درد بينوايي و زردك آزادي
سيد علي ميرفتاح
آيا واقعا، بيني و بينالله، خداوكيلي، رفتن يا نرفتن زنان به ورزشگاه مهم است و بايد تبديل به بالاترين خبر اين روزها شود؟ روي «اين روزها» تاكيد ميكنم. درست در اين روزها هشت، ده روزنامه از جمله« اعتماد» عكس دختران ورزشگاه آزادي را تيتر يك كردند و ارزش خبرياش را از همه اتفاقات ريز و درشت سياسي و اقتصادي بالاتر تشخيص دادند. به نظر شما آيا تشخيصشان درست بوده؟ مملكت در شرايط عجيب و غريبي است. اقتصادي و سياسي و اجتماعي با شبهبحرانهايي طرفيم كه تماشاي هر كدامشان كلاه از سر عقلمان مياندازد. همين قانون بازنشستهها نه تنها شهردار تهران را كله كرد بلكه 14 استان كشور را عنقريب بياستاندار ميكند، همين تعداد سفارتخانه هم بيسفير ميمانند. بحث بنزين هم داغ است به علاوه اعلام اسامي نهادهاي معاف از ماليات. اين اعلام عمومي نهادهاي معاف از ماليات را دستكم نگيريد. اگر دولت فقط همين يك دستاورد «شفافيت» برايش بماند، حق دارد به خودش ببالد. قدمهايي كه در راه شفافيت برداشتهايم، سزاوار تكريم و تمجيدي تاريخي است و نبايد از آن غفلت كرد. ايضا اوضاع خارجي و داخلي نيز چنان در هم تنيدهاند كه پريروز سران قوا با هم جلسه گذاشتند و آمادگي نظام را براي مقابله با تحريمها اعلام عمومي كردند. منظور اينكه خبر مهم كم نبوده و ما از سر بيخبري زنان آزادي را بُلد نكردهايم. همين بحث سخنگوي شوراي نگهبان در مورد رد لوايح چهارگانه ميطلبيد كه تمام روزنامه را با آن اختصاص دهيم. با اينكه دولتيها خيلي ابراز اميدواري كرده بودند كه لوايح از سد شوراي نگهبان ميگذرد، معذلك آقاي كدخدايي آب پاكي را روي دست دولت و ملت ريخت و گفت كه مغايرت لوايح با قانون و شرع جديتر از آن است كه قابل چشمپوشي باشد. اين خبر از آن جهت اهميت مضاعف دارد كه خيلي از معاملات ما با اروپا به خصوص بعد از خروج امريكا از برجام موكول به تصويب همين لوايح است. لااقل در ذهن ملت اين طور جا افتاده كه تا ما يك قدم در CFT عقب نرويم، اروپا نميتواند چند قدم جلو بيايد. علاوه بر اينها كه برشمردم اخبار ديگري هم بودند اما ما همه آنها را كلهم اجمعين كنار گذاشتيم و ورود هشتصد زن را به «آزادي» مهمتر تشخيص داديم. حتي مهمتر از نايب قهرماني پرسپوليس. آيا واقعا مهم بود؟ يكي ميمرد زدرد بينوايي/ يكي ميگفت عزيز زردك ميخواهي؟ منتقدان هم به ما همين را ميگويند. فكر ميكنند ما درد بينوايي را نميبينيم اما زردك را ميبينيم و در بوق و كرنايش ميكنيم. بياعتنايي به خواست زنان البته كار سختي نيست. رسانههاي رسمي عادت دارند كه موضوع زنان را در اولويت قرار ندهند و مدام الاهم و فيالاهم كنند و همواره شائبههاي غربزدگي و سياسيكاري و بياعتقادي را به اخبار زنان بياميزند. اين شائبهها را نميتوان 100درصد نديده گرفت. بالاخره يك عدهاي از اين راه وارد ميشوند و اهداف خود را پي ميگيرند، سلمنا اما ما به لحاظ حقوقي و قانوني نميتوانيم و نبايد ارزش و اهميت خبر ورود زنان را انكار كنيم. اين زنان از كره ماه نيامدهاند و دستپرورده امريكا و اسراييل هم نيستند. اين دختران، دختران جمهوري اسلامي هستند و در آموزش و پرورش جمهوري اسلامي بالنده شدهاند. درست است كه امروز ماهوارهها رونق گرفتهاند و موبايلها، صدا و سيماي رسمي را كنار زدهاند اما خوب يا بد دختران و پسران جوان حاصل انبازي معلمان امورتربيتي، مسوولان و مجريان گزينش شده راديو و تلويزيون، مميزهاي سختگير وزارت ارشاد و خانوادهها و نهادهايي از اين دستند. اينها مطالبهاي صريح و روشن دارند و حاكميت هم به هر دليلي بر اين نتيجه رسيده كه ذره ذره راه را براي آنها باز كند. وقتي ميگوييم حاكميت در ذهنتان يك مجموعه يكدست و همراه و همدل را فرض نكنيد. دو هفته قبل بود كه يكي از مسوولان بلندپايه قضايي علنا با اين كار مخالفت كرد و تماشاي فوتبال را براي زنان غيرشرعي دانست. همان موقع علي مطهري جواب داد و صريحا گفت كه اتفاقا به لحاظ شرعي عيب ندارد. يعني قضيه به همين سادگيها كه شما فكر ميكنيد نيست و از اتفاق چون پيچيده است و با لوازم و تبعات سياسي/ عقيدتي همراه است، اهميتش چند برابر ميشود. در واقع اهميت اين خبر موكول به رويارويي جناحهاي حاكميتي است. يك عده سعي دارند اين قضيه را عادي جلوه دهند و از آن بگذرند، عده ديگر نه. سعي ميكنند آن را تبديل به بحران كنند و به بنبستش ببرند و... اتفاقا مخالفهاي نظام هم در اين ميان خيلي دوست دارند كه قضيه حاد شود و مانع جدي سر راهش قرار بگيرد و... براي همين هم اين خبر حقيقتا ارزشمند ميشود و هر رسانهاي وظيفهاش حكم ميكند كه آن را ببيند و ارزش و اهميتش را بفهمد. نكته آخر. يكي از بزرگي در ميانه جنگ سوالي عقيدتي پرسيد. به او اعتراض كردند كه در اين موقعيت چه وقت سوال؟ آن بزرگ جواب داد اصلا ما براي همين عقيده ميجنگيم و براي تحقق همين باورها مبارزه ميكنيم. در مثل مناقشه نيست. همين قدر بيآنكه بخواهم شبيهسازي كنم، بگويم كه يكي از دلايل حضور ما احقاق حق است. اگر زنان حق داشته باشند كه به ورزشگاه بروند، پس ما هم وظيفه داريم اين حق را پي بگيريم.