سبد مخصوص نان كه از سقف آويزان مي‌شود، مي‌گويند: «سِباله». به جايي از كوچه يا خيابان كه ناگهان عريض مي‌شود، مي‌گويند: «واشُدگاه». به خربزه نارس مي‌گويند: «تُردي». اما خب همين مردم به موتور مي‌گويند: «موتور». به تلفن هم مي‌گويند: «تلفن». اخيرا هم ديده و شنيده شده كه به استيوجابز هم مي‌گويند: «استيوجابز». همين طور به مانيتور نيز مي‌گويند: «مانيتور». مگابايت را هم مگابايت خطاب مي‌كنند.

مبادا گمان كنيد قصد بنده در اين نوشته، تعريف و تمجيد از زبان و لهجه هم‌ولايتي‌هايم است. همچنين مي‌دانم عده‌اي به «سُندُلِكِ» ما مي‌گويند «اوغلان يولداشي!» اين موضوع نيز چيزي از احساسات بنده نسبت به زبان و گويش زادگاهم نمي‌كاهد. فقط خواستم به اين نكته اشاره كنم كه وقتي كسي يا كساني شيء يا وسيله‌اي را مي‌سازند، خودشان هم براي آن اسم انتخاب مي‌كنند. حال اگر اين وسيله به نقاط ديگر جهان صادر شود، مردم ديگر نقاط نيز از همان نامي استفاده مي‌كنند كه سازندگانش به آن داده‌اند؛ مگر اينكه آن وسيله در فرهنگ مقصد، مشابه‌هايي را داشته باشد. يا آن شيء آنقدرها هم خاص نباشد. واژه‌هايي مثل يخچال و هواپيما به راحتي جايگزين نام خارجي آن مي‌شوند؛ چون اين دو وسيله سوابقي در سرزمين ما داشته‌اند. اما «تراكتور» و «آسانسور» همان تراكتور و آسانسور باقي مي‌مانند. مصيبت‌ آنجاست كه نامي بيگانه در بين مردم جا بيفتد؛ اما بعد از ده‌ها سال بخواهيم آن را از زبان خارج كنيم . اين روزها واژگاني مثل تلفن، راديو، آسانسور و پاركينگ در فرهنگ و زبان ما جا افتاده‌اند و تقريبا هر واژه‌اي كه به جاي آنها پيشنهاد كنيم، بعيد است بين مردم رواج يابد.

سوال: آيا ورود واژگان بيگانه به يك زبان به آن آسيب مي‌زند يا خير؟ آيا ورود واژگان عربي، مغولي و تركي در دوره‌هاي مختلف تاريخي به زبان فارسي آسيب زده است؟ فراموش نكنيم كه عمده واژگان غربي كه به زبان ما راه مي‌يابند، اسمند؛ آن هم اسم اشيا؛ اما از زبان‌هاي عربي و تركي و مغولي به جز اسم اشيا، واژگان ديگري هم وارد زبان فارسي شده است. آيا اين موضوع باعث آسيب ديدن زبان ما شده است؟

مي دانم كه بعضي از اصلاحات و تركيبات زبان‌هاي بيگانه، وقتي به شيوه تحت‌الفظي ترجمه و وارد زبان فارسي مي‌شوند، ممكن است مناسب با نحو زبان فارسي نباشند و فارسي‌زبانان به تبع آن اصطلاحات يا تركيبات ديگري را هم بسازند كه براي اهل زبان و ادبيات ناخوشايند به نظر برسد؛ مثل بسياري از اصطلاحات و عباراتي كه در كتاب غلط ننويسيم، به آنها اشاره شده است. آگاهيد كه اين موضوع نيز با ورود اسامي وسايل جديد به زبان فارسي متفاوت است و اصلا ربطي به توده مردم ندارد؛ بلكه مربوط به اهل قلم و مترجمان است.

بله؛ من هم مثل بسياري از مردم دوست دارم نام وسايلي كه هر روز با آنها سر و كار دارم، فارسي باشد نه انگليسي و فرانسوي و آلماني؛ اما آيا اين موضوع ربطي به آسيب ديدن زبان هم دارد؟ به نظرم نه! چون تجربه تاريخي نشان داده است كه زبان از ورود كلمات خارجي آسيب نديده است؛ بلكه فربه نيز شده است!

‌مي‌پرسيد: پس چرا عده‌اي با واژه‌سازي ادعاي حفاظت از زبان فارسي را دارند؟ عرض مي‌كنم: «كار اين عده بيش از آنكه صيانت از زبان فارسي باشد، صيانت از فرهنگ است». شرح و بسط اين ماجرا بماند براي بعد؛ اما كوتاه اينكه: «وقتي مجبور باشيم هر روز تعداد زيادي لغت را به زبان خود راه دهيم، آن هم در شرايطي كه ما فقط استفاده‌كننده‌ايم نه توليد‌كننده؛ اين موضوع به مرور باعث خودباختگي ما در برابر فرهنگ توليد‌كننده خواهد شد. در اين صورت ممكن است فارسي‌زبانان توليدات خود را نيز با كلمات بيگانه نامگذاري كنند تا خود را درزمره توليد‌كنندگان به شمار آرند!

حتي ممكن است براي نزديك شدن به فرهنگ توليد‌كننده، ايرانيان نام فرزندان خود را نيز از ميان نام‌هاي خارجي انتخاب كنند. وقتي عده‌اي گمان مي‌كنند با انتخاب نام‌هاي خارجي و بلغور كردن لغات بيگانه باسوادتر و متشخص‌تر به نظر ‌مي‌آيند، طبيعي است كه عده‌اي براي مقابله با اين كار از خود واكنش نشان دهند؛ گيرم اصلا اين واكنش‌ها راه به جايي نبرد. در اغلب موارد هم تلاش مدافعان زبان راه به جايي نمي‌برد؛ چون اين كارها پرداختن به معلول است نه علت!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون