رژه در مه
جواد طوسي
ظرف دو، سه ماه اخير براي چند حركت و حضور فرهنگي از سوي انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي (اعم از همكاري با جشنواره كودك و نوجوان و برگزاري جشن انجمن در آتيه نزديك و پيشنهاد كمك مالي)، با اين سوال از سوي مديران سينمايي و مسوولان صنفي مواجه بودهايم كه براي چهل سالگي انقلاب چه برنامهاي داريد؟ بگذاريد واقعبينانه و شفاف به اين موضوع بپردازيم. چنين سوالي در شرايطي مطرح ميشود كه جامعه به دلايل گوناگون در وضعيت اضطراري به سر ميبرد و افرادش حال و روز خوبي ندارند. دستاورد انقلاب را در حوزههاي اقتصادي/ سياسي/ علمي/ آموزشي/ ورزشي كنار ميگذاريم، ولي در بخش فرهنگ و هنر آيا ما بعد از چهل سال به شرايط دلخواه رسيدهايم؟ اگر مسير طيشده در اين مدت در گستره فرهنگ با ضايعات و تلفات كمتر و خلاقيت بيشتر و نگاه كلان حرفهاي و زمانهشناسانه و تعريف درست و زيربنايي هنر، صنعت، اقتصاد و سرمايه و تشخص فرهنگي در نزد مخاطب و اهالي سينما و بخش خصوصي توام بود، ارج نهادن اين درخت تناور چهلساله يك وظيفه ملي و ميهني محسوب ميشد. اما در گذر از آن تندبادها و تلاطمات و سياستها و جناحبنديهاي دورهاي و سليقهاي به جايي رسيدهايم كه واقعيت جاري چرخه توليد و متر و معيار سليقهسازي تماشاگر را در اكران عمومي سينماها ميبينيم. يك زماني اطلاق فيلمهاي «شونه تخممرغي»، يك توهين آشكار براي سطحي و بيمايه نشان دادن اينگونه توليدات بود. حالا در آستانه چهلسالگي اين انقلاب به جايي رسيدهايم كه نسخههاي ژنريك و برابر اصل همان فيلمها را در سينماها ميبينيم. آيا نمايش اين انبوهسازيِ بيهويت در گرماگرم چهل سالگي سينمايي كه مديران ارزشي بر جايگاه انقلابياش اصرار دارند، فضيلت است؟ اساسا «هنر انقلابي» و نفس تداوم آن در سير تاريخي، تعريف خودش را دارد. پس اگر جدا از شعار در يك خودباوري آگاهانه سياستگذاران فرهنگي عقيده بر «هنر و سينماي انقلاب» دارند، الگوها و نشانههاي عينياش را در كجا و چه تعداد از توليدات ميبايد جستوجو كنيم؟ حتي اگر بها دادن به سينماي اين دوران به بهانه چهل سالگي انقلاب يك تصميم و اراده ديكتهشده از سوي دولتمردان و مسوولان نظام باشد، بهتر است خودمان را گول نزنيم و صورت مساله را پاك نكنيم و از اين فرصت تاريخي پيش رو در جهت نقد و آسيبشناسي دلسوزانه سينماي اين سالها و ارزيابي نقاط تاريك و روشنش استفاده شود. اين نوع نگاه منصفانه را در اين مقطع حساس تاريخي ميتوان نسبت به ديگر حوزههاي اصلي جامعه اعمال كرد و به جاي بفرموده عمل كردن و رفتار هيجاني، به ريشهيابي ضعفها و ناكارآمديها و دور افتادن از آن هويت اصيل آرماني بپردازيم و خواستهها و مطالبات بحق مردم و ارتقاي فرهنگيشان را در گذر از اين پيچ سهمناك جدي بگيريم.
توجه داشته باشيم كه تنوع و تكثر و سرگرميسازي در كنار اهميت دادن به وجوه هنري و ساختاري و زيباييشناسي بصري، در يك جامعه تثبيتشده و در شرايط عادي قرار گرفته، معنا پيدا ميكند. اما سرلوحه قرار دادن تفكر انقلابي در يك دور و تسلسل چهلساله و افتادن از اين سوي بام، حكايت غريب اين زمانه است.